vkook
9 stories
𝐖𝐢𝐧𝐭𝐞𝐫 | ᴋᴏᴏᴋᴠ by ituhide
ituhide
  • WpView
    Reads 65,020
  • WpVote
    Votes 10,634
  • WpPart
    Parts 17
- نمی تونی بری. این پایان بحثه. تهیونگ حس عجیبی داشت، انگشتاش مور مور می شدند و شکمش یه حالی بود. ولی خودشو جمع کرد و خیره به اون چشم ها با لحن محکمی گفت: - این کارو نکن. نمی دونی چقدر می تونم دیوونه باشم. زندگیتو جهنم می کنم. جونگ کوک لبخندی زد، ولی فاقد شوخ طبعی بود. - اگر تو دیوونه ای، من از تو دیوونه ترم. صداش تیز و چالش برانگیز بود. تهیونگ مطمئن نبود این جونگ کوکه داره باهاش حرف می زنه یا گرگی که درونش زندگی می کرد. تهیونگ جراتشو جمع کرد و پوزخندی زد: - تا استخوان هام لرزید واقعا. برام مهم نیست اگه دیوونه ای جئون جونگ کوک، توی خوابت ببینی منو حبس کنی. جونگ کوک لبخند کوچیکی زد. چشم هاش برای لحظه ای به رنگ عادی خودشون برگشته بودند و درحالی که لب هاش گوش تهیونگ رو لمس می کردند زمزمه کرد: - من نمی خوام حبست کنم. وقتی عقب کشید، چشم هاش طلایی بودند. با صدایی که بم تر از همیشه بود فقط یه جمله گفت. - جفت من. مال من. باید ازش مراقبت کنم. 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐀𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧, 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞, 𝐒𝐦𝐮𝐭,𝐒𝐮𝐩𝐞𝐫𝐧𝐚𝐭𝐮𝐫𝐚𝐥 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑰𝒕𝒖 𝑯𝒊𝒅𝒆 🚫[DO NOT COPY THIS WORK]🚫
𝐓𝐡𝐞 𝐁𝐫𝐨𝐤𝐞𝐫 | ᴋᴏᴏᴋᴠ by ituhide
ituhide
  • WpView
    Reads 1,223,105
  • WpVote
    Votes 137,113
  • WpPart
    Parts 50
[Completed] "خیره به چشمای تخس تهیونگ که با اون خط چشم گربه ای انگار داشتند براش چاقوکشی می کردند عصبی لب زد: - این ازدواج اندازه مدارک مالکیتی که ازت دارم واقعیه کوچولو... اینچ به اینچت مال منه! سرشو نزدیک تر برد و درحالی که لب هاش موقع حرف زدن تقریبا لب های تهیونگ رو لمس می کردند غرید: - و این یعنی دست از پا خطا کنی خونت برام حلاله... جایی ازت که یکی به جز من دست بزنه رو خورد می کنم!" 𝐶𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒𝑠: 𝐾𝑜𝑜𝑘𝑣, 𝑌𝑜𝑜𝑛𝑚𝑖𝑛, 𝑛𝑎𝑚𝑗𝑜𝑜𝑛𝑥𝑔𝑖𝑟𝑙 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝑆𝑚𝑢𝑡🔞, 𝐶𝑟𝑖𝑚𝑒 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑰𝒕𝒖 𝑯𝒊𝒅𝒆 🚫DO NOT COPY THIS WORK🚫
SPACE VOYAGE | VKOOK  [LARRYVGL] by _LARRYVGL
_LARRYVGL
  • WpView
    Reads 573,392
  • WpVote
    Votes 32,617
  • WpPart
    Parts 41
SPACE VOYAGE | VKOOK When 7 boys who barely know each other get stuck in a spaceship hurling through the galaxy for 2 whole months, things are bound to get messy larryvgl © 2018 ✫ ✬ ✭ ✬ ✫ ✫ ✬ ✭ ✬ ✫ ✫ ✬ ✭ ✬ ✫ 🐦: @LOVERVMINS (which no longer exists)
راز شـورای دانـش آمـوزی - کـتـاب اول by KevinCostnr
KevinCostnr
  • WpView
    Reads 118,640
  • WpVote
    Votes 10,838
  • WpPart
    Parts 34
نام فیکشن: راز شورای دانش آموزی کاپل: کوکوی، سُپ، نامجین ژانر: فول اسمات، انگست، درتی تاک مترجم: NiYaZ تایم آپ: سه شنبه عصر ❎⭕️✅💢توجه💢✅⭕️❎ این فیک با اجازه ی نویسنده ی اصلی داستان ترجمه شده و همینطور ورژن اولیه ی با کاپل چانبک نوشته شده که در صفحه ی دیگه ای آپ میشه 🔞هشدار🔞 ⛔️دارای صحنههای باز سکسی، تجاوز و کمی بی دی اس ام ⚠️لطفا محدودهی سنی رو رعایت کنید ❌انتقادی نسبت به داستان وارد نیس، چون تمام تذکرها داده شده‼️ ⚜️قسمتی از فیک⚜️ جونگکوک نفسش رو کنار گوش تهیونگ بیرون داد و نفس گرمش باعث غلغلک پوست تهیونگ شد. ".. که سونبه به فاکت بده؟" تهیونگ تقریبا با بیچارگی جواب داد: "ب-بله" صداش پر التماس بود. میتونست عضوش رو که یک دفعه سفت شده بود رو احساس کنه. " جونگکوک سونبه، لطفا " "و بهت گفته بودم اگه میخوای من به فاکت بدم، چه قولی رو باید بهم بدی؟" تهیونگ درحالیکه تمام بدنش آروم میلرزید و به سختی سعی داشت جلوی خودش رو بگیره تا در مقابل ناخن جونگکوک که به آرومی روی شکاف عضوش کشیده میشد ناله نکنه، جواب داد: "ا-این راز ماست..." "چی؟ صداتو نشنیدم" تهیونگ این دفعه بلندتر گفت:" این راز ماست. هیچکس نباید از این قضیه بویی ببره"
Lips on your skin|Kookv by nasi_lynx
nasi_lynx
  • WpView
    Reads 448,249
  • WpVote
    Votes 49,088
  • WpPart
    Parts 33
[] Completed [] •• - " من مجانی برات مسابقه نمیدم کیم تهیونگ! باید در ازای بدهکاریای تو به اون هیوک عوضی یه چیزی هم نصیب خودم بشه ، درست نمیگم؟!" - "من...من چیزی ندارم که بهت بدم جانگکوک..." - " اشتباه نکن! تو خودتو داری! " •• Kookv 🔞 •• - " میخوای بگی که همه عمرت رو توی یه گاراژ گذرونده بودی؟! " - " یونگی هیونگ...حالا ازم متنفر شدی؟! " - " متنفر؟! اونم بخاطر اینکه بابای روانیت کل زندگیت تو رو زندانی کرده بود؟! تو یه احمقی جیمینا! " •• Yoonmin 🔞 ~ تایپ فن‌فیک : INTP •° این فیک خودمه و به هیچ عنوان حق ندارید جای دیگه بذاریدش! °•
𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 by this_is_D
this_is_D
  • WpView
    Reads 769,911
  • WpVote
    Votes 98,459
  • WpPart
    Parts 26
[ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خیره بود زمزمه کرد... _ دقیقا مرد نیشخندی زد و مثل پسر کوچولو آروم زمزمه کرد... + اسم من جونگ کوکه ولی من کوکی رو ترجیح میدم _ چه مخفف احمقانه ای! + احمقانه یعنی چی؟ پسر کوچولو با چشم هایی که کنجکاوی رو منعکس میکردند پرسید _ از مامانت بپرس مرد بی حوصله گفت و از کنار پسر بچه رد شد + ولی من خانواده ای ندارم پسر کوچولو با صدایی لرزون گفت! ژانر : فانتزی، سوپرنچرال، رومنس، اسمات، انگست کاپل اصلی : کوکوی کاپل های فرعی : یونمین / نامجین حتی اگه کوکوی دوست نداری بدون قراره از این خوشت بیاد :) (دیالوگ چپتر اول از سریال لوسیفر الهام گرفته شده و باقی فیک هیچ ربطی به اون سریال نداره پس کتاب رو از روی جلدش قضاوت نکنید)
My Idol. (NAMKOOK) by TheeNamCrabs
TheeNamCrabs
  • WpView
    Reads 231,640
  • WpVote
    Votes 8,650
  • WpPart
    Parts 28
When the Maknae of Bangtan realizes his Feelings of admiration runs even deeper for his leader, he tries his best to gain his attention and hopefully his heart. #13 in BtsRM tag 11/28/21 #5 in Namkook 1/23/22 #2 in Namkook 1/27/22 #1 in BtsRM 3/17/22 #7 in Namkook 3/21/22
  𝐃é𝐣à 𝐯𝐮  | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 by this_is_D
this_is_D
  • WpView
    Reads 395,934
  • WpVote
    Votes 60,314
  • WpPart
    Parts 35
[در حال آپ] دژاوو حالتی از ذهن است که در آن فرد پس از دیدن صحنه‌ای احساس می‌کند آن صحنه را قبلاً دیده‌است و در گذشته با آن مواجه شده‌ است. و این همون جریان زندگی بود! آدم درست رو در زمان درست جلوی روت قرار می‌داد!... و لحظه آخری که تهیونگ داشت از کافه خارج میشد در حالی که میل وافری برای از خوشحالی فریاد زدن داشت و گونه‌هاش به رنگ شکوفه های صورتی گیلاس در اومده بودند با کسی چشم تو چشم شد. چشم های هر دو نفر روی هم قفل شده بود. و هردو همزمان چیزی زمزمه کردند اما هیچکدوم صدای دیگری رو نشنید... + پسر توی نقاشی؟ _ پسر توی رویا؟ [ فصل دوم بوک CURSED] کاپل اصلی : کوکوی کاپل های فرعی : فیکو بخون و ببین
𝓜𝓸𝓱𝓮𝓫𝓪𝓽 by N_Raz20
N_Raz20
  • WpView
    Reads 159,643
  • WpVote
    Votes 28,019
  • WpPart
    Parts 52
_ بهت گفتم من گی نیستم، انقدر سخته گورتو از توی تخت من گم کنی؟ جونگ‌کوک عصبی سمتش غرش کرد. _ فکر کردی برای من فرقی میکنه پرنس باشی یا هر کس دیگه ای، فعلا همسر منی؟ تهیونگ ترسیده بود. گاهی اون چهره بامزه جونگ‌کوک میتونه وحشت ناک تر از هر جنایتکاری به نظر برسه. _ نزدیک تر بیای نگهبان رو صدا میزنم؛ برو عقب. چشم های جونگ‌کوک ریز شد و با پوزخندی لب زد: _ اره زنگ بزن بگو ما اینجا کاندوم نداریم، ملکه خوشحال میشه پسرش دم به تله داده مگه نه؟! _______ کیم تهیونگ وارث خانواده سلطنتی کره موهبت ملکه رو به ارث برده و میتونه باردار بشه ...اون حافظ نسل ولیعهد کشورشه و مجبوره با جئون جونگ‌کوک ازدواج کنه 🔞 کاپل: kookv پارت ها کوتاهه پس نگران تعدادش نباشید💜