-OneShot BooK-
با ورود جسم سخت و کلفتی به ورودی دردناکش نالید: "عا-عاح! ددی..خوا-خواهش میکنم درش بیار..درد داره!!" پوزخندی زد و همونطور که چوب بیسبال رو با ریتم حرکت میداد به سوراخ گشاد شده اش خیره شد. "عاح بیبی..نگاه کن! چقدر سوراخ خوشگلت داره با لذت چوب بیسبال رو میبلعه! چطور دلت میاد که بگی درش بیارم؟ هوم؟" ____________________...