Reading List👍
23 stories
Last Keeper + Season 3 updating 🔰 by maedeh1
maedeh1
  • WpView
    Reads 90,816
  • WpVote
    Votes 18,349
  • WpPart
    Parts 109
خونه رو ترک کردم. تمام چیزی که اون روز با خودم داشتم کوله پشتی و تخته اسکیتم بود، به علاوه ی مبلغ نسبتا قابل توجهی پول که پدر بزرگم برام به ارث گذاشته بود. خوشبختانه سن قانونی در مورد وراثت تو کشور من 16 سال بود و وقتی دو ماه پیش پدر بزرگ ما رو ترک کرد پول نسبتا زود به حساب من واریز شد. بنابراین دیگه دلیلی نداشت که اونجا بمونم. بهتر بود از اون ساختمون بی روح که تقریبا 17 سال بهش می گفتم خونه می رفتم اون دو نفری که با عنوان پدر و مادر این چند سال بین دعواهاشون تلاش می کردن زندگی من رو هم کنترل کنن تنها می ذاشتم. از اونجا دور شدم بدون اینکه بخوام دوباره در این باره فکر کنم. بیرون از اونجا من آزاد بودم که که ایده هام رو به واقعیت تبدیل کنم برنده ی جایزه فیکشن سال در سال 95 توسط امپایر فیک
🐺Give Yourself To Me by BEthat_person
BEthat_person
  • WpView
    Reads 18,425
  • WpVote
    Votes 2,484
  • WpPart
    Parts 43
🔥خودت رو به من بده🔥 📔خلاصه: ممکنه سرنوشت اونجوری که ما میخوایم پیش نره و همین باعث میشه رابطه ای بر مبنای رقابت و دشمنی چندین ساله بین دو خاندان از آلفاهای اصیل زاده کشور که فقط مسبب رنج و درد بودن، به کلی تغییر کنه... تنفری که با خودش عشق ممنوعه ای به همراه میاره! عشقی که مثل معجزه نازل میشه و سرنوشت آلفاهای اصیل رو تغییر میده... برای بدست اوردن تمام لذت های ممنوعه باید مبارزه کرد. اما اصیل های ما در راهه رسیدن به ارزش های عشقشون در برابر همه، خواهند جنگید؟! آیا این عشق ممنوعه دلیل محکمی برای ادامه ی زندگی خواهد داد؟!... 💢 کاپل اصلی : ویهوپ ♨️ کاپل فرعی : سکرت🤫 ⭕ ژانر : امگاورس - اسمات - عاشقانه - کمی کمدی و انگست VHOPE #1 🥇
𝑐𝑢𝑝𝑐𝑎𝑘𝑒 𝑝𝑟𝑜�𝑚𝑖𝑠𝑒🧁 by MAYA0247
MAYA0247
  • WpView
    Reads 83,613
  • WpVote
    Votes 24,571
  • WpPart
    Parts 31
توی دنیایی که تولد هجده سالگی هر فرد برابر میشد با مشخص شدن موقعیتش در چارت امگاورس و دیدن رویای فردی که میتونست عشق واقعی رو بهش هدیه بده ؛بکهیون بدون اینکه حتی فکرش رو هم بکنه به چیزی تبدیل شد که فقط یک درصد جمعیت جهان رو تشکیل میدادن. بدبختانه تر از مورد قبلی رویایی بود که در شب تولدش پشت پلکهاش نمایش داده شد ... تصویر واضحی از دوست چندین سالش ، پارک چانیول!⭑ุ ˖🧁 قسمتی از داستان☁️🍧 _برای عذرخواهی کلی برات سوجو میخرم قایمکی بریم تراس اتاقت بخوریم...حتی میتونیم ددپول ببینیم! با دیدن این پیام از بکهیون لبخند کجی روی لبش نشست و سری به نشونه تاسف تکون داد. +ترجیح میدم مرد آهنی ببینیم. پیامش سریع دوتا تیک خورد و بعد ویس ده ثانیه ای براش فرستاده شد. یه تای ابروش رو بالا فرستاد و بازش کرد....بکهیون یه تیکه کوتاه از آهنگ فیلم رو خونده بود! _you'r my Iron man and I love you 3000 baby. _________________________________________ 𝘕𝘢𝘮𝘦 : 𝘊𝘶𝘱𝘤𝘢𝘬𝘦 𝘗𝘳𝘰𝘮𝘪𝘴𝘦🧁 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘊𝘩𝘢𝘯𝘣𝘦𝘢𝘬, Rose𝘭𝘪𝘴𝘢 𝘎𝘦𝘯𝘦𝘳: 𝘰𝘮𝘦𝘨𝘢𝘷𝘦𝘳𝘴𝘦, 𝘚𝘔𝘜𝘛, 𝘍𝘭𝘶𝘧𝘧, 𝘳𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦🐺🍬 𝘞𝘳𝘪𝘵𝘦𝘳: 𝘔𝘢𝘺𝘢^^ روزهای آپ: پنجشنبه ها☕
𝐅𝐢𝐞𝐫𝐲 𝐍𝐢𝐠𝐡𝐭 ˢᵒᵖᵉ by haniyhope
haniyhope
  • WpView
    Reads 33,216
  • WpVote
    Votes 5,111
  • WpPart
    Parts 30
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] -توی اون شب من یه تیکه از تمام وجودمو از دست دادم! من سال ها با فکر اینکه اون رو از دست دادم زندگی کردم من سال ها عذاب کشیدم بهم نگو تو نمیدونی عذاب کشیدن یعنی چی...❤⚔ • کاپل اصلی: سپ (یونگی تاپ) کاپل فرعی: نامکوک ژانر: تاریخی، رمنس، درام، اسمات • فیک تموم شده اما هنوز پذیرای ووت و کامنت هاتون هست و من با تمام وجودم نظراتتون رو میخونم^-^💜
The Hybrid Diaries 3 | Demon Queen by Code01_Fic
Code01_Fic
  • WpView
    Reads 10,321
  • WpVote
    Votes 2,358
  • WpPart
    Parts 64
| کتاب سوم از مجموعه خاطرات یک دورگه | | ملکه شیاطین Demon Queen | - میتونید کتاب اول و دوم رو از همین پیج بخونید. چهارده سال پیش، سرزمین آتش با وضعیت بدی روبرو شده بود؛ در واقع باید بگم تمام دنیا. درست زمانی که فکر می‌کردیم حکومتمون رو پس گرفتیم و بالاخره می‌تونیم در آرامش و صلح با متحدهای جدیدمون زندگی کنیم، همه چیز ناگهان تغییر کرد. دروازه‌ی جهنم؛ مکانی که همیشه به عنوان دنیای شیاطین می‌شناختیم و گمون می‌کردیم قراره تا ابد مهر و موم باقی بمونه، باز شد و طولی نکشید تا دنیای ما و دنیای شیاطین بر هم منطبق و یکی شد. بعد از اون اتفاق، هر شب دو ماه توی آسمون می‌درخشه. ماه نقرهای دنیای ما و ماه دیگه‌ای به رنگ سرخ که نماد و نور دنیای شیاطینه...! • Genre: Fantasy, Romance, Thriller, Adventure • Characters: | Aespa : Karina - Winter | Monsta X : IM - Minhyuk - Hyunwgon Kihyun | Exo : Sehun - Baekhyun | Nct : Taeyong - Jaemin - Jisung | Redvelvet : Seulgi - Irene | Itzy : Yeji - Lia | Oneus : Xion | Shinee : Taemin × در حال ویرایش × • Telegram Channel : @Code01isHere
Moscow S2 | Hopemin، Vkook Completed  by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 85,684
  • WpVote
    Votes 14,082
  • WpPart
    Parts 27
فصل دوم: Moonrise طلوع ماه... توی شهری مثل مسکو چه معنایی میتونست داشته باشه؟ خون آشام ها فرزندان ماه بودن...اما چی میشد اگه ماه پای فرزندان ارشدش رو با ماجرا باز میکرد؟ تهیونگ سوبایانین شهردار فعلی مسکو، باید به همراه برادرش به جنگ با آشوب های آینده ی مسکو میرفت... اما عشق... طلوع دوباره ی ماه، طلوع دوباره اون پسر بود... پسری که قرار بود دوباره قلب شهردار مسکو رو به بازی بگیره.... کاپل: هوپمین، ویکوک، نامجین 🥀 ژانر: خون آشامی، اومگاورس، رومنس، درام، اسمات 🔥 پیج نویسنده: @sylvie_fic پ ن: این فیک ادامه ی فیک Moscow میباشد 💛
Moscow | Hopemin Completed by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 109,724
  • WpVote
    Votes 16,849
  • WpPart
    Parts 23
_میدونی دوست نداشتنت مثل چیه؟ _مثل این میمونه که دریارو از ساحل بگیرن چون از ساحل بدون دریا فقط یه کویر میمونه...🌊 خلاصه: مسکو داستانی عجیب از زندگی خون آشام هاییه که سرنوشت خودشون رو انتخاب کردن... طبق قوانین جدیدی جهان به دو بخش تقسیم میشد...شمال برای خون آشام ها و جنوب برای انسان ها... اما چی میشد اگه سرنوشت برده ای فرستاده شده از جنوب با سرنوشت خون آشام پر رمز و رازی که پسرخوانده ی شهردار مسکو بود گره میخورد؟ چه جنگ هایی قرار بود بر سر خون این پسر راه بیوفته؟ داستان پر فراز و نشیب مسکو رو بخونین... پیج نویسنده: @sylvie_fic کاپل:🔹️هوپمین_ویکوک🔹️ نویسنده: Sylvie 🌱 ژانر:سوپر نچرال،ومپایر،رمنس،اسمات 🔞⛔ پ ن: وجود برخی از ابهامات در مورد شهر مسکو کاملا طبیعیه و به دلیل نبود اطلاعات کافی در سایت های ایرانی ممکنه نویسنده ایراد هایی در متن داستان داشته باشه، اما تمامی مکان ها و شهر ها کاملا واقعی هستن.
Darien | Vhope,Hopev Completed  by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 31,631
  • WpVote
    Votes 7,682
  • WpPart
    Parts 41
خلاصه آیو: سالها توی تنهایی خودم هر روز و روزم رو به قضاوت آدمهای مختلف گذروندم. پرونده های مختلفی رو بستم، انسان های زیادی رو محکوم کردم، اما بعد از سی و نه سال، مردی رو دیدم که انگار تمام نیازم رو توی چشمهای کشیده‌ش جا داده بود، مردی که مثل خودم درد داشت، تنها و سرگردون بود و اون هم انتظار من رو میکشید. من، جانگ هوسوک، قاضی سرگردونی بودم که راهش رو با دنبال کردن نجوای عاشقانه ویولن اون نوازده پیدا کرده بود... این مرد میتونست ناجی من و موهبت زندگیم باشه؟ "داریِن، اولین کار من با کاپل ویهوپه، داستان عاشقانه بین دو مرد میانسال، تهیونگ سی و هفت ساله، ویولنیستی که شنبه شبها توی رادیو اجرا میکنه و به تازگی راه جدا شدن از همسرش سوزی رو گرفته. جانگ هوسوک سی و نه ساله، قاضی خبره ای که تمام زندگیش رو تنها گذرونده و حالا به طور اتفاقی قلبش رو به این نوازنده داده...امیدوارم دوستش داشته باشین" پیج نویسنده: @sylvie_fic Name: Darien🎻 Couple: Vhope,Hopev, Chanbaek Genre: Dram, Romance, Smut Writer: Sylvie & Silhouette
Boy Meets Evil  by minnysugars
minnysugars
  • WpView
    Reads 71,262
  • WpVote
    Votes 13,252
  • WpPart
    Parts 38
[ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ] همه چیز ازونجا شروع شد که هوسوک خیلی اتفاقی پا به خونه ی مین یونگی گذاشت! مین یونگی همون پسر قد کوتاه با چشم های سرخ رنگ و صورت کبودی بود که با تعریف کردن از رقص هوسوک در اجرای فستیوال هالووین بهش امید و اعتماد به نفس داده بود. هوسوک همیشه بدون اینکه بدونه چرا اونو دوست میداشت و راجع بهش کنجکاو بود اما متاسفانه زمانی شناختش که بدن خونیش توی دستشویی مدرسه پیدا شد... جانگ هوسوک هیچوقت نفهمید که چطور پا به دنیای سرد و تاریکی گذاشت که دروازه هاش توسط پسر مورد علاقش باز شده بود! 〰️✖〰️〰️✖〰️〰️✖〰️〰️✖〰️ Genres: scholastic, psycological, mystery, horror, philosophic ⚠️not a gay love story for just one group of shippers but something for all the armies to read, enjoy and shed pashmz :) Highest ranks: #1 in sope #1 in horror
fanfiction "S"[Uncomplete] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 47,751
  • WpVote
    Votes 9,633
  • WpPart
    Parts 83
•¬کاپل: چانبک،کایسو،شیچول،هونهان، دیفن •¬ژانر: تخیلی| ترسناک |خشونت آمیز |اسمات •¬خلاصه: *این داستان برگرفته از هری پاتر است* (لازم به ذکر است این امر به معنی شباهت کامل این دو اثر به هم نیست) اسم من بیون بکهیونِ. تنها موجود زنده ای که در طول تاریخ تونست از چنگال سایلر "زنده" فرار کنه..جادوگرِ نفرین شده ای که در دنیا به اسم "ترس" میشناختنش.. دوازده سال بعد از شب نفرین شده، شبی که خانواده ام رو برای همیشه ازم گرفت، مسیرم به دانشگاه سیتاکس باز شد. دانشگاهی برای یادگیری "علوم و فنون جادوگری"..جایی که فکر میکردم قراره دوره ای از زندگیم رو اونجا در سکوت بگذرونم ولی از بدو ورودم به مثلث برمودا و دانشگاه سیتاکس.. زندگیم تغییر کرد. آشنایی من با "پارک چانیول"..کسی که به اسم شیطان سیتاکس میشناختنش،شروع همه ی تغییرات زندگیم بود. تغییراتی که منو مجبور به انتخاب کرد. و انتخاب من بین درد و آسایش...... فقط "درد" بود.... Are You Ready For.. "Fear" "Future" and.."LOVE"..? ═ ∘♡༉∘ ═ #motaharelf137