Select All
  • MYTH | TK
    63.5K 8.8K 25

    اون تارهای خاکستری علاوه بر جذابیت بخشیدن به چهره‌ ی مرد، نشون میداد چه غم بزرگی رو تحمل کرده که توی سن سی و چهار سالگی گرد سفید روی موهاش نشسته. اون مرد کسی بود که جونگکوک با وجود عشق زیادی که بهش داشت، احترام خاصی هم براش قائل بود. اون سختی های زیادی رو تحمل کرده بود و زانوهاش برای لحظه ای خم نشده بودن. اون مرد اسطو...

  • 💍⃤ REPLᴀCE💍⃤
    816K 99.2K 50

    ( Completed ) «جایگزین» _ من مجبور بودم ...مجبور بودم اون خودکار لعنتی رو بین انگشتهام بگیرم و اون سند ازدواج رو امضا کنم ... من مجبور بودم که برای تک تک لحظه هایی که کنارت بودم بترسم ... حتی همین الان هم مجبورم ... مجبورم روبروت بشینم و تو چشمهات که عاشقانه به من نگاه میکنه و لبخندت که رو لبهای خطی و ارومت میشینه و...

    Completed   Mature
  • Along the Seine River | Vkook | Completed
    313K 47.6K 45

    ┊Summary: توی این بوک داستان عاشقانه یه زوج فرانسوی از دل پاریس رو میخونیم. تهیونگ و جونگکوکی که هفت ساله ازدواج کردن و دوتا دختر دوقلو دارن، اما بعد از هفت سال اختلاف ها و مشکلاتی بینشون شکل گرفته که باعث شده جونگکوک تصمیم به جدایی از همسرش بگیره...اما چه آینده ای انتظار این زوج رو میکشه؟ ┊Teaser: _ یقه‌ت زیادی بازه...

    Completed   Mature
  • Two Mad Lovers
    92 18 4

    از اونجایی که پیوند عجیبی با نوشتن داستان کوتاه دارم پس سناریوهایی که وقت نشه الان بشن فیکشنو میذارم اینجا تا بعدا یهو سورپرایز؟ و خلاصه آره این بوک قراره بشه منبا ایده‌های گاه و بیگاهم=)

  • Cactus
    1.9K 370 14

    Writer: @PARISASPA Main Couple: VKOOK Sub Couple: Sope Genre: Slice Of Life, Romance, Smut قسمتی از داستان: _ تا تو باشی، تنهایی معنی نداره لبخندی زد و چتری‌های بلند پسر که پیشونیش رو پوشونده بودن، کنار زد. باید یادآوری میکرد که فقط چند ماه کوتاه اینجاست و وابسته‌ش نشه؟ اما نمیخواست اون رو فعلا بیشتر تحت فشار بذاره؛ پ...

  • ❄SNOW WHIHT❄
    358 105 9

    Writer : @AMORKASMO Couple : KOOKV Genre : -Secret- . . . "روزی که باورم شدی، آرامش در قلبم خزید اما می‌دانستم دیگر آینده‌ام مانند گذشته نخواهد بود!" Piece of story: قدمی مصمم به سوی آن سفیدپوشِ زیبا برداشت و با لحنی شیوا زمزمه کرد: _ مطمئنی سفید برفی؟ اخمی پیشانی‌اش را همچون ابرهای تیره‌ی بالای سرشان پوشاند. _ چ...