اسم : سختی ها توسط تو پایان می یابد
( اسم قبلی فیک : prisoner of world )
کاپل : ویکوک ، مینیون ، نامجین ، چانبک ، هوشیک
ژانر : تخیلی ، روزمره، رمنس ، هیبرید ، امپرگ ، اسمات ، فلاف
خلاصه : تهیونگ از هول شدن جونگکوک خنده ای کرد و جونگکوک رو سفت تر بغل کرد و بوی بدنشو نفس کشید بوی خوش گوشت و عطر هلویی کوک که داخل بینی اش پیچید باعث شد تا لبخندش پر رنگ تر بشه ...پس بانی کوچولوش براش گوشت درست کرده بود آخه تا وقتی خودش هست چه نیازی به گوشت درست کردن هست
تهیونگ توی یه حرکت سریع جای خودشو جونگکوک رو عوض کرد و اینبار اون بود که روی جونگکوک قرار گرفته بود جونگکوک شوکه گفت
+دا..داری...چی کار می کنی؟...بهتره بریم شاممون رو بخوریم...سرد می شه اره بهتره بریم دیگه
تهیونگ نیشخندی زد و با شیطنت گفت
_ولی من همین الان هم دارم شاممو می خورم
و سرشو خم کرد و با دندون هاش آروم گونه ی جونگکوک رو گاز گرفت و بعد سرشو بلند کرد و همی کرد و لب هاشو زبون زد .جونگکوک هینی کشید و قهقهه تهیونگ بلند شد .
+اوه خدای من... به نظرم اندام الکساندر پیش تو هیچه...
-ممنونم ولی... فکر نمیکنی این یکم زیادی مبالغهست؟؟؟
+مبالغه یعنی اینکه برای اینکه چیزیو جذاب نشون بدی چند تا دروغ دغل بزاری سرش... ولی تو که همینجوریشم زدی رو دست جذاب ترینا،من دیگه چی میتونم بگم؟!
این لحظه ازون لحظه هایی بود که کوکی آرزو میکرد استادش هم حسی مثل خودش داشته باشه. ولی قطعا یه مرد متاهل که یه بچه هشت ساله هم داره،عاشق دانشجوش نمیشه،میشه؟؟!!
این داستان، داستان داوینچی سومه که توی دامی که خودش پهن کرده میفته. چه اتفاقی قراره برای داوینچی ما رخ بده؟؟؟
ژانر: رمنس،فلاف،شاید یکمی طنز، اسمات.
شروع اپ: 22/08/2021
پایان:.....
(کامل شده)
Complete
نام فیک:یک شب
کاپل:ویکوک
ژانر:عاشقانه، رومنس،اسمات،روابط BDSMاونقدر خشن نیست
خلاصه:جونگکوک بعد از کات کردن با دوست پسر سابقش
با دوستش به بار میره و اونجا با تهیونگ
آشنا میشه
و بعد از یه وان نایت میخواد فراموش کنه که
تهیونگ به عنوان استاد دانشگاهی که جونگکوک در اون درس میخونه وارد میشه
حالا روابط تهیونگ و جونگکوک بهطور طبیعی میگذره؟....
#1teakook
#2teakook
این رمان برگرفته و بازگردانی از یه رمان خارجیه حتی ممکنه بعضیا خونده باشن
من پیشنهاد میکنم بخونیدش
لطفا نظر بزارید
و ووت فراموش نشه
اگه خلاصه بگم داستا اسپویل میشه
💋❤❤❤❤❤
(کامل شده)
Complete
خلاصه:تهیونگ رئیس بزرگترین باند مافیاست و بخاطر انتقام از سانگ دشمن اصلیش میخواد به عمارتش حمله میکنه ولی اونجا پسر سانگ رو می بینه و اون رو به اجبار به عمارت خودش میاره
و اونجاست که تازه.........
الماس من
کاپل:ویکوک
ژانر:رومنس،عاشقانه،مافیا،اسمات،انگست
وضعیت اپ:نامعلوم تا جایی که ممکنه سریع تر میزارم
بد بود به بزرگیه خودتون ببخشید
#1رومنس
#1جونگکوک
#1mafia
اولین بارے ڪہ دیدمت
هرگز فڪرش را نمیڪردم تو همان ڪسے هستے ڪہ
قرار است بعدها، بارها برایش بمیرم...
محسن راننده ای که دل به جاده زده برای درآوردن پولی جهت رفع مشکلاتش
و احمد پسری در تلاش برای فشار از دست خانواد ه اش و رسیدن به آنچه حق مسلم خودش میدونه...
به نظرتون این دو نفر میتونن همسفرای خوبی برای هم باشن؟
"i swear to god i'll kill you; right here, right now."
"then do it, i know you won't."
au where jungkook gets kidnapped from his own mafia into another, he never thought he'd end up falling in love.
[somewhat a crackfic]