nazhor_star
انگار یکی گلوشو گرفته بود نمیتونست نفس بکشه چشماش گرد شده بود و به نوشته دیوار زل زده بود به هق هق افتاد و روی زانو هاش نشست دستاشو روی رون پاش گذاشت چشماش سیاهی میرفت و سرش شروع کرد به درد گرفتن دستاشو مشت کرد و سرشو فشار داد.....
دوسش داشته باشین
💚💙