tataHLlover's Reading List
17 stories
Forest Boy [L.s] by sizartaDowneyJr
sizartaDowneyJr
  • WpView
    Reads 192,690
  • WpVote
    Votes 37,942
  • WpPart
    Parts 53
Highest rank: #1 Funny هری یه الهه ی تنهاست که تو جنگل بزرگ شده. اما چرا؟! و چه اتفاقی میوفته اگه بعد از دویست سال تنهایی، لویی و نایل اتفاقی پیداش کنن؟! ژانر: طنز و عاشقانه.
Dare To Remember (L.S) - Completed by bebygun
bebygun
  • WpView
    Reads 213,054
  • WpVote
    Votes 29,993
  • WpPart
    Parts 74
صداهايي كه توي سرم مي پيچند، همانهايي اند كه كابوس شبم شده اند؛ همان درد و همان گيجي و همان... بدون شك بخش بزرگي از عذاب امروزمان، گذشته ايست كه رقم خورد و درد پاشيد به روحمان و زخمش به جا ماند حتي براي آينده اي كه هنوز نيامده. _ تو چي؟ تو هم درد مي كشي؟ پاسخي كه بايد بدهم، كلام و صدا نمي خواهد؛ نگاهم فرياد مي كشد و امان نيست مرا از اين شكنجه. _ راحتش كن برام. خواهش كنان مي گويم اين را... و به جان مي خرم عواقبش را كه مي ارزند به تمام خاطراتم... چه خوب و چه بد. بزرگترين اختراع دنيايم را امروز مي خواهم. _ پس متوجهي كه چي آرزو كردي! اون بخش از مغزت... ميخواي با چي جاي خاليشون رو پر كني؟ قلبم يكي درميان مي زند انگار. دهان باز مي كنم و درد را خفه مي كنم جايي ميان واژه هايم: _ جوش چركي رو كه بكَني، جاش تا ابد خالي مي مونه. خاطرات منم خيلي وقته چركي شدن... بايد بكَنمشون... حتي اگه قرار باشه تا ابد جاي خاليشون از هيچ پر بشه.
𝗦𝘁𝘂𝗯𝗯𝗼𝗿𝗻 𝗗𝗮𝗱𝗱𝘆𝘀ᵃᵘ - ᵏᵒᵒᵏᵛ by yelital
yelital
  • WpView
    Reads 208,871
  • WpVote
    Votes 30,590
  • WpPart
    Parts 27
𝙊𝙢𝙚𝙜𝙖𝙫𝙚𝙧𝙨 - 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 - 𝘾𝙤𝙢𝙚𝙙𝙮 - 𝙁𝙡𝙪𝙛𝙛 - بابای من آلفاست، قربونش برم خیلیم خوشتیپه. بابای تو هم به عنوان یک امگا چیزی از زیبایی کم نداره، در نتیجه... + صبر کنید ببینم، شما دوتا وروجک که برای باباهاتون نقشه نکشیدید؟ - عمو این تنها راهیه که برای درست کردن وضعیت برامون باقی مونده! .... تهیونگ امگایی که دشمن خونی جونگ‌کوک آلفاست و این در حالیه که بچه‌هاشون بهترین دوستای همدیگه‌ان و از وضعیت دعوا و نفرت بین پدراشون کلافه شدن و تصمیم می‌گیرن که یکم کرم بریزن بلکه آرامش به زندگی دوستانشون برگرده. آیا این دوتا وروجک موفق می‌شن باباهاشونو باهم آشتی بدن؟
It's hurt  by min_koala
min_koala
  • WpView
    Reads 280,584
  • WpVote
    Votes 35,707
  • WpPart
    Parts 34
اشکی از گوشه ی چشمش پایین چکید و لیسی به لبش زد = کوکی نمی خوای این بازی رو تموم کنی من...متاسفم با لحن غمگینی گفت و روی زمین زانو زد =گوکی این درد داره ..وقتی برای منی ولی...نمی تونم لمست کنم کوک من بوسه هات رو می خوام...هق...لمس هات رو و اون...بیبی بر صدا زدن هات رو . هق ..می خوامت. .جئون جونگ کوک...جئون تهیونگ بدون تو می میره به زور باهات بودم ولی.... اشک هاش رو پاک کرد و لبخندی = به زور عاشق اون رییس مافیایی که همه ظالم می دونستنش نشدم با دست های کوچیکش تفنگ رو گرفت و روی سینه ی یونگی گذاشت ×ازت متنفرم یونگی تلخندی زد و سر اسلحه رو درست روی قلبش گذاشت _ بزن جیمین دقیقا جایی رو بزن که توش قرار داری قطره اشکی از چشمش پایین ریخت و سرش رو پایین انداخت ×من احمق دوست دارم یونگی و این درد داره اینکه عاشق کسی باشه که کلی آدم می خوان که بمیره کاپل ها کوکوی و یونمین ژانر هپی اند ، اسمات،امگا ورس ، امپرگ ، مافیا و..... نویسنده مین کوالا
BLOW by TateDead
TateDead
  • WpView
    Reads 159,474
  • WpVote
    Votes 23,902
  • WpPart
    Parts 23
تفنگو روی گونه ش فشار داد " خودت چی فکر میکنی ؟" کاپل : کوکوی ژانر : جنایی ، اکشن ، روانشناختی ، اسمات محدودیت سنی +18 [[ بعلت استفاده از خشونت ، کلمات رکیک ، موادمخدر و ... ]] وضعیت : پایان یافته ✔ [I don't own the cover !]
𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 by this_is_D
this_is_D
  • WpView
    Reads 773,839
  • WpVote
    Votes 98,744
  • WpPart
    Parts 26
[ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خیره بود زمزمه کرد... _ دقیقا مرد نیشخندی زد و مثل پسر کوچولو آروم زمزمه کرد... + اسم من جونگ کوکه ولی من کوکی رو ترجیح میدم _ چه مخفف احمقانه ای! + احمقانه یعنی چی؟ پسر کوچولو با چشم هایی که کنجکاوی رو منعکس میکردند پرسید _ از مامانت بپرس مرد بی حوصله گفت و از کنار پسر بچه رد شد + ولی من خانواده ای ندارم پسر کوچولو با صدایی لرزون گفت! ژانر : فانتزی، سوپرنچرال، رومنس، اسمات، انگست کاپل اصلی : کوکوی کاپل های فرعی : یونمین / نامجین حتی اگه کوکوی دوست نداری بدون قراره از این خوشت بیاد :) (دیالوگ چپتر اول از سریال لوسیفر الهام گرفته شده و باقی فیک هیچ ربطی به اون سریال نداره پس کتاب رو از روی جلدش قضاوت نکنید)
Capo | Vkook | AU by evena202
evena202
  • WpView
    Reads 1,130,926
  • WpVote
    Votes 113,726
  • WpPart
    Parts 71
كيم تهيونگ، كاپوى قدرتمندِ مافياى نيوجرسى، باید با دخترِ مشاورِ مافیایِ بوستون به قصد صلح ازدواج كنه، اما درست قبل از مراسم نامزدى با خبر فرار اون دختر، همه چيز بهم ميريزه و تهيونگ براى حفظ غرور و تحقيرى كه در خفا صورت گرفته، خبرِ ازدواجش با پسرِ اون خانواده رو اعلام ميكنه... قوىِ وحشى! ↳Name: Capo ↳Couple: Vkook ↳Genre: Romance / Smut / Crime ↳Writer: #Sahel 🥇1Taehyung 🥇1Fiction 🥇1Romance 🥇1BTS 🥈 2عاشقانه 🥇1Crime 🥇1teakook 🥇boyxboy
OBSESSED "KOOKV" (completed)  by sahar_78
sahar_78
  • WpView
    Reads 957,443
  • WpVote
    Votes 100,908
  • WpPart
    Parts 77
تهیونگِ دانشجو نمیدونست زندگی ساده و بی دردسرش به وسیله‌ی رئیس مافیای نیویورک به تاریک‌ترین سمت و سوی ممکن کشیده میشه. از همون شبی که بهترین دوستش جلوی چشماش به قتل میرسه. ژانر: عاشقانه، درام، مافیایی، اسمات کاپل: کوکوی تلگرام نویسنده: taekooki_lvee
House Of Cards  by Bangtan_trans
Bangtan_trans
  • WpView
    Reads 537,679
  • WpVote
    Votes 47,108
  • WpPart
    Parts 44
جونگکوک وارث بدنام ترین امپراطوری مافیا در سرتاسر سئول تهیونگ پلیس تازه کاری که از طرف تیمش برای نابودی این امپراطوری به عنوان مامورمخفی فرستاده شده "قانون رو بلدبودی و بازی کردی، دونستن اینکه مغلوب شدی دیوانه کنندست." ♤♡◇♧ نویسنده این داستان Sugamins هست و من فقط ترجمه کردم. 🔞اخطار داستان رو حتما بخونید. VMinKook
THE SECRET HUSBAND  by Helen___Aw
Helen___Aw
  • WpView
    Reads 1,141,094
  • WpVote
    Votes 103,965
  • WpPart
    Parts 76
[Completed] کیم تهیونگ و جئون جونگکوک ازدواج کردن... اما اونا دو ساله که همدیگرو ندیدن...اونا فقط یکبار تو کل زندگیشون همو دیدن و اونم روز عروسیشون بوده ولی به همدیگه با دقت نگاه نکردن جونگکوک اسم شوهرش رو می‌دونه...چون این اسمیه که همه جا به عنوان سرپرست قانونیش ثبت شده ولی تهیونگ، اون حتی اسم همسرشم نمیدونه... تهیونگ کانادا زندگی میکنه و هر ماه مبلغ زیادی رو به یه حساب خاص منتقل می کنه ... جونگکوک دانش آموزی توی سئوله...همه توی کالج، حتی معلم ها هم ازش می ترسن...اون چیزی نمیگه و فقط با مشت حرف می زنه و برای همه قلدری میکنه... هیچکسی توی کالجش راجب خانوادش چیزی نمیدونه، اونا فقط دیدن که پسر سوار ماشین های اسپرت گرون قیمت میشه و لباس های گرون میپوشه. اون یه اکیپ دوست داره که به همون اندازه لوس و بدجنسن اما از خانوادش چیزی نمیدونن‌. جونگکوک میخواد طلاق بگیره. هرکاری می‌کنه تا طلاق بگیره...اون از ازدواج متنفره...اون مثل یه پرنده آزاده... ولی... چی میشه اگه کالج یه مهمونی برگزار کنه... یه جونگ کوکِ مست بدون اینکه بدونه با شوهرش میخوابه...؟؟؟؟؟؟ چرا تهیونگ به سئول برگشت...؟؟؟؟؟ واکنش اونا در مورد شناخت همدیگه چیه...؟؟؟؟؟ Genre: romance, angst, fluff,smut, melodrama, mafia Couple: Vkook Translator:Helen___Aw Writer: bora95purple 🥇 Romance 🥇 Taehyung 🥇 Vkook 🥇Fanfiction 🥇boyxb