_❤💛
33 stories
CANDLLA [Z.M] [Completed] by anaw_73788
anaw_73788
  • WpView
    Reads 2,770
  • WpVote
    Votes 786
  • WpPart
    Parts 9
برات یه ستاره می‌چینم. اگر کفایت نکرد،کنارش یه غنچه رز فالو رنگ قرار میدم. بهترین لباسم رو می‌پوشم و زیبا ترین لبخندم رو بهت نشون میدم. تا زمانی که ارمان رنو دوباره متولد شه، برات می‌نویسم و به امید جواب، شب ها ستاره ها رو دنبال میکنم. کندلا؟چرا خاموشی؟یه شمع باید با نور هر چند کوچکش اطرافش رو روشن کنه... اوه کندلا...نکنه آب شدی؟!
Yellow&red {Z.M}{completed}  by zahra_284
zahra_284
  • WpView
    Reads 132,958
  • WpVote
    Votes 14,185
  • WpPart
    Parts 73
Ziam Good story 🙂💛❤ زود قضاوت نکنید داستانو چون ماجرا داره! یه زندگی آروم از زیام که خب مشکلاتی هم سد راهشون میشه و اونجاست که باید برای موندن و جنگیدن یا جا زدن تصمیم بگیرن!
Flower Crowns (Ziammayne) by Shahrzadmayne
Shahrzadmayne
  • WpView
    Reads 20,710
  • WpVote
    Votes 4,110
  • WpPart
    Parts 11
جایی که لیام عاشق پسری با موهای صورتی و تاج گل میشه، همه چیز عالی پیش میره تا اینکه گلها پژمرده میشن، درست مثل اون پسر. Highest rank : 2 in short story 🧚🏿‍♀️ 'Persian Translation' Original story by @ziamstunes
Golden |°•Ziam Mayne•°| by ToMmoMayne
ToMmoMayne
  • WpView
    Reads 47,875
  • WpVote
    Votes 9,104
  • WpPart
    Parts 24
اشتراک بین آدم‌ها میتونه ناچیز باشه...یا عجیب یا بی‌ربط یا مرموز اشتراک اون‌ها ایستگاه اتوبوس و آفتاب سر صبح بود...
4:48 [Ziam Mayne Version - Completed] by lZaynMalikl
lZaynMalikl
  • WpView
    Reads 4,173
  • WpVote
    Votes 1,099
  • WpPart
    Parts 9
هی، هیچی نگو. نترس، ساعت '4:48 صبحه، از لحاظ روانشناسی این ساعت، ساعت مرگه. اما تو الان نمی‌میری. مرگت 12 ساعت دیگه است. اسم من زیروعه. اومدم که نذارم بمیری. -Hello I'm Zero. مترجم : Liammalik- & lZaynMalikl-
protecting him ꗃ ziam ✓ by mary_rider
mary_rider
  • WpView
    Reads 89,499
  • WpVote
    Votes 11,097
  • WpPart
    Parts 28
آتشی که سوزوند و آبی که درد داشت #Ziam_Mayne
Irresistible by nari02_lp
nari02_lp
  • WpView
    Reads 42,786
  • WpVote
    Votes 4,872
  • WpPart
    Parts 39
[completed] حادثه های کوچیک... اتفاقات بزرگ... تغییرسرنوشت... یه دیدار ساده... یه اتاق با نور و در و دیوار سفید.... یه پرونده ی قتل... یا یه عشق ابدی.... اینا همش داستان زندگی من و توئه.... نمیدونم پایانش طناب دار دور گردنمه یا دستای گرم تو... ولی امیدوارم بفهمیش چون اگه تا ابد هم برا من نشی قلب من به نام تو خواهد موند...
London-LA [Z.M] [short story] by mehrankoo
mehrankoo
  • WpView
    Reads 23,087
  • WpVote
    Votes 5,560
  • WpPart
    Parts 24
مسافرتهای هواییِ اولِ صبح بد ترینن؛ مخصوصا وقتی بغل دستیت یه پر حرفه لعنتی باشه،که لبخند از صورتش پاک نمیشه! آخه محض رضای فاک! اون ساعت شش صبح چه دلیلی برای لبخند زدن داره؟ . . ایده ی اصلی: پیج @vaghti__liampayne
COMMON by ziampalikboy
ziampalikboy
  • WpView
    Reads 24,019
  • WpVote
    Votes 3,331
  • WpPart
    Parts 21
اولین بار اونو ...
Cigarettes After Sex by mah_sr
mah_sr
  • WpView
    Reads 22,279
  • WpVote
    Votes 3,953
  • WpPart
    Parts 27
[COMPLETED] همه سیگارهایی که مرهم حقیقت‌های سمی بودن و سکس‌های خاموشی که خاطرات رو، غده کردن. زیام. ۲۶ ژانویه ۲۰۱۹ تا ۳۰ می.