Larry and ziam
142 stories
little Devil by risa80
risa80
  • WpView
    Reads 92,112
  • WpVote
    Votes 16,800
  • WpPart
    Parts 70
لیام پین دو سالی هست که متاهله اما متاسفانه قدرت باروری نداره راه حل چیه ؟ بانک اسپرم لیام و همسرش به توافق میرسن که ازبانک اسپرم کمک بگیرن و چه اتفاقی میفته که اهدا کننده اسپرم ، زین مالیک باشه ؟!
TRIPLE S (StylesTriplets+Louis ) by Zara23M
Zara23M
  • WpView
    Reads 157,240
  • WpVote
    Votes 17,804
  • WpPart
    Parts 35
Omega Louis Alpha Edward, Harry & Marcel styles Best rank: #1 in هری #1 in استایلز
Devoir ( triples tomlinson )  by greenelleta
greenelleta
  • WpView
    Reads 2,301
  • WpVote
    Votes 593
  • WpPart
    Parts 15
برادران گرگینه‌ی تاملینسون توی دانشکده خیلی مشهورن و هری روباهینه‌ایه که حس می‌کنه از اونا خوشش میاد. چی میشه اگه اون‌ها برای رفتن به ماموریت انتخاب بشن؟
···I'm HeRoiNe··· by Don_Mute
Don_Mute
  • WpView
    Reads 35,620
  • WpVote
    Votes 8,376
  • WpPart
    Parts 28
···Larry Stylinson Action Fanfiction··· من هروئینم, همسر هری ادوارد استایلز اون یه کارآگاهه, ولی, اون کشته شد... به دست تو, تاملینسون! |این ففیک دارای صحنه های خشن,قتل و مرگ,مصرف مواد,اسمات,فحاشی می باشد! استریت نیست!| ,',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',',' #1_gun #1_shortstory #2_harryandlouis
Got The Sunshine On My Shoulders [L.S](Persian Translation) by PersianGayVodka
PersianGayVodka
  • WpView
    Reads 138,782
  • WpVote
    Votes 30,053
  • WpPart
    Parts 52
[Completed] پنج سال پیش، هری استایلز برای تبدیل شدن به یک خواننده و هنرمند، زادگاهش رو ترک کرد. هری به اون چه که پشت سرش به جا گذاشت توجه زیادی نکرد- یک زندگی، یک خانواده، و یک همسر... کسی که روزی از خواب بیدار شد و فهمید هری ترکش کرده. و حالا، هری همه چیز داشت: پولدار و معروف بود و همه ستایشش می کردند، از جمله دوست پسرش. اما وقتی حرف جدی شدن رابطه به میان اومد، هری مجبور شد با تمام واقعیت های ناراحت کننده ی گذشته اش رو به رو بشه - و لویی. کسی بود که تمام برگه های طلاقی که هری در طي پنج سال گذشته براش فرستاده بود رو پس فرستاد. ------ H a p p y E n d i n g ------ Written by: @Hattalove (AO3) Translated by: Persian Gay Vodka Team
- OᖴOƑƑSǀƊƐ OR ƓOAL ! by blueartery
blueartery
  • WpView
    Reads 4,456
  • WpVote
    Votes 1,169
  • WpPart
    Parts 17
اینجا مستطیل سبز پسر! جایی که روی چمن ها‌ش بوسه می‌کارم و به دروازه‌اش سجده میکنم. مقدسه برام چون میدون جنگ منه! - اما لویی! چرا وسط میدون جنگ قلب تو به جای توپ فرستادی تو دروازه‌ام؟! - چون تو گل منی ، نه آفساید !
keep holding me ‣ 1 ꗃ cake.ziam.larry ✓ by mary_rider
mary_rider
  • WpView
    Reads 45,747
  • WpVote
    Votes 5,611
  • WpPart
    Parts 41
اونا زنده میمونن، فقط اگه به نگه داشتن همدیگه ادامه بدن #Larry #Ziam # Cake highest ranking #6 in Fanfiction
The pregnant lou(larry stylinson) by saba_stylinson
saba_stylinson
  • WpView
    Reads 105,256
  • WpVote
    Votes 9,509
  • WpPart
    Parts 34
[ completed ] (لويى يه بچه مثبت به تمام معنا هستش) سلام اسم من لويى تاملينسون هستم حتى شک دارم که فاميليم اين باشه 18 سالمه و تا چند ماه پيش تو پرورشگاه لندن بودم ولى چون به سن قانونى رسيدم ديگه اونجا نموندم الان تو زير زمين ساختمونى که ٣ واحد بيشتر نداره زندگى و کار ميکنم و تغرييبا دو ساعت تا لندن فاصله داره حقوق زياد نميگيرم چون اين اين سه خانواده وضشون جالب نيست ولى من مشکلى ندارم چون يه جا براى خوابيدن دارم :) ...... (هرى يه منفى بين به تمام معناست زياد نميتونه سالم فکر کنه و زود عصبى ميشه) سلام اسمه من هرى استايلزه 20 سالمه پسره دور دونه مامان و بابام که يکى از ثروتمند ترين هاى لندنن که هرچى بخوام همون لحظه برام براوردش ميکنن ماشين ها ،خونه ها، خدمت کارايى که ٢۴ ساعته اطرافه منن ولى من از اين زندگى خسته که نه ولى يه جورايى تکرارى شده .
Broken Demon #2 by larryshadinn
larryshadinn
  • WpView
    Reads 190,555
  • WpVote
    Votes 27,583
  • WpPart
    Parts 192
تو احمق ترین آلفایی هستی که به عمرم دیدم ...تو نمیتونی یه هیولا رو با شکنجه و شکستن استخون هاش و له کردن وجودش از بین ببری!یه هیولا با شکستن از بین نمیره...تو با هر بار شکستن یه هیولا اونو از بین نمیبری...تو فقط اونو قوی تر از اون چیزی که بود میکنی ... . . . بدون اینکه نگاهمو از ماه کامل و نورانی بگیرم یه نفس عمیق کشیدم و از روی سقف به حیاط بزرگ و روشن زیر نور ماه خیره شدم... جنگ تموم شده بود.جفتم و تموم اعضای خانوادم با آرامش خواب بودن و من تمام عضلاتم سنگ شده بود!از وقتی تونستم بفهمم جریان چیه خودمو آماده نگه داشتم...میدونستم هرگز...هرگز نباید شدت گاردمو کم کنم.جنگ تموم شده بود ولی بزرگترین خطری .که میتونست خانوادمو تهدید کنه هنوز اون بیرون بود...یه هیولای شکسته....خودم
Broken Demon #1 by larryshadinn
larryshadinn
  • WpView
    Reads 354,799
  • WpVote
    Votes 43,282
  • WpPart
    Parts 157
لوییس تاملینسون.نمره الف رشته ی باستان شناسی ،پسرکوچولو و ریزه ای که تو سری خور بودنش بین المللی شده! پروژه ی بزرگی که قرار بود کل دپارتمان تاریخ باستان شناسی رو تکون بده و لویی تمام انرژیشو روش گذاشته بود ولی با یه کل کل ساده با استاد کلاس تمام زحمتش رو به باد میده و مجبور میشه تو یه پروژه ی جدید باورشو ثابت کنه... "موجودات ماورالطبیعه وجود خارجی ندارن!" یعنی...بیخیال!گرگینه؟خون آشام؟پری دندون؟هنوزم کسی به اینجور چرندیات باور داشت؟ ************************ هری استایلز.قد بلند ،قوی و مقتدر و تو یه کلمه "کامل!" گرگینه ای که همه ازش حساب میبردن و حتی جرات نداشتن مستقیم به چشمهاش نگاه کنن و مشکل اصلی کجا بود؟ اون یه بتای لعنتی بود و برای پیروزی تو جنگی که زیاد باهاش فاصله نداشتن نیاز به یه آلفا داشت،یه آلفای قوی و برای پیدا کردن اون آلفا مجبور بود به حرف یه پیشگوی کثیف اعتماد کنه و بعد چند سال فقط دوتا گزینه براش باقی مونده بود! زین مالیک،از لحاظ بدنی قوی،مقتدر،با یه هاله ی بزرگ و قوی که تمام اطرافیانش رو مجبور میکرد تا ازش حساب ببرن و تو یه جمله "اون میتونه یه آلفای خفن باشه!" و دومین گزینه...لوییس تاملینسون؟ فکر نکنم!