🤧🤕⚰🍷
86 stories
Wild by LKOAVIE
LKOAVIE
  • WpView
    Reads 7,397
  • WpVote
    Votes 987
  • WpPart
    Parts 20
🖤وحشی🖤 روزهای آپ: شنبه 📎 ژانر: عاشقانه تاریک / DDLB/ درام روانی/ اسمات کاپل: چانبک / هونهان وقتی پسری یاغی و بی‌پناه به نام بکهیون، با مردی مرموز و ددی‌طور به اسم چانیول روبه‌رو می‌شه، هیچ‌کدوم نمی‌دونن که این دیدار، زندگی هر دوشون رو زیر و رو می‌کنه. چانیول نمی‌تونه بدون بکهیون زندگی کنه... و برای داشتنش، راهی جز دزدیدنش نمی‌مونه. تو این خونه، امنیت یعنی تسلیم شدن... و عشق، یعنی زنده موندن وسط تاریکی. از طرف دیگه، سهون و لوهان، با رابطه‌ای پر از وابستگی و لطافت، نشون می‌دن عشق می‌تونه هزار چهره داشته باشه. 🔒‌ دو داستان، دو عشق، یک درد مشترک: فرار از تنهایی.
+10 more
𝒍𝒆𝒈𝒆𝒏𝒅 𝒐𝒇 𝒕𝒉𝒆_𝐃𝐄𝐌𝐎𝐍_ by golabaton
golabaton
  • WpView
    Reads 19,680
  • WpVote
    Votes 3,941
  • WpPart
    Parts 25
🔻عنوان: مُهر اهریمن ♦️کاپل‌ها: چانبک، هونهان ♦️ژانر: تریلر، دارک رمنس، انگست، اسمات 🔺نویسنده: golabaton برشی از داستان: _بازم اهریمنم میشی؟ تا جایی که مثل قبل حتی برام آدمم بکشی؟ پسری که انگشتاش رو با کنجکاوی و لذت توی لاشه‌ی سگی حرکت می‌داد و جز به جز اعضای حیوان مرده رو چک می‌کرد در جواب سوال بی احساسش لبخند بامزه‌ای تحویلش داد. جوری که انگار ازش یه شیشه نوتلا خواسته بود دستش رو از جسد حیوان بخت‌برگشته بیرون کشید و خیره به صورت جدیش خیلی غلیظ و پشت سرهم گفت. _البته... با کمال میل... با لذت... پسر ایستاده بعد تایید سه بخشیش لحظه‌ای سکوت کرد و شیطنت وار یکی از انگشتای کثیف وخونیش رو به دهن گذاشت و مکید. وقتی خوب تمیزش کرد با چشمهای درخشان و ترسناکش جلو اومد و زیر نگاه سردش سرخوش پلکی بهم کوبید. _مثلا میتونم چشمای ریز و درشت هر کسی رو که بخوای برات در بیارم و به عنوان مزه توی گیلاست بندازم... روانی مو مشکی با زدن لبخند دندون نمایی بقیه‌ی انگشتای خونی و کثیفش رو روی قلب کوبنده اش گذاشت و چنگی به سینه‌ی فشرده‌اش انداخت. _به شرطی که آخرش به عنوان هدیه این قلب کوچولو و نازت رو از سینه ات بیرون بکشم و به یه عروسک بی جون و بغلی تبدیلت کنم...قبوله؟...
YOU'RE NOT MINE by jimsuminimin
jimsuminimin
  • WpView
    Reads 22,225
  • WpVote
    Votes 4,757
  • WpPart
    Parts 58
اون افسانه ی مسخره ی جفت حقیقی رو شنیدی؟ ازش متنفرم همه میدونن چقدر مزخرفه... البته که همچین چیزی وجود نداره... اما چرا وقتی بهش نگاه میکنم تمام افسانه های غیرواقعی برام واقعی میشن؟ 🤍🩶
One Night Stand Equals A Baby [🔒] by Totalgirldreamer
Totalgirldreamer
  • WpView
    Reads 684,818
  • WpVote
    Votes 35,378
  • WpPart
    Parts 66
Xiao Zhan is one of those special guys who can get pregnant and since that's the case he became cautious around men and women. But because of a one night stand with the ever so famous Wang Yibo he gets the shock of his life. Now that Xiao Zhan is bearing the child of the Ice Prince Wang Yibo his life is put in danger. Enemies targeted him to get to Wang Yibo. What will happen now that the Mafia Prince is having a child and with a man at that. ................................................................. Started: Dec 2019 Ended: April 2020 Credits to @Alex_vamp for the wonderful book cover she made.
[You are my destiny season 2]~(Yizhan) by Midoria2004
Midoria2004
  • WpView
    Reads 30,378
  • WpVote
    Votes 8,364
  • WpPart
    Parts 63
اسم: تو سرنوشت منی! کاپل اصلی: ییژان [ییبو تاپ] کاپل فرعی: نامجین ژانر: رومنس، انگست، اکشن، امگاورس، یه چسه درام، اسماااات، امپرگ - 𝐢𝐭 𝐝𝐨𝐞𝐬𝐧'𝐭 𝐦𝐚𝐭𝐭𝐞𝐫 𝐢𝐟 𝐲𝐨𝐮 𝐝𝐨𝐧'𝐭 𝐥𝐨𝐯𝐞 𝐦𝐞. 𝐲𝐨𝐮 𝐚𝐫𝐞 𝐦𝐲 𝐝𝐞𝐬𝐭𝐢𝐧𝐲, 𝐚𝐧𝐝 𝐲𝐨𝐮'𝐥𝐥 𝐚𝐥𝐰𝐚𝐲𝐬 𝐛𝐞. - اهمیتی نداره اگه دوستم نداری. تو سرنوشت منی و همیشه هم خواهی بود.𔘓 نویسنده: گلس ویراستار: میدوریا
Crown Of Captivity  by Mahshid_61
Mahshid_61
  • WpView
    Reads 3,715
  • WpVote
    Votes 727
  • WpPart
    Parts 14
موضوع: شاهزاده‌ای که برخلاف تمام مردم، هیچ تمایلی به داشتن قدرت نداره و منتظره با رسیدن به سن قانونی دنیای سیاست رو رها و آزادانه زندگی کنه و در این راه شوالیه‌اش پیشتاز این امور خواهد بود تا راه رو برای سرورش هموار کنه. با این حال دنیای سیاست و کشورداری باعث می‌شه هیچ چیزی طبق تصورات پیش نره. ژانر: سیاسی، درباری کاپل: ییجان دوست داشتنی😍
In the Shadows by missjzhan
missjzhan
  • WpView
    Reads 11,403
  • WpVote
    Votes 800
  • WpPart
    Parts 21
In a secluded village surrounded by a mystical forest, seventeen-year-old Xiao Zhan, a blind and beautiful boy, lives with his family. Known for his bravery, Xiao Zhan frequently ventures into the forest to gather herbs, despite the villagers' warnings of the terrifying creatures lurking within. One morning, when Xiao Zhan's sister falls ill, his father asks him to gather herbs for a healing tonic. Ignoring his brother's teasing, Xiao Zhan sets off into the forest. However, while on his journey, he becomes enchanted by a haunting melody and follows it deeper into the woods, eventually losing his way. Xiao Zhan is drawn to the mystical creature that lives in the woods, but what is the reason behind it? Had they met before? Also... chatgpt helped out a lot. I gave my ideas and it wrote something beautiful for me.
𓂃Elysian⋱ by Veronikanoir
Veronikanoir
  • WpView
    Reads 1,802
  • WpVote
    Votes 411
  • WpPart
    Parts 10
اِلیسیـان [تمام شده] ⨳ کـاپل: ییـجان ⨳ ژانـر: ماورایی، رومنس، انگست، فانتزی، ماجراجویی، اسمات ⨳ کانال: 𝗎𝗄︎𝗂𝗒𝗈𝗌𝗍𝗈𝗋𝗒 ⨳ تایپ: 𝖿︎𝖺𝗇︎𝖿︎𝗂𝖼︎/𝖻︎𝗃︎𝗒𝗑︎ 🕯 خلاصه ای از داستان: موران بعد از شنیدن افسانه‌ی «اِلیسیان» از زبان گابریل کتاب‌دارِ کاخ، درمورد این اسم کنجکاو می‌شه. اما درست زمانی که داره دنبال معنای قایم شده پشت این اسم می‌گرده، با حقیقتی درمورد زندگی خودش رو به رو می‌شه! 🧚🏻برشی از داستـــان: جان کمربندی که دستش بود رو بالا آورد و لبخند کجی زد "بلد نیستم ببندمش!" ییبو جلو رفت و وارد اتاق شد "همم..." کمربند رو از دستش گرفت و پشت سرش ایستاد. دست‌هاش رو جلوی شکمش برد و کمربند رو روی لباسش تنظیم کرد "اونجا کی برات کمربندتو می‌بست؟" جان لبخند بامزه‌ای زد و انگشت‌هاش رو روی پیشونیش کشید "خب خدمت‌کارا و اکثراً آریان این‌کارو برام انجام می‌داد..." ییبو بعد از شنیدن آخر جمله‌ش فشاری به کمربند وارد کرد که ناخودآگاه "آخی" از بین لب‌های جان خارج شد. بعد از تموم کردن کارش، عقب اومد "تموم شد..."
bloody moon by parmin1624
parmin1624
  • WpView
    Reads 9,308
  • WpVote
    Votes 2,291
  • WpPart
    Parts 14
کاپل : ییجان تایپ : ییبو تاپ (bjyx) ژانر : امگاورس ، امپرگ ، اسمات ، درام ، ومپایر ، ..... (هپی اند) تعداد پارت : نامشخص وضعیت آپ : یک پارت در هفته