reading...
8 stories
SHOTGUN {Z.M} [completed] by Antoni_walker0094
Antoni_walker0094
  • WpView
    Reads 58,296
  • WpVote
    Votes 10,314
  • WpPart
    Parts 95
نابهنگامِ ناگهانِ منی! ناگهان سرزدی به دنیای تاریکم شدی نور چشمانم.. «لیام پین،فرمانده و گروهبان با تجربه است،چی میشه اگر در مسیر عملیات،هواپیمای نظامی آمریکا سقوط کنه؟ رازهای نهفته پنهان و نهان گمشده و سرگردان آینده برای مردی که بیشتر از نصف عمرش رو در خاک و خون گذرونده، چطوری مقدر شده!؟» ژانر:رومنس،اکشن،معمایی،تراژدی،سیاسی،اسمات،کمی طنز همراه این بوک باشین با کاپل کیوت زیام ✨ 1#rank ziam 1#rank زیام 1#rank zayn
THE OCEAN MYSTERY  /ziam/ by Alice_cn
Alice_cn
  • WpView
    Reads 59,178
  • WpVote
    Votes 12,427
  • WpPart
    Parts 52
[Completed] "پیکسی؛ پری چهره ای که در زیر نور ماه می رقصد " . . +بهت گفته بودم دیگه دنبالم نگرد؛ دنیای تو برای من زهره _و من به حرفت گوش نکردم زِد چون تو برای من خود مرهمی
-Wandering [z.m] by itslindo_
itslindo_
  • WpView
    Reads 44,325
  • WpVote
    Votes 8,776
  • WpPart
    Parts 56
- "اجبار" فقط وقتی خوبه که باعث شه عاشقت بشم..! [completed]
Darkness Prevailed [zarry] by ellannosaurus
ellannosaurus
  • WpView
    Reads 17,875
  • WpVote
    Votes 1,827
  • WpPart
    Parts 17
Zarry stylik au چشماشو از پسر گرفت و خیره به آسمون با خودش زمزمه کرد: اون دیگه برنمیگرده ... صورتش خیس بود... دیگه حتی خودشم نمیدونست که این خیسی به خاطر قطره های بارونه یا اشک...ماشین بهش نزدیک شد...به خاطر بارون کنترل از دست راننده خارج شد... طرف دیگه ی خیابون... پسرک داشت اروم اروم ازش دور میشد... چشماش تار بود و چند بار به سختی جلوی زمین خوردنشو گرفت...ماشینی به سرعت از کنارش رد شد...انگار میخواست از یه چیزی فرار کنه...درست مثل خودش که داشت فرار میکرد...از سرنوشت...از عشق... چند لحظه بعد بارون بند اومد...پشت سرشو نگاه کرد...روی زمین سایه ای از یه پسر بود...زیر اون همه خون...از بین اون همه فاصله...صورتشو تشخیص داد...یه اسم با ناباوری توی ذهنش تکرار میشد... هری......... [ completed ] Book 1
،،Darken/Ziam,, by oned_fanfic
oned_fanfic
  • WpView
    Reads 76,101
  • WpVote
    Votes 12,724
  • WpPart
    Parts 40
اگر قرار به نماندن است؛ بی خداحافظی برو! بگذار انتظار، همان تکه نخی باشد که بعد از تو مرا وصل می‌کند به زندگی ...
Unfelling |ziam| by paypano
paypano
  • WpView
    Reads 68,216
  • WpVote
    Votes 8,139
  • WpPart
    Parts 37
_زین به نفعته تسلیم شی وگرنه شلیک میکنم ... +تو این کارو نمیکنی لیام.... ما تفنگارو به سمت هم نشونه گرفتيم اره ما قلبامون براي هم ميتپيد ولي تفنگارو به سمت هم نشونه گرفتيم صدای شلیک بلند شد سکوت همه جارو فرا گرفت ... خون ريخت رو زمين... لبخند زدم ...و زیر لب گفتم : "تفنگ من تيري توش نبود من همیشه عاشق تو بودم لیام... Best rank:1in ff
Everything Is Gray [ZIAM] by Ziam_AM
Ziam_AM
  • WpView
    Reads 110,311
  • WpVote
    Votes 13,327
  • WpPart
    Parts 43
+Who is Liam Payne? -He's my bodyguard and I love him... Ziam Fan-Fiction
he is my boy by nafashally
nafashally
  • WpView
    Reads 20,035
  • WpVote
    Votes 2,371
  • WpPart
    Parts 27
🧸(ziam)*(Larry) _فقط چشاش از کل برده هات خوشگل تره هری! منو دست ننداز! زین پسری که از جلوی پرورشگاه دزدیده میشه و از ترس زبونش میگیره. چی میشه اگه لیام بخواد برای اولین بار یک برده داشته باشه؟ _یا لذت رو پیدا کن یا درد بهت میدم! _اون برده یه اربابه! •||لیام تاپ||• •||هری تاپ||• ____________ هشدار⚠️🔞 خشونت فیزیکی و روانی! شاید برای بعضیا مناسب نباشه ولی جوری نیست که حالتون رو بد کنه❌