THIRST
یکی تشنه خون دیگری تشنه اون این داستان شامل صحنه هایست که ممکن است برای همه مناسب نباشد⚠️ •zayn top
یکی تشنه خون دیگری تشنه اون این داستان شامل صحنه هایست که ممکن است برای همه مناسب نباشد⚠️ •zayn top
سرهنگ مقرراتی که بزرگترین پرونده سِری کشور به دستش میرسد و مجبور به همکاری با گروهی بی تجربه میشود پنج میراثی که باید برگردانده شوند رازهایی که فاش میشوند... معماهایی که حل میشوند... حسهایی که سرکوب میشوند... ولمسهایی که فراموش نمیشوند... ______________ -ولف پشت سرت... به پاشنه ی پا چرخیدم...خم شدم و با میله ای که دست...
+چطوره تو رو بکشیم ببینیم کسی از اون بیرون واسه پیدا کردنت میاد؟" _نمیاد چون این تنی بود که هیچکس بهش اهمیت نداد؛ پس بیا امتحانش کنیم شاید بعد از تناسخ؛ روحم کالبدی که دوباره اونو توی قفس خودش انداخته رو وادار کنه دنبالت بیاد تا عاشقش بشی... حتی اگه هستیم نیست بشه با نیستیم به دوست داشتنت ادامه میدم." #sharing Incline...
میخوام فراموش کنم... فراموش کنم تا تو بتونی ! زندگی کنی! میخوام گذشت کنم! برای خوشبختی تو برای زندگی تو این حق رو ازم نگیر ....!
زیام & لری استوری ... My mama always said, life's like a box of chocolates. You never know what you gonna get. ~On going ~Update: فعلا نامنظم -Fantasy- -Super Natural- -Vampires- -Damons- -Dark- -Ziam & Larry story-
یهودای من همه را به صلیب بکش! شام و برزخ را به زمین بیاور هر آنچه که اعتقاد داری را به آتش بکش بوسهتو،سیب شیطان را به تمسخر گرفت.. برای اثبات بی گناهی خودت را حلق آویز کن! اینجا شروع فصل دوم شاتگانه! اگه شاتگان روخوندی قطعا نیازه این یکی رو هم بخونی🥰 همراه این کتاب باشید با کاپل کیوت زیام! ژانر:...
وقتایی که روز کسل کننده و دلگیری داشتم تو تنها کسی بود که حالمو خوب میکردی تو تنها کسی بودی که بهم انرژی و انگیزه برا ادامه دادن میدادی تو تنها کسی بودی که من براش جونمم میدادم روزایی که بی انگیزه و پر از حس بد بودم تو تنها ادمی بودی که حال دلمو خوب کردی می زدیم به دل شهر و بستنی توت فرنگی و شکلات همیشگیمونو میگرفتیم...
"نژادپرستی." صفت. اسم. نگاهی مظلوم؛ چهرهای به رنگ سیاه، ادیان متفاوت، تبعیض، همجنسگرا، نادیده گرفته شدنِ زیبایی ها، توهین، خشونت، قتل، بدبینی، فاسد، برده، بیپناه، اشک، تمسخر، فرق، تفاوت، ظاهر، باطن.. قضاوت، قضاوت، قضاوت. شروع: ۰۱/۰۴/۱۴ پایان: بزودی.
اولین بار که دیدمش، از نگاهش نور چکه میکرد! و ماه در قهوهی چشم هایش شناور بود... و من یقین یافتم که «او» گونهی انسانیِ ماه است.
" or maybe your killers " _قاتلان روح_ قرار بود چطور شروع شه ... چطور باید تغییرش میداد... ولی حقیقت این بود که اون شروعش میکرد و ادامش به قلم کس دیگه یا کسایه دیگه ای نوشته میشد و اگه لیام اینو میدونست حتما شروع بهتری براش پیدا میکرد چون یجورایی این به نفع همه بود...! ...
سلام من زینم زین مالیک درست شنیدی. حالا لازم نیست اون دستگاهی که داری باهاش به این گوش میدی رو تنظیم کنی خودمم. نترس ایندفعه ازت درخواستی ندارم یه اسنک بیار. راحت باش. چون میخوام داستان زندگیمو برات تعریف کنم.
چی میشه اگه توی دنیایی که پاپی ها و پیشی ها روی دو تا سیاره جدا زندگی میکنن و رابطه خیلی خوبی با هم دارن، شاهزاده سیاره پاپیارس لیام پین تو اولین دیدار به پیشی کوچولوی سیاهی که شاهزاده میولیتنه دل ببنده و اون رو بدزده؟ وضعیت:[درحال آپ]
تو احمق ترین آلفایی هستی که به عمرم دیدم ...تو نمیتونی یه هیولا رو با شکنجه و شکستن استخون هاش و له کردن وجودش از بین ببری!یه هیولا با شکستن از بین نمیره...تو با هر بار شکستن یه هیولا اونو از بین نمیبری...تو فقط اونو قوی تر از اون چیزی که بود میکنی ... . . . بدون اینکه نگاهمو از ماه کامل و نورانی بگیرم یه نفس عمیق کشی...
آره لیام ، اسمش رو بزار خودخواهی اسمش رو بزار غرور اسمش رو هر چیزی که میخوای بزار ولی من نیاز داشتم تو رو از دست بدم تا خودمو دوست داشته باشم
صدای فریادش تموم جنگل رو پر کرد .... لویی به سرعت به طرفش میدوعه . هری رو توی بغلش میگیره . کلی خون ازش رفته بود .... نمیدونست باید چی کار کنه گیج شده ... همه چی تا الان خوب بود چی شد ؟ با چشمای پر اشک به هری خیره موند و اسمش رو با درد فریاد صدا میزد ... - زود باشید باید ببریمش ... اگه عجله کنیم میتونیم جونشو نجات...
زیباترین اتفاقات زندگیام اصلا در لیست «کارهایی که باید انجام بدهم» نبودند. هشدار : این داستان صحنه های قتل ، خشونت ، تجاوز و ... رو شامل میشه پس اگر علاقه مند نیستید بهتون توصیه نمیشه #1 one direction #1 black #1 sea #1 ziam
خطرناکترین موجودات چی هستن؟ به نظر من آدم موجود خطرناکی است. اما خطرناکتر از آدم ذهنشه. و این ذهن زمانی میتونه تبدیل به یه قاتل بشه که بیمار باشه. چون نمیتونه واقعیت رو ببینه. چون فقط اون چیزی رو میبینه که خودش دوست داره. ولی خطرناکتر از ذهنی بیمار چیه؟ چی اونقدر خطرناکه که فقط باید درمان و یا نابود بشه؟ ذهنی بیما...
فاصلهی کوتاهی تا هدف، عشق ، زندگی... تو برای من بودی و تو ! . . قصهی چهارتا پسر علاقهمند به فوتبال- پسرایی که برا هدفشون میجنگن دور از اتفاقای اطرافشون... بی خبر از اینکه چی در انتظارشونه.
«دخمه ی مردگان» خوردن کروسان و تماشای برج ایفل کنار معشوقت لذت بخشه، ولی اشباحی که زیر شهر پاریس، توی دخمه های زیر زمینی کمین کردن واقعا خطرناکن. -Ziam Version- #2 in scary #3 in ziam
زین دست مرد رو توی دستش فشرد "خواهش میکنم آقای؟ +پین هستم، لیام پین پدر آنه _آقای پین، دختر شیرینی دارید! دست خوش ابعاد و مرطوب مرد رو رها کرد و به آنه لبخند زد [کامل شده]
لیام پین دو سالی هست که متاهله اما متاسفانه قدرت باروری نداره راه حل چیه ؟ بانک اسپرم لیام و همسرش به توافق میرسن که ازبانک اسپرم کمک بگیرن و چه اتفاقی میفته که اهدا کننده اسپرم ، زین مالیک باشه ؟!
روباه حیله گر.. همه ی مردم روباه ها رو حیله گر ، دزد ، مکار ، زیرک میشناسن لیام پین از نژاد روباه قرمز به طور ناگهانی وارد شهر کوچیکه لانگ یِر باین میشه ، شهر دور افتاده قطبی که مردن در این شهر مجاز نیست گله کوچیکی از هم نوعانش که اونجا زندگی میکردن ، هیچ ایده ای از اومدن روباه جدیدی به پکشون ندارن. چی باعث شده لیام...
-اون یه دختر پاک و بیگناه بود و نمیدونست یک نفر اونو زیر نظر داره- "تو جای درستی اومدی، اگه دنبال دردسر می گردی، عزیزم" 𝗃𝗎𝗌𝗍𝗂𝗇 𝖻𝗂𝖾𝖻𝖾𝗋 & 𝗌𝖾𝗅𝖾𝗇𝖺 𝗀𝗈𝗆𝖾𝗓 𝖿𝖺𝗇𝖿𝗂𝖼𝗍𝗂𝗈𝗇 ⎾𝙘𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚: jelena ⏌𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚 : romance, drama, smut 🔞, crime 1#JustinBieber 1#SelenaGomez