Spring dreamer. |zarry|
اینا رو برای تو می نویسم. چون این قصه، قصه ی من و توئه... قصه ی رویاهایی که گم شده بودن...
اینا رو برای تو می نویسم. چون این قصه، قصه ی من و توئه... قصه ی رویاهایی که گم شده بودن...
#🔞 "" درست وقتی که وارد دانشگاه شدم اتفاق افتاد.. اولین روزی ک واسه ملاقات با مدیر دانشگاه رفتم اون خورد بهم! دوتا قطب مخالف ولی مکمل همدیگه من زیادی تو کیوتیتم موندم! و اون زیادی گُنگُ خشنه! ولی بلده چیکار کنه..! احمقانس ازش جلوی بقیه تو راهرو دانشگاه کتک بخوری ولی چند وقت بعد تو خونه ای که واسه دانشگاه با هم زندگی...
به راستی فراموشی چیست... گرفتن یک انسان از خاطرات یا متلاشی کردن لحظات تعفن آمیز و درد منشانه در حیات همان انسان ؟ آیا فراموشی از دست دادن مرور شگفتی بال های پروانه یا عطش سقوط در اتمسفر عشق است؟ حقیقت فراموشی چیست؟ غیر از این است که حقارت زمان را در بند میپیچد و در فریاد ناپیدای روح خویشن را دفن میدهد؟ فراموشی ... ...
زین مالیک همیشه متفاوت بوده.از بچگی تا الان که هفده ساله شده.مردم هیچ وقت اون رو نفهمیدن و در مقابل هم اون هیچ وقت مردم رو نمیفهمیده.پس اون توی رویاهاش زندگی میکنه.جایی بین رنگ های قشنگ قشنگ و نقاشی های توی دفترش. اون بالاخره علاقش رو به پسر قد بلند و موفرفری،هری استایلز،نشون میده.اما هری محبوب و معروف چطور به پسر ساک...
Manhattan sometimes feels like a dreamt-up place with its shining skyscrapers and rooftop bars. In the place that can take you to wonderland and hell simultaneously, Harry experiences love, friendship and other struggles that come with the brink of adulthood. But his world is different because there's an American Expr...
Zayn used to think about time a lot ever since he was a child. It's a fascinating thing no one can truly explain or understand. Often, he wondered how was it possible that just a short moment ago, it was the end of school year and now summer is at its end again. The infinite ways in which time passes are peculiar and...
خوشبخت بوديم ... خيلى زياد ... ولى دو روز بعد عروسيمون همه چى زيرو رو شد ...
There was a time when these very streets were Zayn's favourite place in the world. Normally, he'd park his car in the driveway of the detached Georgian house near the end of one of many nearly identical streets just like he does now, check his email on his work phone, reply to anything that couldn't wait till the next...
-اسمت رو نگفتی +فرشتهی نجاتت؟ تک خندهای کرد و مرد هم لبخند زد حس شوخ طبعی عجیبی داشت مرد روبهروش -به هرحال از کمکت ممنونم ...فرشتهی نجاتم به مرد چشمک زد و با عجله از پله ها پایین رفت...
حالا یه سال گذشته فکر کنم فهمیدم چطوری چطوری ولت کنم بری و اجازه بدم این صحبت تموم شه من میدونم، تو میدونی، ما میدونیم تو برای همیشه نمیمونی و این اشکالی نداره من میدونم، تو میدونی، ما میدونیم ما برای هم ساخته نشدهبودیم و این اشکالی نداره ولی اگه دنیا داشت به پایان می رسید تو میومدی پیشم، درسته؟ میومدی پیشم...
گل نیلوفر نماد مذهب است؛ میپرستمت! نماد زیبایی و پاکی است؛ زیباروی معصوم من. نماد عشق است؛ نماد آن بوسهای که روی لبهایم کاشتی...
اون عادت داشت که از هر چیزی که به نظرش بی نظیر میومد، عکس بگیره؛ اینکارو به اجبار انجام نمیداد و همین مهم بود. از یه منظره زمستونی با جزئیات ساده،یه میوه،یه دسته گل یا حتی یه صورت نرم و ابریشمی. زیبایی دنیا توی تمام چیزایی پیدا میشد که میتونست زندگیرو ارائه بده. پشت لنز دوربینش قایم شده بود،بین این انبوه ناشناخته او...
یه راز اینجا هست، رازی که باید قول بدی پیش خودت نگهش داری. تو ذهنت پنهانش کنی و با خودت به قبر ببریش. چون میدونی که... فقط دو نفر میتونن یک رازو پنهان کنن اگر یکی از اونا مرده باشه!
هر شهر صدایی برای خودش داره؛ صدای فلورانس از بین قطرات آب سرازیر از فوارههاش و صدای مادرید از لابهلای پایکوبیهای مردمش به گوش میرسه. آوای نارا درست مثل گلبرگهای شکوفههای صورتی رنگش زمزمه مانند و آرومه و نجوای قاهره از راهروهای داخل اهرامش شنیده میشه. صدای پاریس چطوریه؟ با دقت گوش کنید، اگر نشنیدید بیشتر دقت کنی...
ساعت دقیقا ۲۳:۴۰ رو نشون میداد. درحالی که روی تخت نامرتبش نشستهبود با مدادی که توی دستش داشت روی برگهی روبهروش با خط ریز و مورچهوارانه نوشت «مقدمه». انگشتاشو سه بار متوالی به گوشه برگه کوبید و عصبی یه گوشه پرتش کرد. نفسشو تلخ بیرون داد و با صدایی لرزونتر از دستاش چیزی رو که «اون» بهش گفته بود تکرار کرد:«مزخرفه! ب...
[Book 1] *کامل شده هری هرگز فکر نمی کرد که تنها با یک نگاه عاشق کسی بشه. دقیقاً عشق در نگاه اول...ممکنه پوچ و دیوانه به نظر برسه، اما این بار در دریای عشق غرق میشه، برای یه پسر! • Persian translation • Best ranking : #1 - zarrystylik #3 - zarry
"من میدونم چرا شما دارید این کار رو میکنید,بخاطر بیماریه هری!ولی آدمهایی با ناتوانی ذهنی یا جسمی هم میتونن دوست داشته بشن "نه!از خونه ی من برو بیرون" Translation of the story "as you are" by @itsZaynandhaRRy
"This time I'm ready to run I'll give everything that i got for your love" •••••••• هرکس ممکنه اشتباهي رو انجام بده... ممکنه با اشتباهش زندگیش رو تباه کنه یا اون اشتباه اونقدر خوب باشه که بهترین زندگي رو براش بوجود بیاره یه مرز باریك بینش وجود داره... مرزي که هري؛دقیقا نمیدونست توي کدوم قسمتش وایستاده.. انگار هیچ وقت...
ماهر مشكلي رو حل ميكنيم به مشكل بزرگتري برميخوريم...داستان زندگي ما چيه؟ گذشته ي تاريك من يا آينده ي تاريك تو؟ [تكميل شده در تاريخ 3/nov/18]
عاشق دشمن شدن بخشی از برنامه نبود این قرار نیست پایان خوشی داشته باشه
و دوباره همون چشمها، چشمهایی که مثل سوردیزل بودند. همونقدر اعتیادآور، خطرناک و نفرین شده. " عزیزم! تماشا کن، ببین چجوری دنیات رو از چیزی که هست تاریکتر میکنم. با چشم دلت نگاه کن، چون من اون سوردیزلهای زیبا رو از حدقه درآوردم. ببین، ببین چقدر زیبا روی دستم میرقصن! چرا تحسینم نمیکنی؟ اون لبهای سرخت رو باز کن و...
این یه تناقض خاصه..بیمار باشی در عین حال که خودت درمانگری..درمانگر باشی و مرهمی برای دردت وجود نداشته باشه :) این جریان زندگی دو پسره..زین که روانپزشکی مشهور و حرفه ایست ،دوباره به زندگی بیمارش هری رنگ میپاشه..در حالی که قلب خودش مریضه..و هری چطور میتونه بدون هیچ تخصصی درد معشوقه اش رو مداوا کنه؟..فقط با عشق! آن هم د...
اونا یادشون نمیومد که من کیم و هویتم براشون فقط درد بود پس گذاشتم تو فراموشی بمونن و خودم... سرم به انتقام گرمه
وقتي كاراگاه سابق زين ماليك و هري استايلز بايد باهم واسه حل كردن پرونده ي قاتل سريالي همكاري كنن چي ميشه؟ --------------- داستان كوتاهه. [completed]
" من ديوونه نيستم .. من فقط زياد عصبى ميشم " ( Zarry Stylik AU ) [ Persian Translation] copyright © 2014 all rights reserved, kryptomike
به من نگاه کن. به چشمام خیره شو. دوست دارم. هیچ وقت فراموشش نکن. دوست دارم.
زین بعضی وقتا فراموش میکنه که دوست پسر هری نیست. {short story} " ترجمه "
-تو رئیس من نیستی ... +چرا هستم؛ هم توتخت هم تومحل کار من رئیستم کیوتی Highest ranking #1 zarry #1 stylik #1 zarrystylik #1 lgbtfiction #1 gayromance #2 romance #16 zaynmalik #4 onedirection