خونده نشده
73 stories
Play With Me by nanaly80
nanaly80
  • WpView
    Reads 71,146
  • WpVote
    Votes 7,872
  • WpPart
    Parts 37
ژانر : عاشقانه ، طنز ، هیجانی ، معمایی "تموم این مدت فکر میکردم این منم که دارم بقیه رو بازی میدم، غافل از اینکه خودم داشتم این وسط بازی داده می شدم!" " این بازی رو من به خواست خودم شروع نکردم ! ولی مطمئنا به خواست خودم تمومش می کنم ! " به دنیای اتفاقات غیر قابل پیش بینی خوش اومدید ☘︎ "وضعیت : پایان یافته" چنل تلگرام: @fiction_Legend
「TIME」 by _vmarsh
_vmarsh
  • WpView
    Reads 9,794
  • WpVote
    Votes 1,283
  • WpPart
    Parts 17
{Persian translation} تو منو بوسیدی ! بوسه‌ای که بعدش فورا گفتی یک "اشتباه" بوده . بوسه‌ای که من همیشه دلم می خواست اتفاق بیوفته ، بالاخره اتفاق افتاد ! ولی تو گفتی که یک "اشتباه" بوده و با یک عذرخواهی از خونه بیرون زدی . کوکی ، میتونم بهت اطمینان بدم که من باهاش مشکلی نداشتم ؛ اون بوسه برای من یک "اشتباه" نبود .☄️🥀
Un câlin by Lee_Han06
Lee_Han06
  • WpView
    Reads 4,408
  • WpVote
    Votes 709
  • WpPart
    Parts 26
اتمام آپ '-' کیم تهیونگ فقط یه بچه دبیرستانی بود اما همه‌چی از شب امتحانش تغییر کرد... ترس و اضطراب و در آخر دیوونگی... و کیم نامجون فقط میخواست بهش کمک کنه اما... نام رمان : آن کِلون :_) Genere: romance,smut,slice of life,angest, policy, scary , sad Couple: namv , namkook , sope مشاور عزیزم : Kim tae hoo پااین سرد **)
1950 (تکمیل شده) by zizi3700
zizi3700
  • WpView
    Reads 39,649
  • WpVote
    Votes 7,040
  • WpPart
    Parts 63
من زنده ام تا مبارزه کنم. نه برای خودم، نه برای خانواده ام... بلکه برای کشورم. هیچ چیزی جلومو نمیتونه بگیره حتی اگه اون یک چیز تو باشی! _____________________________________________________ موضوع: این اتفاق از ژوئن سال ۱۹۵۰ آغاز شده ؛ درست زمانیکه جنگ جهانی دوم آغاز شد و هر کسی برای زنده موندن ، به زندگی کسی دیگری خاتمه میداد. _____________________________________________________ کاپل اصلی: کوکگی .... یونگی: باتم جونگکوک: تاپ کاپل فرعی: ؟؟؟ ژانر:زندگی روزمره_تاریخی-رمنس_درام_خشن_اسمات نویسنده: mike.zizi🐾 زمان‌ پارت: به اتمام رسیده (تذکر): برای کسایی که با قسمت (اسمات) میونه خوبی ندارن قبل شروع و بعد پایان اسمات علامت 🔞 رو براتون میزارم؛ پس با خیال راحت بخونین.
pesky by Blue_sky_95
Blue_sky_95
  • WpView
    Reads 690
  • WpVote
    Votes 105
  • WpPart
    Parts 9
_نه. احمق هایی که خیلی احمقن شامل آدمایی میشن که ساعت سه صبح تصمیم می‌گیرن با یه تفنگ پلاستیکی مردمی که فقط تصمیم دارن بخوابن رو بترسونن. با بالا انداختن ابروم پرسیدم: مردمی که فقط تصمیم دارن بخوابن؟ خب اون مردم می‌تونن بیخیال آدمای احمقِ احمقی بشن که با تفنگ پلاستیکی جلوی آیینه وایستادن، به قیافه ی تاسف بر انگیز خودشون خیره شدن و از خودشون می‌پرسن چرا حتی مردن هم خسته کننده و بیخوده؟ چيزی نگفت و فقط خیره به من، پلک می‌زد. یک، دو، سه،... فکر کنم پونزدهمین پلک زدنش بود که بالاخره با صدایی آروم گفت: به هر حال...دنیا به آدمای احمقِ احمق هم نیاز داره. آدمایی مثل...تو. این داستان عاشقانه و روزمره‌ی ویمینه و شاید میون سر و کله زدن های دوره‌گرد قصه‌گو و خاکستری محبوس، کمی هم عطر نعنایی نامکوک رو حس کنید!
My Rude Omega  by Artines
Artines
  • WpView
    Reads 86,842
  • WpVote
    Votes 14,612
  • WpPart
    Parts 30
کیم تهیونگ، یه آلفا بود. و اون آلفا هیچوقت فک نمی‌کرد که از یه امگا بترسه. البته نمیشه اسمشو ترس گذاشت، اون امگا فقط...یه روانی به تمام معنا بود! ...... کاپل ها:ویکوک_سپ_نامجین
Tʜᴇ Rᴏᴏꜰ ∥ ʏᴏᴏɴᴍɪɴ 🦋 by Dreamer_cupcake
Dreamer_cupcake
  • WpView
    Reads 103,706
  • WpVote
    Votes 15,187
  • WpPart
    Parts 57
"تهش چی میشه؟" "تهشو تو می‌نویسی." "اگر اون چیزی بشه که نباید؟" "هرچی شد، فقط مسئولیتش رو بپذیر." یونگی آهی کشید و دستاشو رو صورتش گذاشت: "خیلی احمقم، مگه نه؟" گوروم سیمای گیتار سیاهرنگش که با استیکرای عجیب و غریب تزئین شده بود رو با نوک انگشتای زخمی نوازش کرد. ملودیش آروم و نوازشگر بود: "نیستی میو کون. آدمای احمق حماقت خودشونو باور نمی‌کنن." "همه چیز فقط داره بدتر میشه. نمی‌تونم کنترلش کنم..." "داره مسیرشو طی می‌کنه." "مسیرشو؟" "فقط کافیه بپذیری بعضی چیزا دست من و تو نیست و از ته قلبت باور داشته باشی، چیزی که باید اتفاق بیفته، اتفاق میفته." Story by: Upset Season 1: completed ☑ Season 2: completed ☑ Grey chapter: ongoing 🔛
You Sadist [ NamJin, TaeJin ] by hesta-detha
hesta-detha
  • WpView
    Reads 16,138
  • WpVote
    Votes 2,678
  • WpPart
    Parts 37
...من و نامجون لحظه های خوبی رو با هم گذروندیم. وقتایی که ساعت دو ونیم صبح می رفتم زیر پنجره ی اتاقش و نوربالا میزدم به این امید که بیدار باشه و ببینه خوشحال بودم. وقتایی که تا زمانی که خورشید طلوع کنه خط رودخونه رو میگرفتیم و با سرعت 120 توجاده تو دل تاریکی می روندیم خوشحال بودم. وقتی تو ایستگاه های پمپ بنزین نگه می داشتیم و میرفتیم سیگار و ویسکی میخریدیم ، می شستیم تو ماشین و صدای موزیکو تا ته زیاد می کردیم ، وقتایی که با هم سر اینکه کدوم بند و گروه بهترن کل کل می کردیم و آخرش کارمون به متل های ارزون قیمت و قدیمی بین راهی ختم میشد و تا خود صبح سکس می کردیم خوشحال ترین ورژن خودم بودم.
+8 more
Teach me by SetiSin
SetiSin
  • WpView
    Reads 293,950
  • WpVote
    Votes 24,022
  • WpPart
    Parts 30
تهیونگ قراره با بهترین پسری که توی تمام زندگیش شناخته به زودی ازدواج کنه ولی تابحال هیچ چیزی رو جز بوسیدن با هوسوک تجربه نکرده و از طرفی هم میخواد توی رابطه با همسرش بهترین باشه. دوستش دکتری رو در همین زمینه بهش معرفی میکنه که توی این قضایا کمکش کنه. اما اتفاقاتی رخ میده که تمام معادلات بهم میریزه. Name: Teach Me Couple: Verse Translator: Seti Genre: Smut , Romance , Fluff
Will you marry me again? by sookie_boo
sookie_boo
  • WpView
    Reads 443,062
  • WpVote
    Votes 46,259
  • WpPart
    Parts 30
جونگ کوک و تهیونگ یه سال و نیمه که بخاطر شرکت باهم ازدواج کردن و حالا خانواده هاشون میخوان مطمئن شن که اونا عاشق همن... ژانر : روزمره ، اسمات ، لیتل کمدی ، رمنس کاپل : کوکوی ، ویکوک ( ورس ) Best ranking : #1 gay #1 kimtaehyung #1 jeonjungkook #1 fiction