Written by myself
2 stories
Kim Sehun by FictionaryNotes
FictionaryNotes
  • WpView
    Reads 20,471
  • WpVote
    Votes 4,082
  • WpPart
    Parts 8
نام⸙ ͎.: کیم سهون •ژانر⸙ : غمگین / انگست / ددی کینک / درام •کاپل⸙ ͎.: کایهون •نویسنده⸙ ͎.: erwin •روزهای آپ⸙ ͎.: جمعه •رده سنی⸙ ͎.: ... خلاصه⸙ ͎.: شش سالش بیشتر نبود که وسط دعوا محکم پهلوی مادرش رو بغل کرده بود و میخواست ازش دفاع کنه اما تنها چیزی که از اون به بعد تو ذهنش پر رنگ موند ضرباتی بود که بدن کوچیکش رو به لرزه در میاورد و گاهی جاشون انقدر درد میگرفت که شبا خوابش نمیبرد ، یه چیز تو مغزش تکرار میشد" بابایی مگ من چیکار کردم؟" این اتفاق تا جوونی سهون ادامه پیدا کرد زخم های که رو بدنش جا خوش کرده بودن! وقتی نوزده سالش شد مادرش بعد از کلی بگیر و ببند طلاق گرفت حالا فقط اون دوتا بودن. زیادی واسه مرد خونه شدن جوون و بی تجربه بود علاوه بر دانشگاهش پاره وقت کار میکرد و نایی براش باقی نمیموند. یه شب که از سرکارش برمیگشت در اتاقش نیمه باز بود و سرو صدا میومد ، اخم کمرنگی بین ابرو هاش نشست و وارد اتاق شد . اوه کاملا فراموش کرده بود که سیستم گرمایشی خونشون نیاز به تعمیر داشته. تو صدم ثانیه اخماش از بین رفت و به مرد رو به روش خیره شد. قد بلند ، پوسته برنزه و موهای شلخته! کای سمت هون برگشت و سکوتی که بینشون شکل گرفت به طرز عجیبی ادامه پیدا کرد. تو نگاه هم چی پیدا کردن؟
Asterism by FictionaryNotes
FictionaryNotes
  • WpView
    Reads 24,338
  • WpVote
    Votes 6,047
  • WpPart
    Parts 47
نام⸙ ͎.: #Asterism •ژانر⸙ ͎.: اسمات/دراما/انگست •کاپل⸙ ͎.: کایهون •نویسنده⸙ ͎.: Erwin •روزهای آپ⸙ ͎.: #پنجشنبه •رده سنی⸙ ͎.: _ خلاصه⸙ ͎.:کای و سهون دوست های چند ساله ای که رابطه ی صمیمی باهم دارن و همین باعث میشه به مرور مرز های همدیگرو بشکنن و بهم علاقمند شن. غافل از اینکه زندگی کای از قبل برنامه ریزی شده و قرار نیست اونجوری که سهون تصور میکنه پیش بره!