۷۸
13 stories
NOIR [BARCODE 2] by kimsevil
kimsevil
  • WpView
    Reads 77,404
  • WpVote
    Votes 11,268
  • WpPart
    Parts 30
نُوا یعنی چی؟... زندگی اون چند نفر وسط شهر تاریک و بد بو میشه نوا! وقتی که مجبوری عشقت رو با لبای خونیش ببوسی و مزه اشکش رو از روی پوستش بچشی. وقتی که تک تک لحظات تفنگ رو با ترس لمس میکنی و نا امنی تموم بدنت رو به لرز انداخته. نُوا لمس دستای یخ زده همونیه که وسط این جهنم میتونه بهشت رو برات به ارمغان بیاره... . . سیاه...صفت زندگی سه نفره. سه نفری که از وسط خاکستر خونه سوختشون ، بلند شدن. سه نفری که هر ثانیه از حال رو با یادآوری گذشته تلخ زندگی میکنن و از فکر کردن به آینده واهمه دارن. سه نفری که در اوج تنهایی مجبورن ادامه بدن. مجبورن تموم زورشونو بزنن تا به بقیه ثابت کنن هنوز میتونن حرکت کنن. هنوز میتونن حرف بزنن ثابت کنن که هنوز زندن! این داستان در ادامه ی BARCODE نوشته خواهد شد... ژانر: نقد اجتماعی - روانشناسی کاپل: VKOOK / SECRET +دختر پسری
the story of two losers by f_skndri
f_skndri
  • WpView
    Reads 39,536
  • WpVote
    Votes 8,712
  • WpPart
    Parts 35
داستانِ دُو بازَندِه "تکمیل شده" _____________________ روزی روزگاری... دو بازنده ی زخمی مقابل هم زانو زدن. و داستان شروع شد... _____________________ ژانر: روزمره، رومنس، یه کوچولو خشن، طنز؟ کاپل: سُپ شروع آپ: سیزدهم اکتبر 2021 پایان آپ: سیزدهم جولای 2022
BARCODE [VKOOK/YOONMIN] by kimsevil
kimsevil
  • WpView
    Reads 237,948
  • WpVote
    Votes 33,125
  • WpPart
    Parts 53
‌๛ ғᴀɴ ғɪᴄ 「 Bᴀʀᴄᴏᴅᴇ 」 • بارکد ~ Complete • کاپلی° ویکوک - یونمین • ژانر : عاشقانه | روزمره | نقد اجتماعی | انگست ❥•↿#Sevil 💜 #بارکد -•ᴛᴇᴀѕᴇʀ~ یک نفر پشت میله های زندان/ پدری که مرده بود. یک نفر زیر دود و سیگار / خواهری که رفته بود. مرگ هم به سراغشان نمی آمد~ راهش را کج می کرد... پشت چشمی می آمد و می رفت. بارکد تیره ... پشت گردنشان~ سرنوشت نحسشان را رقم می زد، پر رنگ تر از دیروز. ایدی تلگرام: @kimsevil
◈ Dirty Choice ◈ by MPR_FIC
MPR_FIC
  • WpView
    Reads 6,173
  • WpVote
    Votes 399
  • WpPart
    Parts 11
◈ BTS VER ◈ 🚫 𝐕𝐈𝐎𝐋𝐄𝐍𝐂𝐄 𝐖𝐀𝐑𝐍𝐈𝐍𝐆 🚫 ♻️_این فیک به شدت خشنه دوستان و به خاطر ژانر روانپریشی که داره،ممکنه برای کسانی که تاثیر پذیری بالایی دارن یا افراد زیر 20 سال مناسب نباشه...لطفا رعایت کنین.این اخطار جدیه... همچنین اگر روی بایستون حساسین یا از صحنه های خونریزی نفرت دارین،بهتره همین الان از خوندنش صرف نظر کنین...♻️ ⇩‌‌‌◈Tʀᴀɪʟᴇʀ◈⇩ با افتادن یه پسر با موهای سبز رنگ تو چاله،درست رو به روی دو دوست،به صورت کاملا اتفاقی توجه پسر رئیس دانشگاه بهش جلب میشه اما وقتی ازش واکنشی نمیبینه،تا حدی به غرورش لطمه وارد میشه که دست به تجاوز میزنه ولی بعد از ندیدن کوچکترین واکنشی از طرفش،آروم آروم متوجه میشه که یه سری چیزا دربارش واقعا مرموز و هویتش مبهمه... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌࿇══════ ⋯ ══════► ◈ | Cᴏᴜᴘʟᴇs : YoonMin - VKook - NamJin ◈ | Sᴛᴏʀʏ Gᴇɴʀᴇ : Tʜʀɪʟʟᴇʀ - Psʏᴄʜᴏʟᴏɢɪᴄᴀʟ Tʜʀɪʟʟᴇʀ - Psʏᴄʜᴏᴛɪᴄ - Mʏsᴛᴇʀʏ - Cʀɪᴍᴇ Fɪᴄᴛɪᴏɴ ◈ | ‌‌Sᴇxᴜᴀʟ Gᴇɴʀᴇ : Hᴀʀᴅ - BDSM - Eʀᴏᴛɪᴄ Tʜʀɪʟʟᴇʀ - NC-20 ◈ | Sᴇᴀsᴏɴ 2 Nᴀᴍᴇ : Hidden Mirror - آینه پنهان ◈ | Nᴏᴠᴇʟɪsᴛ : LuCifer_Mpr | ◈ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌࿇══════ ⋯ ══════► ♻️_تمامی ویدئو،موزیک،پوستر و ارسالی های این فیکشن تو کانال تلگرامی @MPRFiC_Media قرار گرفته.♻️
Wrong Distance | Completed by callmeParvaz
callmeParvaz
  • WpView
    Reads 202,952
  • WpVote
    Votes 28,607
  • WpPart
    Parts 20
میگن بیمارهای روانی حد و مرز چیزیو تشخیص نمیدن و مرز بین عشق‌وتنفر فقط یه خط باریکه! ------------------------------- + دوستم نداری؟ از اولشم نداشتی نه؟ پس چرا باهام ازدواج کردی؟ داری انتقام چیو ازم میگیری؟ ------------------------------- توجه! بخش هایی از داستان حاوی سلف هارم میباشد. کاپل: ویکوک، یونمین ژانر: انگست، روانشناسی، رومنس، +18❌ [ورژن چانبک این فیک در چنل KarmanOffical به آپ رسیده.]
•‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌࿇ KING ࿇•‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ by MPR_FIC
MPR_FIC
  • WpView
    Reads 5,982
  • WpVote
    Votes 351
  • WpPart
    Parts 14
•࿇BTS VER࿇• _"میدونم تو کی هستی...میخوای باهام چیکار کنی تو اتاقت؟" بدن بی جونش فقط کمی تونست خودش رو نگه داره و بعد از شاید فقط پنج ثانیه،به سمت زمین سنگی زیر پاهاشون سقوط کرد...اما فرمانده که میدونست دیر یا زود این اتفاق میفته،خیلی زود گرفتش و از روی زمین بلندش کرد... به سمت در و اتاق خود‌ش راه افتاد و رد نگاه وحشیش رو روی لب هاش نگه داشت.در حالی که احساس میکرد داره کنترل اعصابش رو از دست میده،با پوزخندی کثیف و طعنه آمیز جواب سؤالش رو داد: _"از چیزایی که درمورد من شنیدی و میدونی نترس...زنده نگه داشتن آدما رو هم بلدم..." ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌࿇══════ ⋯ ══════► •࿇ | Main Cᴏᴜᴘʟᴇs : VKook - YoonMin - NamJin - Krisho •࿇ | Sᴜʙ Cᴏᴜᴘʟᴇs : #Hyunlix - Unknown •࿇ | Gᴇɴʀᴇ : Rᴇɴᴀɪssᴀɴᴄᴇ ʜɪsᴛᴏʀɪᴄᴀʟ ғᴀɴᴛᴀsʏ - Sᴍᴜᴛ - Aᴅᴠᴇɴᴛᴜʀᴇ - Hᴀʀᴅ - NC-17 - Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ ﹣ Aɴɢsᴛ •࿇ | Nᴏᴠᴇʟɪsᴛ : LuCifer_Mpr | ࿇• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌࿇══════ ⋯ ══════► _ سن و تایپ MBTI کرکتر های فیکشن در زمال حال داستان : • پادشاه - کریس : 33 • ENTJ • • پادشاه - نامجون : 30 • ESTJ • • شاهزاده - سوهو : 19 • INTP • • شاهزاده - جیمین : 18 • INFJ • • فرمانده - شوگا : 30 • INTP-T • • شوالیه - وی : 29 • ESTP • • شوالیه - کوکی : 20 • ISTJ • • شوالیه - هیونجین : 27 • ENFJ • • جاسوس - جین : 25 • INTJ • • جاسوس - فلیکس : 26 •
✧ My Immortal ✧ by MPR_FIC
MPR_FIC
  • WpView
    Reads 265
  • WpVote
    Votes 38
  • WpPart
    Parts 5
در شیشه ای باز شد و من،پسری دیدم که میتونست یه جور اثر هنری باشه...چشم هایی که درونشون زندگی جریان داشت،همراه با یه لبخند بامزه به یاد موندنی... این...شروع یه قسمت از داستان زندگی منه که پنج الی شیش سال طول کشید و باعث شد همه چیز تغییر کنه...یه داستان شاید خسته کننده از افکار بهم ریختم،تصمیمات اشتباهم،لمس احساسی که هیچ زمانی درکش نکرده بودم و تجربیاتی که براشون بهای زیادی دادم تا در نهایت تبدیل به آدمی که الان هستم،شدم... یه آدم کاملا متفاوت با کسی که اون شب تو کافه نشست و میتونست جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی این داستان رو بگیره... :) ✧══════ ⋯ ══════► ✧ Mɪɴɪ Fɪᴄᴛɪᴏɴ ✧ ✧ | Gᴇɴʀᴇ : Pʜɪʟᴏsᴏᴘʜɪᴄᴀʟ - Psʏᴄʜᴏʟᴏɢɪᴄᴀʟ - Aɴɢsᴛ - Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ ✧ | Nᴏᴠᴇʟɪsᴛ : LuCifer_Mpr | ✧ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✧══════ ⋯ ══════► ✧⇩‌‌‌ Dᴇsᴄʀɪᴘᴛɪᴏɴ ⇩✧ _این مینی فیکشن قراره با بقیه چیزایی که تو دنیای فیکشن خوندین واقعا متفاوت باشه...بنابراین لازمه یه سری چیزا رو براتون توضیح بدم... همینطور که میبینین،ژانر این مینی فیک،فلسفی و روانشناختی با رمنس و انگسته که اینا در کنار هم،قراره بیانگر یه زندگی و داستانی باشه که شما رو به فکر کردن وادار میکنه.
•𝑵𝒂𝒓𝒄𝒊𝒔𝒕༄ by LiviaFictions
LiviaFictions
  • WpView
    Reads 12,930
  • WpVote
    Votes 3,042
  • WpPart
    Parts 5
❥ خلاصه↶ پارک چانیولِ روانشناس عاشق یکی از عجیب ‌ترین مراجع هاش میشه که به بیماری 'خودشیفتگی' مبتلاست! بیون بکهیون اعتراف چانو قبول میکنه و هردو باهم قرار میذارن️ ولی همه چیز جوری که تصور میکردن پیش نمیره... و جرقه‌ی سرد شدنشون از وقتی شروع میشه که چانیول میفهمه دوست پسر کوچیکش موقع عشقبازی بدون دیدن انعکاس خودش توی آینه ارضا نمیشه... ❥ عنوان⇜ خودشیفته ~ Narcist ❥ کاپل⇜ چانبک، بک و ایکس بک ❥ ژانر⇜ روانشناسی، اسمات، تخیلی، رازآلود ❥محدودیت سنی⇜18+ ❥ وضعیت⇜چندشاتی|کامل شده ❥ نویسنده⇜ اِمِرالد
࿈ Dionysus ࿈ by MPR_FIC
MPR_FIC
  • WpView
    Reads 66
  • WpVote
    Votes 7
  • WpPart
    Parts 2
࿈ BTS Ver ࿈ _"گاهی...زمانی که دیگه خونی توی بدنم نمونده بود و میدونستم رو به نابودیم،فردی رو بالای سر خودم احساس می کردم...چهرشو نمی تونستم ببینم اما من یقین داشتم که اون خوده مرگه...اون سایه خودش رو روی بدنم انداخته و منتظره‌...خیلی وقته که منتظره...برای همین از خودم می پرسیدم مرگ چه حسی داره؟غمگین نمیشه که فردی رو میبینه که سال هاست در عذابه؟ بعد از اینکه برای چند ثانیه چشم هام رو بستم‌،چیزی پشت پلک هام رد شد...صدای گوش خراش اون پرنده افسانه ای تو گوشم پیچید و درحالیکه اشک می ریختم خودم رو آماده کردم....برای همین طولی نکشید که درد کشنده ای توی وجودم پیچید...دردی که تا گوشت و استخون وجودم رسوخ میکرد و روحم رو توی خودش می بلعید دردی که باعث می شد با وجود تلاش هایم فراموش کنم که من کی هستم" ࿈‌‌═══════════► .࿈| Cᴏᴜᴘʟᴇ : Vᴋᴏᴏᴋ - Yᴏᴏɴᴍɪɴ - Kʀɪꜱʜᴏ .࿈| Gᴇɴᴇʀ : Mʏᴛʜᴏʟᴏɢʏ - Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ - Sᴍᴜᴛ - Fᴀɴᴛᴀsʏ .࿈| Novelists : PʀᴏᴍᴇTʜᴇᴜs ᴍᴘʀ - LᴜCɪғᴇʀ ᴍᴘʀ ࿈‌═══════════► توجه کنید که کارکتر های این فیکشن دو اسمه هستند و از هر دو اسم استفاده میشه...یکی اسم خدا یا موجود یکی اسم آیدل...اسم های اساطیری سخته اما یادتون باشه که: دیونیسوس:تهیونگ پرومتئوس:کوک کرانس:شوگا تریتون:جیمین