Vkook
14 stories
My Boyfriend Is My Bodyguard 💵 by Saghar_Stories
Saghar_Stories
  • WpView
    Reads 970,023
  • WpVote
    Votes 82,546
  • WpPart
    Parts 39
💵دوست پسرم بادیگاردمه💵 جئون جونگکوک ... اون معنی اصلی کلمه بدبخت بود ! از زمانی که بدنیا اومد داشت با مشکلاتی که نمیدونست چرا هیچوقت تموم نمیشن سر و کله میزد و حالا اون اینجا بود ... کجا ؟ خودشم نمیدونست ! یه جایی که احتمالا پایان زندگی نکبت بارشو رقم میزد و باعث میشد اون به دردناک ترین شکل ممکن بمیره □■□■□■□■□■□ -میخوای اول بهم تجاوز کنی بعد بکشیم ؟ -الان قرن بیست و یکه ... کی دیگه همچین کاری میکنه ؟ با چشمای گرد شده داد زد -یعنی فقط بهم تجاوز میکنی ؟ نمیکشیم ؟ □■□■□■□■□■□ -من مخ اینو میزنم ! -شبیه آدمایی نیست که بشه مخشونو زد -باشه .. من میزنم ! -احمق من میگم نمیشه تو میگی میزنم ؟ -من منم ! تو نیستم که ! من اگه بخوام .. میتونم مخشو بزنم ! □■□■□■□■□■□ Story Genre:fiction,fluff,romance,action,smut🥊 Couple:Vkook,Yoonmin,secret🎡🪤 "Completed"⛓️
دزد اسپرم by f_R2006
f_R2006
  • WpView
    Reads 103,170
  • WpVote
    Votes 14,891
  • WpPart
    Parts 44
تهیونگ بعد از فهمیدن اینکه یه قسمت اضافی توی بدنش داره می خواست قبل از در اوردنش ازش استفاده بکند. مرد با سگرمه های درهم فریاد کشید: مردتیکه‌ی بی حیای اسپرم دزد! دست هاش رو محافظ گونه مقابل شکم برامدش قرار گرفته،متقابلا اخم هایش را برای مرد در کشید. : داد نزن بچه‌م میترسه. : من این مردتیکه رو میندازم زندان. تهیونگ حق به جانب: بد کاری کردم نزاشتم اسپرم هات برن تو فاضلاب؟ تو باید از من ممنونم باشی اون غول تشن ها به سختی جئون رو نگه داشته بودند تا به تهیونگ حمله ور نشود. کوکوی
(GANGSTER) COMPLETED   by sahar_78
sahar_78
  • WpView
    Reads 528,528
  • WpVote
    Votes 53,130
  • WpPart
    Parts 71
جونگکوک بخاطر وابستگی شدیدی که به پدرخونده‌اش کیم تهیونگ داشت، دلش میخواد همه‌جا کنارش باشه حتی تو زندان.
MAITEA by nana_vil_
nana_vil_
  • WpView
    Reads 150,245
  • WpVote
    Votes 9,560
  • WpPart
    Parts 16
خلاصه: جونگکوک پسر 17 ساله‌ایه که از 13 سالگی پیش تهیونگ زندگی میکنه و پیش پدر مادرش نیست جریان چیه؟؟ Couple: Vkook Ganer: Romance-Smut-Real life- Writer:NANA Update: Friday
Sweet Sense | حِسِ شیرین by callmeParvaz
callmeParvaz
  • WpView
    Reads 470,050
  • WpVote
    Votes 65,417
  • WpPart
    Parts 39
A Hybrid Story (Kookv) خواندن این فیکشن عواقبی نظیر بالا آوردن رنگین کمان و اکلیل و دچار شدن به مرض قند را به دنبال دارد. از این رو، از خوانندگان عزیز خواهشمندیم تمامی عواقب کار خود را به عهده بگیرند. لطفا با 'منطق' وارد نشوید. متشکرم. ---------------------------------- ◾ (در حال آپ) تایم آپ: نامشخص کاپل اصلی: کوکوی ساید کاپل: یونمین/نامجین ژانر: فانتزی، فلاف، کمدی، زندگی روزانه، +18❌
𝘊𝘢𝘳𝘢𝘮𝘦𝘭 𝘔𝘢𝘤𝘤𝘩𝘪𝘢𝘵𝘰 ᵛᵏᵒᵒᵏ by itsDaddyJEONs
itsDaddyJEONs
  • WpView
    Reads 31,161
  • WpVote
    Votes 6,500
  • WpPart
    Parts 16
اصلا فدای سرت که تو راک دوست داری و من جاز فدای سرت که تو با طعم مزخرف آدامسی نوشیدنی انرژی‌زا چشم‌های درشت خودت را ستاره‌باران می‌کنی و من با طعم تلخ و گس قهوه‌ای که با زهرمار آن را یکی می‌دانی، خودم را مست فدای سرت اینهمه تفاوت، این دو دنیای موازی که هیچ پدیده‌ای آن‌ها را برای برخورد و یکی شدن، نمی‌شکند. فدای سرت. کاپل: ویکوک ژانر: رومنس، انگست، اسمات وضعیت: در حال آپ
Bella Ciao || KookV by Nyctowx
Nyctowx
  • WpView
    Reads 55,600
  • WpVote
    Votes 8,067
  • WpPart
    Parts 24
[ خداحافظ زیبا! ] ژانر : رمنس/ مافیایی / اکشن / معمایی / حاوی اسمات کاپل : اصلی ؛ کوکوی - فرعی ؛ ... روز آپ : یکشنبه‌ها - برای من برقص زیبای وحشی. اون غریبه‌ی عجیب با چشم های کشیده و اژدها‌ مانندش همراه بادیگارد هاش عادت داشت هر هفته ساعت هفت به آمفی تئاتر لا فنیچه در ونیز بره و نگاهش رو به بالرین روی صحنه بده. رفتارش باعث کنجکاوی جونگکوک،‌ ستاره‌ی اجرا ها میشه. واقعا نمیخواست بفهمه مرد غریبه کیه ولی ناخواسته خودش رو درگیر زندگی یکی از مهره های اصلی ریاست یک باند مافیا پیدا کرده بود و حالا اسم مرد به روی تک تک سلول هاش حک شده بود؛ کیم تهیونگ! - من بیدار شدم و دیدم دشمن دورم رو فرا گرفته، باید فریاد میکشیدم خداحافظ ای زیبا ولی تو تنها لبخندی زدی و با سلام هات خفه‌م کردی. [ آپلود فایل در چنل تلگرامی @army_area ]
𝗦𝘁𝗼𝗰𝗸𝗵𝗼𝗹𝗺 | ᴋᴏᴏᴋᴠ by ituhide
ituhide
  • WpView
    Reads 715,320
  • WpVote
    Votes 90,431
  • WpPart
    Parts 33
[Completed] "- این موضوع به تو مربوط نیست جئون. بکش کنار. ارباب کیم با سردی گفت و قلب تهیونگ با وحشت توی سینه اش کوبید‌. اسلحه مشکی توی دست پدرش پر بود و تنها چیزی که بین اون و مرگ ایستاده بود جئون جونگ کوک بود. - اسلحه رو بزار کنار کیم. جونگ کوک با خونسردی گفت و این بار ارباب کیم با عصبانیت فریاد کشید: - بکش کنار عوضی، توی کار من دخالت نکن! اون پسر منه، بخوام می کشم، بخوام آتیشش می زنم! لحظه بعد، انگشت های قوی دور گلوش پیچونده شد و از زمین بلند شد. جونگ کوک در حالی که با خونسردی ترسناکی چشم های آبیشو به چشم های وحشت زده کیم دوخته بود لب زد: - داری ناراحتش می کنی کیم... هیچ کس امگای منو ناراحته نمی کنه و زنده بمونه." 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐀𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧, 𝐒𝐦𝐮𝐭, 𝐌𝐩𝐞𝐫𝐠, 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑰𝒕𝒖 𝑯𝒊𝒅𝒆 🚫[DO NOT COPY THIS WORK]🚫
بوک های کامل شده تهکوک by myyouart
myyouart
  • WpView
    Reads 199,232
  • WpVote
    Votes 2,954
  • WpPart
    Parts 50
مجموعه جمع آوری شده فیک های کامل شده تهکوک دوستان توجه کنید من نقد نمیکنم قراره اینجا بوک هایی در ژانر های مختلف که از نظر بنده واقعا ارزش خوندن و وقت گذاشتن واسشون رو دارن بهتون معرفی کنم
° ᴍɪ ᴘᴀᴢ ° (kookv - vkook) by rira_drk
rira_drk
  • WpView
    Reads 511,125
  • WpVote
    Votes 50,064
  • WpPart
    Parts 44
[complete] + "اسپانیایی ها یه اصطلاح دارن، بهش میگن 'mi paz'... به معنی آرامش ابدی... وقتی حس می‌کنی یه نفر برای تمام عمرت کافیه و می‌تونه تا پایان زندگیت برات یه آرامشی ابدی باشه...و تو... تو "می پاز" منی تهیونگ." + "مهم نیست الهه ی ماهِ لعنتی تو رو به عنوان جفت خواهرم درنظر گرفته... من تو رو به هیچ کسی نمی‌دم ته..." " تو سهم من از آرامشی :) " .. « کاپل : کوکوی - ویکوک (ورس) » « ژانر : رمنس، امگاورس، اسمات »