'Lointain, 173'
32 stories
«40 Rules of love» by Bts_fics_Ir
Bts_fics_Ir
  • WpView
    Reads 5,871
  • WpVote
    Votes 2,370
  • WpPart
    Parts 41
{چهل قانون صوفی گری به روایت شمس تبریزی برای زندگی بهتر و قدم در مسیر عشق.}
It isn't a one-shot book! [L.S] by williamdrc
williamdrc
  • WpView
    Reads 2,659
  • WpVote
    Votes 232
  • WpPart
    Parts 4
این یه کتاب وان شات نیست!
Words[L.S] by ghazale7858
ghazale7858
  • WpView
    Reads 57,190
  • WpVote
    Votes 11,194
  • WpPart
    Parts 70
باید از همان اول میفهمیدم که داستان ما عشق نبود.. داستان ما روحی بود که درون زندگی‌مان جریان یافت.. و دست ترسناک مرگ آن روح شیرین را با خود برد.. باید میدانستم که من و تو..عاشق نیستیم.. من و تو زندگی هستیم که درون هم میجوشیم..! ایده:98/1/4 Words have power💚💙
Angel [L.S] by stillunknowwn
stillunknowwn
  • WpView
    Reads 87,854
  • WpVote
    Votes 17,806
  • WpPart
    Parts 64
[Completed] *Under edit* هری به خاطر دوست صمیمیش و تصمیم‌های غلط اون وارد ماجرایی می‌شه که باید از تنها دارایی به جا مونده ازش مراقبت کنه. اما ورق‌ها تک‌تک برمی‌گردن و می‌فهمه واقعیت هیچوقت اون چیزی نبود که فکرش رو می‌کرده. وقتی تنها چیزی که حس می‌شه درده، چه می‌شه که یک نفر مرهم باشه؟ پی‌نوشت: در این کتاب تمرکزی روی تاپ یا باتمی کاراکتر‌ها نبوده. [Larry Stylinson Fanfiction] Written by: unknown. Start: 18.sep.2019 The end: 16.may.2021
•Fading• [L.S]  by SeTaRe4
SeTaRe4
  • WpView
    Reads 220,792
  • WpVote
    Votes 31,821
  • WpPart
    Parts 48
[Complete] لویی زیبایی رو، ترکیب رنگ‌ها و جنس‌های مختلفی که حس ظرافت رو درون آدم‌ها به‌وجود میارن، میشناسه. اون درحالی که داره توی دانشگاه فشن میخونه، هر روز این ترکیب‌ رو میبینه. برش لباس‌ها، رنگ پارچه‌ها، پیچیدگی‌ طرح‌ها، همهٔ این‌ها کنار هم قرار میگیرن تا یه‌چیز زیبا رو بسازن. ولی وقتی که یه دانشجوی علوم با پاهای بلند و لبخندی که چال‌ گونه‌هاش رو به نمایش میزاره قبول میکنه که مدل لویی بشه، لویی میفهمه که تازه زیبایی رو پیدا کرده. هری فکر میکنه لویی فقط به کسی نیاز داره که بهش ثابت کنه چقدر زیباست. °Persian Translation°
Got The Sunshine On My Shoulders [L.S](Persian Translation) by PersianGayVodka
PersianGayVodka
  • WpView
    Reads 138,512
  • WpVote
    Votes 30,050
  • WpPart
    Parts 52
[Completed] پنج سال پیش، هری استایلز برای تبدیل شدن به یک خواننده و هنرمند، زادگاهش رو ترک کرد. هری به اون چه که پشت سرش به جا گذاشت توجه زیادی نکرد- یک زندگی، یک خانواده، و یک همسر... کسی که روزی از خواب بیدار شد و فهمید هری ترکش کرده. و حالا، هری همه چیز داشت: پولدار و معروف بود و همه ستایشش می کردند، از جمله دوست پسرش. اما وقتی حرف جدی شدن رابطه به میان اومد، هری مجبور شد با تمام واقعیت های ناراحت کننده ی گذشته اش رو به رو بشه - و لویی. کسی بود که تمام برگه های طلاقی که هری در طي پنج سال گذشته براش فرستاده بود رو پس فرستاد. ------ H a p p y E n d i n g ------ Written by: @Hattalove (AO3) Translated by: Persian Gay Vodka Team
Permanent midnight [L.S] by williamdrc
williamdrc
  • WpView
    Reads 3,365
  • WpVote
    Votes 689
  • WpPart
    Parts 14
[persian translation] •ترجمه برای مدتی متوقف شده• از نظر مردان قانون، اون روحی بود که هرگز دستشون بهش نمی‌رسید. اون برای CIA «آدمی که کارها رو گره‌گشایی می‌کنه» بود. اگه از بیرون نگاه کنید، اون فقط یه میلیاردر بود که کلاب‌های شبانه داشت. اون یه روح بود که با وارد کردن یه کوکائین پونزده میلیارد دلاری به کشور، آغاز به نوشتن افسانه‌‌ی خودش کرده بود و سابقه‌ی کِیفَری‌ش پر بود از قاچاق، جنایت‌ها و باج‌گیری‌ها. اما اون برای هری استایلز، مثل یه نیمه شبِ ابدی بود.
Goethe's  by milkkey
milkkey
  • WpView
    Reads 15,976
  • WpVote
    Votes 3,405
  • WpPart
    Parts 30
نقل قول هايى از گوته .
Take Me To Church [L.S](Persian Translation) by PersianGayVodka
PersianGayVodka
  • WpView
    Reads 22,839
  • WpVote
    Votes 4,415
  • WpPart
    Parts 10
[Completed] شيطان واقعيه و اون يه مرد كوچك قرمز با شاخ و دم نيست. Larry Stylinson Short Story. Written by: @Louish Translated by: @Vampire_sh17
Your Old Scarf  by callmedorothea
callmedorothea
  • WpView
    Reads 7,965
  • WpVote
    Votes 1,353
  • WpPart
    Parts 24
یک سال و نیم بعد از سقوط رایخنباخ،جان واتسون هنوز هم شب‌ها شال‌گردن شرلوک هلمز را می‌پوشد...اما شالگردن کمکی به کابوس های جان نمی‌کند؛جان رازی دارد که حتی تراپیستش هم از آن با خبر نیست....