بچه هام🤌🫂
4 stories
"GYPSY"   [KOOKV] by Setayeshghoubadi
Setayeshghoubadi
  • WpView
    Reads 7,482
  • WpVote
    Votes 1,000
  • WpPart
    Parts 8
؛ از خوش شانسی امگای کولی بود یا بدشانسیش ... تهیونگ نمیدونست . بعد از اتفاق هایی که افتاده بود و حسی که در انتها تجربه میکرد ، نمیتونست قضاوت کنه . اما قطعا رفتارهایی که در پانزده سالگیش باهاش شده بود نمیتونست حقش باشه . اون معصوم تر و خام تر از اینهایی بود که بتونه این بی‌رحمی هارو تحمل کنه . بدنش ظریفتر از اونی بود که بتونه خشونت هارو تاب بیاره . افکارش تحمل این حجم از غم و دلتنگی رو نداشت . حس تنهایی .. دور از خانواده و دوستان شادش . روحیه ی سرزنده و آزادی طلبش تاب تحمل اسیری رو نداشت . . . . . اما گذشته بر تمام اینها .. تهیونگ عاشق " اون " شد . ؛ دینگ دینگ دینگ .. برای فهمیدن تمام ماجرا ، با ما همراه باشید ( تبلیغات با لحن هیجانی 😂🤝🦦) درود بر بروبچ واتپد باید بگم لیلیث اینجاست؟ بعله لیلیث اینجاست با یه مینی فیک از کاپل زیبای جونگکوک و تهیونگ ژانر : عاشقانه .. امگاورس ... اسمات ..فانتزی.. کمی غمگین .. تا حدودی وحشیانه ... با یه پایان خوش . فقط نکته ای که قابل گفتنه اینه که داستان ادبیات بازی داره بچه ها . پس لطفا اگه سنتون مناسبه بخونید . (+15) و زمان آپ هم نامشخصه بچه های گلم . اما سعی میکنم طولانی نشه .
The Bond Of Love And Power by Setayeshghoubadi
Setayeshghoubadi
  • WpView
    Reads 54,950
  • WpVote
    Votes 4,875
  • WpPart
    Parts 12
تمام شده👑 ♡ کی از ازدواج با پادشاه ژاپن که خون آشامی سلطنتی و سرشار از قدرت و جذابیت بود خوشش نمیومد؟ اونم وقتی اون خون آشام خودش شخصا از پدرش درخواست کرده بود و حاضر بود هر شرایطی رو بپذیره . و این نشون از شیفته شدنش در یک نگاه رو میداد. . چون تهیونگ تنها یک بار با تاج دارِ ژاپنی ملاقات داشت و در همون یک دیدار تونسته بود اون رو اسیر خودش کنه و این درحالی بود که اون خون آشام به قدری سخت پسند بود که تا به حال که ۲۸ ساله شده بود همسری رو اختیار نکرده بود و همین وجود تهیونگ ، امگای زیبای کره ای رو سرشار از اعتماد به نفس و غرور میکرد ...♡ درود به برو بچ واتپد بازم لیلیث اینجاست با یه مولتی شات خفن و متفاوت با یه کاپل خوشگل و پرطرفدار که اگه آرمی هستید و ژانر هاش سلیقتونه پیشنهاد میکنم از دستش ندید🤝 و هم اکنون ژانرهاش : فانتزی " عاشقانه" امگاورس " ومپایر " سلطنتی" اسمات و اینکهههه ... کاپل هم مشخصه که کوکویِ بچه های گلم بفرمایید تو 🦦🤝❤️
The voice of power  by Setayeshghoubadi
Setayeshghoubadi
  • WpView
    Reads 123
  • WpVote
    Votes 9
  • WpPart
    Parts 1
{دستشو پشتت برد و دورِ کمرت انداخت و فشاری که باعثِ دردت شد ، به کمرت وارد کرد که تنت بیشتر به تنش چسبید . معذب شده خواستی از رو پاش بلند شی که نزاشت و با قدرتِ بیشتری نگهِت داشت . البته که میتونستی مقابله کنی و پَسِش بزنی . تو هم یه خون آشامِ سلطنتی بودی و قطعا قدرتِ بیش از حدی داشتی اما اریک فرق داشت . اون راسِ قدرت بود و این مسئله از طرفِ جادوگرِ پیر تایید شده بود و طلسمِ سلطنت بهش خونده شده بود . سرشو کنارِ گوشِت آورد و با صدایِ کنترل شده ای غرید: وظایفتو من تعیین میکنم(...) و تو حق نداری غیر ازین عمل کنی .} سلام به برو بچ واتپد . چطور مطورین؟ لیلیث اینجاست با یه ایمجینِ وان شات یا شایدم در صورت حمایت یه تو شات با ژانرِ: خون آشامی_ سلطنتی_ رومنس_ فانتزی راستش ایدش مثل ایده های دیگم یهو به ذهنم رسید و شروع کردم به نوشتنش . اولش همینجوری نوشتم و قصد نداشتم تو واتپد آپش کنم اما خب ازونجایی که فانتزیه احتمال دادم شاید دوست داشته باشین . و اینکه همونطور که گفتم یه ایمجینه پس باید خودتونو جایِ شخصیتِ مربوطه تصور کنید . قصد از نوشتنِ این ایمجین هم این بود که ریدرهای گرام یه دنیای متفاوت رو تجربه کنن . یه چیز دیگه ام اینکه وقتی به (...) این برخوردین اسمِ خودتونو در جای خالی قرار دهید . ۰/۵ نمره !
From wish to magic✨️🪄 by Setayeshghoubadi
Setayeshghoubadi
  • WpView
    Reads 12,755
  • WpVote
    Votes 1,289
  • WpPart
    Parts 38
{دستمو بالا آوردم و اشکامو پاک کردم ، با چشمای خیس تو چشماش نگاه کردم . تا چشمامو دید با لحنی که انگار ضعف کرده باشه گفت: اوووو مرلیننن چشمای بارونیشووو. الهی دراکو فدای چشمای خوشگلت بشه. تکخند ذوق زده و خجالتیی کردم:خدانکنه...} سلام به بروبچ واتپد .مخلص همه داداشیا با نامِ منتخبه لیلیث حضور پیدا کردم و همونطور که میبیند قراره یه فِف دراری خدمتتون تقدیم کنم . یه فِفه متفاوت و خاص . فِفی که مطمئن باشید اگه کاپل دراری رو دوست داشته باشید و ژانرِ جادویی موردپسندتون باشه از خوندنش پشیمون نمیشین . ژانر: شیفتی_جادویی_عاشقانه_فلاف _طنز_ اسمات_تاحدودی غمگین __یکمم هیجان داره خلاصه تاریخ شروع فِف: من تاریخ 8سپتامبرِ 2023 ساعت 2:32 دقیقه ی شب ایده ش به فکرم رسید و از ذوق همونموقع شروع به نوشتنش کردم همچنین دوتا نکته رو خدمتتون عرض کنم همین اول. فِف دوتا کاپل اصلی داره اما به کاپلِ خوشملمون یعنی دراری صحنه های بیشتری تعلق میگیره . و نکته ی دوم اینه که فیکی که نوشتم کاملا طبق فیلم پیش نمیره و قطعا تغییراتی توش اعمال شده . خلاصه که یاالله. بفرمایین تو دَمِ در بده ای بابا به کار فرصت بدید بچه ها 🙏