Favorite
10 stories
STAR ( Season 2) | Vkook by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 178,228
  • WpVote
    Votes 23,685
  • WpPart
    Parts 35
When A Star Disappears وقتی ستاره ای ناپدید میشود (فصل دوم) -تمام شده- قسمتی از فیک: - میدونی اولین بوسه ی دنیا چطوری شکل گرفت؟ جونگکوک نگاه خمارش رو به تهیونگ دوخت و حلقه ی دست هاش رو دور گردن تهیونگ محکم تر کرد: - نه... چطور‌‌... تهیونگ نگاهی به لب های جونگکوک انداخت و بعد زمزمه کرد: - تو زمان های قدیم یک زن و مرد پینه دوز بودن که یک روز مرد وقتی دست هاش بند بود یه تکه نخ رو با لب هاش کند و بعد... به زنش گفت بیا این رو از لب من بردار و وصلش کن! زن هم که دستش سوزن و وصله بود اومد نخ رو برداره دید دستش بنده! به ناچار با لب هاش برداشت... شیرین بود.... خوششون اومد... ادامه دادن...! جونگگوک با شنیدن این داستان خنده ای کرد اما با نزدیک شدن سر تهیونگ خنده روی لب هاش محو شد و آب دهانش رو به سختی قورت داد: - اما... تهیونگ ما دستامون بند نیست... تهیونگ پلکی زد و به چشم های جونگکوک خیره شد: - ولی شاید خوشمون اومد... writer: @Moonlike_Rmy couple: Vkook Genre: Drama. Romance. Smut
STAR (season 1) | VKOOK  by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 251,742
  • WpVote
    Votes 36,660
  • WpPart
    Parts 41
When The Stars Appear وقتی ستاره ها ظاهر شدند (فصل اول) -تمام شده- - این گستاخیه اگه بگم دوست دارم با ولیعهد یک رابطه ی عجیب رو شروع کنم؟ + چه رابطه ی عجیبی...؟ - رابطه ای توش نه دوستیم نه رقیب... این گستاخیه سرورم...؟ اگه گستاخیه فقط بهم بگید... فراموشش میکنم... Wr: @Moonlike_Rmy Main Couple: Vkook Genre: Angst. Romance. Historical
𝙈𝙮 𝘾𝙤𝙢𝙢𝙖𝙣𝙙𝙚𝙧 •𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠• by Lostinjhopesmile
Lostinjhopesmile
  • WpView
    Reads 578,835
  • WpVote
    Votes 48,490
  • WpPart
    Parts 88
𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐌𝐘 𝐂𝐎𝐌𝐌𝐀𝐍𝐃𝐄𝐑🔞 [Completed] «جونگ‌کوک، سربازی که دو ماه به پایان خدمتش مونده و فکر می‌کنه که می‌تونه به آسونی سربازیش رو تموم کنه؛ اما با انتقال فرمانده‌ی جدید به پادگانشون، تمام معادلاتش به‌هم می‌ریزه.» - اگه این‌قدر علاقه به مردن داری... می‌تونم زودتر از این تمرین‌های کشنده دخلت رو بیارم! جونگ‌کوک که گونه و چونه‌اش توی دست بزرگ فرمانده‌اش تحت فشار بود، ناله‌ی آرومی کرد و جوابش رو داد: - آه...فرمانده... این‌قدر دوست داری من رو با دست‌های خودت بکشی؟ تهیونگ نیشخندی زد و با ول‌کردن چونه‌اش؛ انگشت شستش رو سمت زخم ابروی سربازش برد و نوازشش کرد. - تو این مدت... جز کشتنت به چیز دیگه‌ای فکر نکردم! «اتمام یافته» ⊹ کاپل⤟ویکوک ⊹ژانر⤟سربازی-رومنس-اسمات-اکشن-انگست
Pegasus | VKook/KookV [COMPLETED] by MatildaTheWatson
MatildaTheWatson
  • WpView
    Reads 59,971
  • WpVote
    Votes 10,569
  • WpPart
    Parts 35
✧ پگاسُس | P̆̈egasus̑̈ ✧ [کامل‌شده] × رمان × ⋆ کاپل ↜ ویکوک / کوکوی ⋆ ژانر ↜ درام عاشقانه، کمدی، فلاف، روان‌شناختی ⋆ نویسنده ↜ 𝕐𝕦𝕞𝕖 ⋆ همه چیز از یه قدم زدنِ شبونه، توی یکی از خیابون‌های نه‌چندان معروفِ سئول شروع شد‌؛ و زمانی که تهیونگ در حالِ زمزمه کردنِ آهنگ‌ انیمیشن مورد علاقه‌ش -شرک- بود، می‌تونست قسم بخوره که یه نفر دیگه هم داشت همراهش آواز می‌خوند؛ "But you don't really care for music, do you?" و این‌جا بود که تهیونگ ساکت شد و فقط گوش کرد؛ یعنی کی بود که توجهش به موسیقی رو زیر سوال می‌برد؟ معلومه که تهیونگ خیلی به ترانه‌ها اهمیت می‌داد! اصلاً برای همین هم بود که دنبال اون صدا رفت، برای همین بود که ملاقاتش کرد؛ فیونا رو... پسر آوازه‌خوانی که شب به یک شکل بود و روز به شکلِ دیگر! کانال تلگرامی موسیقی‌های متن : @PegasusOST 🎶 × این رمان در کانال تلگرامی @BTS_FICTIONS منتشر شده. × #1 in btsarmy #1 in yaoifanfic #1 in lgbtfiction #1 in کیپاپ #5 in romance
° ᴍɪ ᴘᴀᴢ ° (kookv - vkook) by rira_drk
rira_drk
  • WpView
    Reads 543,374
  • WpVote
    Votes 52,482
  • WpPart
    Parts 44
[complete] + "اسپانیایی ها یه اصطلاح دارن، بهش میگن 'mi paz'... به معنی آرامش ابدی... وقتی حس می‌کنی یه نفر برای تمام عمرت کافیه و می‌تونه تا پایان زندگیت برات یه آرامشی ابدی باشه...و تو... تو "می پاز" منی تهیونگ." + "مهم نیست الهه ی ماهِ لعنتی تو رو به عنوان جفت خواهرم درنظر گرفته... من تو رو به هیچ کسی نمی‌دم ته..." " تو سهم من از آرامشی :) " .. « کاپل : کوکوی - ویکوک (ورس) » « ژانر : رمنس، امگاورس، اسمات »
Paris Is Dead(VKook/KookV) by Feranki7
Feranki7
  • WpView
    Reads 251,687
  • WpVote
    Votes 37,907
  • WpPart
    Parts 49
[Completed] -اگه دستمو رها کنی میفتم +هیچ وقت اینکارو نمیکنم. -حتی اگه یه چاقو تو قلبت فرو کنم...؟ ꪶ • کاپل اصلی | vkook, kookv •کاپل فرعی | Yoonmin • نویسنده | Feranki7 • ژانر | رومنس، انگست، اسمات‼️ ๑🗼
Van Gogh was his god! • [Completed] by amaraaa_7
amaraaa_7
  • WpView
    Reads 95,188
  • WpVote
    Votes 15,759
  • WpPart
    Parts 45
•Name: Van Gogh was his god! •Couple: Vkook •Sub couple: Hopemin •Writer: Amara •Genre: Romance, Angst, smut •Channel: @papacita01 ~•Teaser: _چرا هیچ وقت از ته دلت نمیخندی؟ از اون لبخند‌هایی که به چشمات میرسن و برق خوشحالی رو توشون روشن میکنن! سرش رو تکون داد و از پنجره به زمستونی که سفره‌ی سفیدی و غم‌هاش رو روی سر شهر پهن کرده بود، خیره شد: _من تفاله‌های باقی مونده از تنهایی‌های یک نقاش دیوانه‌م... حاصل مرگ بی‌رحمانه‌ش توی تنهایی... چطور میتونم بخندم یا اشک بریزم وقتی فراموش کردم که چطوری باید زندگی کنم؟ من همه چیز رو فراموش کردم، دوست داشتن رو، فکر کردن، نقاشی کردن و حتی فریاد زدن... خیلی وقته مردم... مرده‌ها که لبخند نمیزنن!
FLORENCE🎻 by ariiellmina2
ariiellmina2
  • WpView
    Reads 157,173
  • WpVote
    Votes 21,849
  • WpPart
    Parts 33
«فلورانس»🎻 _ازش متنفرم اما نگاهم به هیچکس جز چشم های مشکی اون خیره نمیشه... اون درست مثلِ سمفونی که فراموشش کردم... گلی که هیچوقت ندیدمش... مجسمه ای که هیچوقت نساختم... سمفونی که هیچ وقت نواخته نشده و من اون رو بین چشم های اون شنیدم. این حس ممنوعه است و من... برای اینکه ممنوعه ترین ادم زندگیمه ازش متنفرم🎻 ___________________________ FLORENCE 💜 ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᴋᴏᴏᴋᴠ, .... 📝ᴡʀɪᴛʜᴇʀ : @ArieElll 📌 ɢᴇɴʀᴇ: ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, sᴍᴜᴛ, ᴀɴɢᴜsᴛ,+18
Black Hole🕳️ by Veritas_98
Veritas_98
  • WpView
    Reads 247,826
  • WpVote
    Votes 25,975
  • WpPart
    Parts 62
بلک هول 🪐 سرگذشت مرگ بی صدای یک ستاره، تبدیل شدن به سیاهچاله ست. برای سرپرست موفق ترین نشریه ستاره شناسی که سال ها پشت نقاب استیگما زندگی کرد، یک لمس کوتاه از نگاه بی ستاره‌ی سردبیر جدید و جوانش که با اسم جئون جانگکوک وارد زندگیش شد کافی بود تا برای نشون دادن کیم تهیونگِ وجودش به کل دنیا تلاش کنه! قسمتی از متن: "امیدوار بودم جایی ببینمت که تعریفی از زمان و مکان نباشه.. به هیچ تعریفی محدود نباشیم.. به هیچ دنیایی تعلق نداشته باشیم.. دوست داشتم جایی دستاتو بگیرم که سرد نباشه.. جایی که گرمای دستت تا آخر عمر بین دستام بمونه.. وقتی گفتی چشمام سیاهچاله دارن، خندیدم و هیجان زده شدم.. من دلم میخواست تورو توی سیاهچاله داشته باشم.. که نترسم از زود بودن یا دیر شدن.. که نترسم از آدمای اطراف.." °کاپل: کوکوی °ژانر: روزمره، انگست، رمنس، اسمات °وضعیت: به اتمام رسیده ⛔ بوک بلک هول متاسفانه به دلیل پاک شدن اکانت کوکی فمیلی از دسترس خارج شده بود و الان مجدد در این بوک آپ شده.
Star Renaissance || VKook ~ Completed by millennium_story
millennium_story
  • WpView
    Reads 211,468
  • WpVote
    Votes 36,159
  • WpPart
    Parts 40
Star Renaissance _ زود باش کتابا رو رد کن بیاد حرفاش باعث شد ابرو های جونگ کوک بیشتر بالا برن _ کدوم کتابا ؟؟ پسر بی توجه به تعجب اون از توی جیبش مقداری پول در آورد دست جونگ کوک رو گرفت گذاشت کف دستش _ زود باش پسر من وقت ندارم جونگ کوک اخماشو تو هم کشید و دست پسره رو پس زد _ هی من نمیدونم راجع به چی حرف میزنی پسره که انگار عصبانی شده بود جلو اومد . صورتش به اندازه ی یه برگه کاغذ با جونگ کوک فاصله داشت با حرص از لای دندوناش غرید _ من وی هستم همون که قرار کتابا رو ازت تحویل بگیره . پولت رو هم که دادم به اون سایون احمق بگو دفعه ی دیگه یکی رو بفرسته که اینطوری مثل تو دو ساعت نخواد سوال پیچم کنه بچه جون حالا هم زود باش من تمام شب رو وقت ندارم جونگ کوک همچنان متعجب به چشمای عصبانی شخصی که خودشو وی معرفی کرده بود خیره شد . هیچ ایده ای نداشت که اون آدم اصلا داره راجع به چی حرف میزنه ولی اینو خوب میدونست که رعیت ها توی سرزمین اسکورو حق خوندن و نوشتن ندارن و حمل کتاب نوعی جرم محسوب میشه . شاید باید یکم بدجنس میبود. ♦♦★♦♦ کاپل: ویکوک - نامجین - یونمین ژانر: فانتزی - رمنس نویسنده: Scarlett & Nafas *میتونید پیدیاف این فیک رو توی چنلمون پیدا کنید* 1 in #بیتیاس 1 in #Seokjin 1 in #Jimin