Ghalkhanbaz
Jarne: اصمات_ درام _عاشقانه_اکشن-کمدی
Cupel: جیمین _یون {یون یک شخصیت خیالیه}
{جیمین:با لحنی که شیطنت ازش میباره آروم لب میزنم و به چهره ترسیده یون خیره میشم }
جیمین:آفرین بیبی گرل من حالا دیگه پاشو بریم سازمان که کلی کار داریم.
{یون: دستم رو رویه قفسه سینم که به خاطر ضربان بالای قلبم بالا و پایین میشد میزارم و با تن صدایی نسبتاً بلند روبه جیمین میگم }
یون: جیمین من که گفتم ببخشید دیگه این کارو نمیکنم ...قول میدم
{جیمین: متوجه ترسه یون شده بودم ولی باید می ترسید که تا دوباره اونجوری نگرده}
جیمین:اون موقع که این جوری لباس می پوشیدی باید به فکر اینجا هم میبودی.