:)
31 stories
🎼#𝑫𝒊𝒆𝒔𝒆🎼 by Rubyl10
Rubyl10
  • WpView
    Reads 49,325
  • WpVote
    Votes 11,175
  • WpPart
    Parts 37
🎻پایان یافته🎻 اجازه بده من "دیز" صدای تو بشم و صدات رو اونقدر بلند به گوش همه‌اشون برسونم که دیگه حتی شجاعت نادیده گرفتنت رو نداشته باشن. 🎼✨🎼✨🎼✨🎼 فیک: دیز روز‌های آپ: یک پارت در هفته کاپل: چانبک ژانر: رمنس_انگست_درام_معمایی_اسمات
Dark Luna by golabaton
golabaton
  • WpView
    Reads 197,158
  • WpVote
    Votes 47,059
  • WpPart
    Parts 62
👑عنوان: لونای تاریکی 👑کاپل: چانبک 👑ژانر: سوپرنچرال فانتزی رمنس اسمات امپرگ انگست 👑نویسنده: golabaton 👑وضعیت: کامل شده 💌✂️خلاصه بکهیون انسانی که ناخواسته به عنوان لونای جدید انتخاب میشه. از بین پنج آلفا، پارک چانیول به عنوان جفتش انتخاب میشه. آلفای خشنی که از بکهیون نفرت داره. هرچند این یک حس متقابله چون بکهیون هم از اون آلفای لعنتی متنفره... دو گونه ای که ازهم متنفرن میتونن عاشق هم بشن و کنارهم به خوشی زندگی کنن؟! یا قرارِ قلب یکیشون بشکنه...
Haumea by Castle_Demon
Castle_Demon
  • WpView
    Reads 257,438
  • WpVote
    Votes 49,661
  • WpPart
    Parts 61
🔮 Haumea 🧬 Romance • Smut +18 • Omegaverse • Mpreg • Happy end 🥂 Chanbaek • HunHan • KaiSoo • KrisHo 🎩 writer: El ( Elnaz_CH ) 👤 ❄ Editor: Luira ( Eli ) • - من و تو خیلی وقته راهمون از هم جدا شده! از وقتی که احترام همو نگه نداشتیم و همو خورد کردیم! - من و تو راهمون جدا شد و دیگه هیچی نمیتونه ما رو سمت هم برگردونه! عین دوتا خط موازی که هیچوقت بهم نمیرسن! - بیا بذاریم این خط موازی ادامه پیدا کنه و دیگه نزدیک هم نشیم ؛ چون من واقعا حالم بهم میخوره از اینکه بخوام دوباره سمتت بیام! • ━━━━━━🔞🥂━━━━━━ • - چون اون بچه ی منه و تویی که اونو توی وجودت داری امگای منی! معلومه که برام مهمید! مهمید که حواسم بهتون باشه ؛ اگرم جوری هستم و رفتار میکنم که انگار صدبار این اتفاق برام افتاده فقط برای اینه که خودمو کنترل میکنم تا بتونم اوضاع رو کنترل کنم ؛ اگر الان دعوا کنم و داد بیداد راه بندازم , خودمو مخفی کنم چیزی عوض میشه؟ نه! من و اول اخر پدر اون بچه م ! هرکاری کنیم اون بچه ی من و توئه! • ━━━━━━🔞🥂━━━━━━ • - نمیدونم چرا اینجام فقط میدونم نمیتونم دیگه تحمل کنم ، نمیتونم هر لحظه حس کنم تو سینه م قلب ندارم چون تو نیستی پیشم! خسته شدم از این همه دوری و اتفاقای مسخره ای که مقصرشیم! من ... من فقط میخوام پیشت باشم ، میخوام داشته باشمت و بدونم توام همینُ میخوای! - فقط بی
𝘩𝘺𝘱𝘰𝘱𝘩𝘳𝘦𝘯𝘪𝘢 by mellirora
mellirora
  • WpView
    Reads 46,714
  • WpVote
    Votes 11,909
  • WpPart
    Parts 72
"پایان یافته" لویی پارک، مامور سازمان بین دولتی FATF برای هدفی که تمام عمرش رو پاش گذاشته بود به عنوان مربی موسیقی وارد خونه‌ی بی‌بی، هکر و هوش لوتو کلاب می‌شه. کلابی که در ظاهر هیچ‌چیز غیرقانونی‌ای جز قمار و مواد فروشی‌های خرده ریزه درونش دیده نمی‌شد، اما فقط تعداد محدودی می‌دونستند پولشویی‌های میلیونی‌ای که اوه سهون برنامه‌ش رو می‌چید تا چه حد حساب‌های اعضای لوتو رو پر از پول می‌کنه! همیشه گناهکار‌ها قربانی می‌دن! این تقاصیه که پس می‌دن، چی می‌شه اگه قربانی سهون معشوقه‌ی بازی خورده‌ش باشه و قربانی بکهیون دختر پنج ساله‌ش؟ "ون گوگ قبل از مرگ‌ش فقط تونست یکی از نقاشی هاش رو بفروشه، اما بعد از مرگش یکی از تاثیر گذار ترین هنرمند های تاریخ شد... جونگین ون گوگ من بود، درست وقتی که دیگه هیچ جوره نداشتمش فهمیدم چه شاهکاری بوده!" Hypophrenia: [noun] نام دیگری برای ناتوانی ذهنی. این اصطلاح همچنین می تواند به فردی اشاره کند که احساس غمگینی یا افسردگی می کند بدون دلیل شناخته شده ای برای این غم و اندوه. ══ Chanbaek X Sekai ══ ══ dram angst criminal Smut══ ══@Parkfamily_fictions ══
 Lily of the valley: Muguet (COMPLETED) by CynthiaPaul2002
CynthiaPaul2002
  • WpView
    Reads 141,325
  • WpVote
    Votes 24,877
  • WpPart
    Parts 17
بکهیون یه پزشک جامعه ستیز و منزویه که با توانایی ماوراطبیعیش میتونه تعداد روزهای باقی مونده از عمر آدمارو به شکل یه عدد بالای سرشون ببینه. اون ازدواج کرده، یه دختربچه داره و درظاهر کلی موفقه اما تو تمام دنیای تیره و تاریکش، فقط یکنفر هیچ عددی بالای سرش نداره و به بکهیون نمیگه چه موقع قراره بمیره. اون شخص کسی نیست جز همسر سابقش، پلیس جذابی به اسم پارک چانیول. 𖤐⃟🌱Fɪᴄ: Lɪʟʏ ᴏғ ᴛʜᴇ ᴠᴀʟᴇʏ: Mᴜɢᴜᴇᴛ 𖤐⃟🌱Gᴇɴʀᴇ: Cʀɪᴍɪɴᴀʟ, Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ, Aɴɢsᴛ, Sᴜʀʀᴇᴀʟ 𖤐⃟🌱Cᴏᴜᴘʟᴇ: CʜᴀɴBᴀᴇᴋ موگه یه فیکشن کوتاه و نمادینه.
◤LAURENT◥ by lbluesfoxl
lbluesfoxl
  • WpView
    Reads 38,820
  • WpVote
    Votes 10,030
  • WpPart
    Parts 43
◐Name ↬Laurent ◑Couple↬ Chanbaek▴Kaisoo ◐Gener↬Drama▴Angst▴Smut ◑Summery↬ کی فکرش رو می‌کرد تو یه شب برفی وقتی دستور ترور کانگ هانیو از طرف گروهک Homeless Foster صادر شده، مامور منتخب رده A سازمان هدف رو گم کنه و دوربین اسلحه‌ی مرگبارش قدم‌های یه پرنس یخی روی صحنه‌ی سالن اپرای پرل رو دنبال کنه. میگن پرنده‌ها توی قفسه زنده نمی‌مونند، بکهیون همون پرندهایه که به خاطر جدا شدن از قفسش، آسمون رو نفرین میکنه. عشقی که توی زمستونی که همه چیز مرده، زیر دونه‌های برف نفس میکشه و رشد میکنه، شبیه یه آدم برفی تو یه تابستان داغ ذوب میشه و یه شالگردن خیس خورده به جا میذاره.
Querencia🎀 by ZehixW
ZehixW
  • WpView
    Reads 14,700
  • WpVote
    Votes 1,996
  • WpPart
    Parts 14
"جـایی کـه احسـاس امنیـت میکنـی. آغـوش کسـی کـه دوسـش داری." "𝘔𝘪𝘯𝘪 𝘍𝘪𝘤𝘵𝘪𝘰𝘯" "𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘉𝘢𝘦𝘬𝘠𝘦𝘰𝘭" "𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘋𝘢𝘪𝘭𝘺 𝘓𝘪𝘧𝘦 , 𝘚𝘮𝘶𝘵"