B
58 stories
قضاوت شیطان  by kayso74
kayso74
  • WpView
    Reads 3,107
  • WpVote
    Votes 404
  • WpPart
    Parts 20
گائون و تو بغلم گرفتم که یهو نمیدونم از کجا گائون همچین نیرویی به دست آوردو منو چرخوند وجامونو برعکس کرد و صدای تیر، پلکی زدم دوباره دوباره لرزش بدنشو حس کردم دستام غیرارادی بغلش کرد حس کردم دستای محکمش ازدورم شل شد وکنارم افتاد بدنش سنگین شد برای نگه داشتنش رو زمین زانو زدمو تو آغوشم گرفتمش چشماش هنوز باز بود لباش تکون میخورد اما چیزی نمیشنیدم با حس خیسی رو گونه به دست خیس از خون گائون نگاهی انداختم برخلاف بدنش خونش گرم بود دستمو رو دست خونیش گذاشتم و به چشماش خیره شدم لبخندی زد _من خوبم نترس وبعد تاریکی،،،،
قاضی شیطانی the devil judge 2 by eleven___001
eleven___001
  • WpView
    Reads 143,021
  • WpVote
    Votes 19,766
  • WpPart
    Parts 63
خلاصه:سه سال از رفتن یوهان و الیا به سوئیس گذشته و گائون هم درگیر کارهای خودش هست که وزارت دادگستری تصمیم میگیره یه قاضی جانشین کانگ یوهان بکنه اما این وسط یه چیزی راجب قاضی جدید درست نیست "_چه چیزی توی کانگ یوهان میدیدی که توی من نمیبینی؟ _اگر قرار بود چیزایی که توی کانگ یوهان میدیدم رو توی تو هم ببینم که الان عاشق تو بودم نه کانگ یوهان" کاپل:یوهان و گائون ، یه کاپل دیگه هم داریم که توی داستان باهاشون آشنا میشین ژانر:بی ال، عاشقانه، و اسمات شروع:۱۴۰۱/۱/۲۶ این اولین کار من هستش دوس دارم اگر دوسش دارین به بقیه هم معرفی کنین و نظراتتونو بگین این فن فیک از سریال قاضی شیطانی هستش که خودم کاپل گائون و یوهان رو خیلی دوس داشتم و یه جورایی ادامه سریال سه سال بعد از اخرین دیدار گائون و یوهان هست یه جورایی فصل دومشه مثلا ولی کسایی که ندیدن سریال رو هم میتونن اگر دوس داشتن بخونن چون تقریبا کمتر از ۲۰ درصدش به سریال و داستان هاش ربط پیدا میکنه
طلوع روشنایی by fiction_crystal
fiction_crystal
  • WpView
    Reads 77,808
  • WpVote
    Votes 7,888
  • WpPart
    Parts 14
[پایان یافته] یوهان دستش رو پشت گردن گائون برد و سرش رو به جلو هول داد. لب‌هاش رو روی لب‌های گائون کوبید و باعث شد حرفش نیمه‌تموم بمونه. تماسی که میون لب‌هاشون رخ داد خیلی کوتاه و سطحی، اما پر از قدرت و سلطه‌گری بود. یوهان سرش رو عقب کشید و به چشم‌های گرد گائون خیره شد: «من نمی‌خوام به چیزی خاتمه بدم... اگه می‌خوای ازت فاصله بگیرم خودت باید انجامش بدی و دورم کنی.» اسم: طلوع روشنایی فیک از سریال: The Devil Judge / قاضی شیطان کاپل: کانگ یوهان و کیم گائون نویسنده: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢 ویراستار: ♧Fatemeh های توی این بوک بخشی از سکانس‌های the devil judge یا همون قاضی شیطان رو بازسازی و مقداری چاشنی عشق توش ریختم. امیدوارم خوشتون بیاد💜
آرت دکو by fiction_crystal
fiction_crystal
  • WpView
    Reads 8,143
  • WpVote
    Votes 684
  • WpPart
    Parts 3
سوجون دستش که روی قفسه‌ سینه‌ی سوهو قرار داشت رو پایین‌تر برد و آروم تن داغش رو نوازش کرد. دست دیگه‌ش رو هم دور شونه‌های پسر پیچید و بدنش رو به جسم خودش فشرد: «می‌خوام وجب‌به‌وجب بدنتو لمس کنم... می‌تونم...؟ اجازه‌شو بهم می‌دی؟» سوهو پلک‌هاش رو به‌هم فشار داد و نفس حبس شده‌ش رو بیرون فرستاد. کمی که آروم‌تر شد، چشم‌هاش رو باز کرد و با صدای آرومی جواب داد: «بعد از اینکه همه‌جامو دست‌مالی کردی داری اجازه می‌گیری؟ یه‌‌کم دیر نیست؟» ♧•┈⋅♧•┈⋅♧•┈⋅♧•┈⋅♧•┈⋅♧•┈⋅♧•┈⋅♧•┈⋅♧•┈⋅♧ اسم: آرت دِکو فیک از سریال زیبایی حقیقی ( true beauty ) کاپل: هان سوجون، لی سوهو ژانر: بی‌ال، عاشقانه نویسنده: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢 ویراستار: ♧Fatemeh 💢داستان فیک هیچ ربطی به سریالش نداره. پس اگه سریالو ندیدین هم میتونین بخونین
گرداب گناه by fiction_crystal
fiction_crystal
  • WpView
    Reads 152,564
  • WpVote
    Votes 16,089
  • WpPart
    Parts 28
من درون گرداب گناهی افتادم که عشق تو رو برام ممنوع می‌دونست... باید به خودم و قلبم می‌فهموندم که اجازه نداره تو رو بپرسته و به کسی که همسر داره، عشق بورزه. اما اون گرداب که بوی تو رو می‌داد، من رو داخل تاریکی خودش کشید و تبدیلم کرد به شیطانی که وجود تو رو می‌خواست... به هر قیمتی! ๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑ اسم: گرداب گناه ( فیک از کاپل سریال The Devil Judge ) کاپل: کانگ یوهان، کیم گائون ژانر: بی‌ال، رومنس، اسمات نویسنده: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢 ویراستار: ♧Fatemeh ⛔️داستان فیک هیچ ربطی به سریالش نداره.
پرسه در نیمه شب by fiction_crystal
fiction_crystal
  • WpView
    Reads 98,822
  • WpVote
    Votes 10,739
  • WpPart
    Parts 33
بدن زخمی و خونی گائون که مقابل یوهان روی زمین افتاده و از درد به خودش می‌پیچید، صحنه‌ای بود که مرد تا آخر عمرش دیگه نمی‌خواست شاهدش باشه. اگه یکی از همین دعواها گائون رو برای همیشه ازش می‌گرفت... یوهان دستش رو دور کتف گائون حلقه کرد و بدنش رو درون آغوشش کشید. با صدای آروم و گرفته‌ای به حرف اومد: «اگه قراره مثل گذشته به خودت آسیب بزنی و به هیچی اهمیت ندی... پس حضورم توی زندگی چه معنی‌ای می‌ده...؟» ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ژانر: عاشقانه، بی‌ال، انگست، اسمات کاپل: کانگ یوهان و کیم گائون (فیک از سریال قاضی شیطان / the devil judge) نویسنده: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢 ویراستار: ♧Fatemeh داستان فیکشن ربطی به سریال نداره و اگه سریال رو ندیدید، میتونید با خیال راحت بخونید.
Night Sky ✓ by __sbtghl__
__sbtghl__
  • WpView
    Reads 38,717
  • WpVote
    Votes 3,567
  • WpPart
    Parts 12
{تموم شده } چی میشه اگه جونگ کوک با یه بوسه‌ عاشق داداش ناتنیش بشه که بعد از اون بوسه پنج سال از داداشش دور باشع..... Name: Night Sky Couple: VKOOK Genre: Incest, Smut, Romance
fake_marriage  by eternityfanfiction
eternityfanfiction
  • WpView
    Reads 2,578
  • WpVote
    Votes 452
  • WpPart
    Parts 12
وقتی نامزدی‌ای اجباری برای شراکت شرکت‌ها دارید؛ حداقل به اسم همسر آیندتون نگاه کنید !!! 💚⚙😍🏹😁⚙❤ Contractual-marriage fake_marriage . . داستان از یه کالج خصوصی شروع میشه .. جایی که قراره تونی ادوارد استارک با استاد جدی ، جذاب و تقریبا بی‌اعصابش همراه بشه ..! . . کراس اور از مارول و دی‌سی شیپ : گرین ایرون (الیور و تونی) - - - عاشقانه - طنز Completed .
 Gypsophilia  by Aso0542
Aso0542
  • WpView
    Reads 20,341
  • WpVote
    Votes 2,117
  • WpPart
    Parts 38
کیم تهیونگ افسر فراری کره‌ی شمالی که به سختی مخفی مونده بود.. فکر نمیکرد با نجات دادن پسرک از اتش‌سوزی گیر وزیر کشور بیفته.. درحالی که ازش می‌خواست از پسر نابیناش.. جئون جونگکوک محافظت کنه.. کاپل:ویکوک_یونمین ژانر:ملودرام_هیجان‌انگیز_انگست وضعیت: پایان یافته نویسنده:آسو
دزد اسپرم by f_R2006
f_R2006
  • WpView
    Reads 98,608
  • WpVote
    Votes 14,349
  • WpPart
    Parts 43
تهیونگ بعد از فهمیدن اینکه یه قسمت اضافی توی بدنش داره می خواست قبل از در اوردنش ازش استفاده بکند. مرد با سگرمه های درهم فریاد کشید: مردتیکه‌ی بی حیای اسپرم دزد! دست هاش رو محافظ گونه مقابل شکم برامدش قرار گرفته،متقابلا اخم هایش را برای مرد در کشید. : داد نزن بچه‌م میترسه. : من این مردتیکه رو میندازم زندان. تهیونگ حق به جانب: بد کاری کردم نزاشتم اسپرم هات برن تو فاضلاب؟ تو باید از من ممنونم باشی اون غول تشن ها به سختی جئون رو نگه داشته بودند تا به تهیونگ حمله ور نشود. کوکوی