ShiFtEr8's Reading List
4 stories
Whisper of the wild by ImLuna_moon
ImLuna_moon
  • WpView
    Reads 115,485
  • WpVote
    Votes 17,439
  • WpPart
    Parts 21
آشنایی تهیونگ، پسری که سال‌ها پیش از اجتماع انسانی فرار کرد و زندگی کوچکی برای خودش توی جنگل ساخته بود، با گرگ بزرگ جثه‌ای که بوی دردسر می‌داد، تقریباً خصمانه بود. اون مدتی می‌شد که توی جنگل از خودش رد به‌جا می‌گذاشت و توی زندگی و آسایشش گند زده بود؛ پس مهم نبود که اون فقط یه گرگه و طبق غریزه عمل می‌کنه، پسر جنگل هیچ رحمی در مقابل مهمان‌های ناخونده نداشت. این چیزی بود که طبیعت بهش یاد داده بود. بی‌خبر از این‌که دشمنش فقط یک گرگ معمولی نیست. Name: Whisper of the wild Couple: Kookv Genre: Romance, Omegaverse, Fantasy, Smut Written by Luna🌙
Die or Lone by sunflower027301
sunflower027301
  • WpView
    Reads 344
  • WpVote
    Votes 60
  • WpPart
    Parts 22
پری ها چین؟ واقعا وجود دارن یا صرفا یک افسانه قشنگن؟ آدمارو دشمن خودشون میدونن و منتظر یک بهانه کوچیکن که وادارشون کنن تا حد مرگ برقصن یا... شایدم عاشقشون میشن! درسته، شاید پریزاد قصه ها، با چشمایی که تنوع رنگاش به کهکشان میرسید و با ظریف ترین قلم ها روش کار شده بود، اینقدر یکی رو دید بزنه تا بالاخره عاشقش بشه. اما، دردسر ساز بود، نه؟ پریزاد افسانه ها، زیباترین خلقت خدای آسمون، عاشق ی انسان هم جنسش شده بود و همین دلیل برای اینکه مجبور بشه بین تنهایی و مرگ یکی رو انتخاب کنه کافی بود. میتونست از دنیای پریا برای همیشه بره، به عنوان یک انسان، دنبال عشقش بگرده، و مردی که دوسش داره، تا قبل از تموم شدن وقتی که داره اون رو با عشق خالص ببوسه. یا میتونست با درد عشقش کنار بیاد و همونجایی که بهش تعلق داره زندگی کنه. بدبختانه عشق چشمارو کور میکنه، صدای منطق رو خفه میکنه و تمام دیوارای حد و مرز رو از بین میبره، پس منطقی بود اگر حاضر بشه برای همیشه از جایی که بهش تعلق داشت دست بکشه و زندگی جاودانش رو، توی یک سال خلاصه کنه تا بتونه شانسش رو برای دیدن معشوقش امتحان کنه. عشق همینقدر عجیبه، اینکه زندگیت رو فدای دیدن کسی کنی که از وجودت هم خبر نداره... روز آپ: شنبه.
Silk Dress KookV by llTARAll
llTARAll
  • WpView
    Reads 195,462
  • WpVote
    Votes 22,241
  • WpPart
    Parts 21
‌قرار گذاشتن با انیگمایی که با سوراخ نصف آلفاهای سئول خاطره داشت، موضوع قابل‌پذیرشی برای امگای هجده ساله نبود؛ اما تهیونگ نمی‌تونست درخواست همسایه‌ی مهربونش رو مبنابر بر آشنایی با پسرش رد کنه، پس قبول کرد تا با اون مرد قرار بذاره و حتی روحش هم خبر نداشت که این یک قرار، به مراتب بیشتر و بیشتر و درنهایت باعث ایجاد شرط‌بندی‌ای می‌شه که هر دو رو وارد بازیِ جدیدی از احساسات می‌کنه. ژانر: امگاورس، رومنس، برشی از زندگی، اسمات کاپل: کوکوی ‌
... by __AK1__
__AK1__
  • WpView
    Reads 28,288
  • WpVote
    Votes 7,491
  • WpPart
    Parts 34