kimNgrv's Reading List
15 stories
lost by jeonkeyhaan
jeonkeyhaan
  • WpView
    Reads 2,421
  • WpVote
    Votes 146
  • WpPart
    Parts 10
بخشی از فیکشن : "توی این شیش سال تغییر نکردی...دنبال چی میگردی؟پول؟...اون از شیش سال پیش اینم از الان ، به جایی رسیدی که افتادی دنبال مردای متاهل" ... "به تو ربطی نداره ولی بخاطر اینکه دور برت نداره بهت میگم...اگه میدونستم تو اینجایی پامو تو صد کیلومتری سئول نمیزاشتم چه برسه به خودش" ... "دال من نمیتونم! تحملش برام سخت شده...اگه نتجه شیش سال تلاشم برای خوب شدنش بازم...اگه بازم..." ... پسرک دست دوستش رو گرفت و گفت "از این به بعد بجای خدافظی از کلمه بعدا میبینمت استفاده کن...اینطوری حس میکنم دیگه نمیتونم ببینمت" ... "نباید هر کسی رو بابا صدا کنی خانوم خوشگله...پدرت از این موضوع ناراحت میشه کار درستی نیست" وضعیت : در حال پخش ژانر : کسب و کار ، عاشقانه ، خانوادگی ، جنایی
𝖂𝖆𝖗 𝖔𝖋 𝖑𝖔𝖛𝖊/ جنگ عشق by Faryad1386
Faryad1386
  • WpView
    Reads 18,215
  • WpVote
    Votes 686
  • WpPart
    Parts 22
محکم به دیوار کوبیدم. صدای قلب ترسیدم که دیوانه وار می تپید توی گوشام اکو میشد. دستشو محکم روی دیوار کنار سرم کوبید و به سمتم خم شد. سرشو کنار گوشم برد و نفس های داغشو روی گردنم خالی کرد که باعث شد مور مورم بشه. آروم زمزمه کرد. (...):《حتی اگه یه قرارداد باشه بازم مال منی... بار آخرت باشه بدون اجازه ی من به یه پسر نگاه میکنی، وگرنه...
WILD ANGEL /فرشته وحشی by parya_fzt
parya_fzt
  • WpView
    Reads 5,341
  • WpVote
    Votes 304
  • WpPart
    Parts 7
های گایز این رمان از اونجایی شروع میشه که دختر داستان ما در شب عروسیش دزدیده میشه و مجبوره با گروگان گیرا، دست به یکی کنه تا بتونه محموله مهمی که گم شده رو پیدا کنه . داستان عاشقانه و معمایی ٫مافیایی هست و سعی کردم به بهترین شکل بنویسمش. گایز اگه خوندن این رمانو رو شروع کردید واقعاا خوشحال میشم نظراتتون رو بهم بگید;)
نِوارا(دارک رومنس) by Drmasterf22
Drmasterf22
  • WpView
    Reads 16,148
  • WpVote
    Votes 649
  • WpPart
    Parts 15
رمان پر از وانشاته درباره دختر مرموزی که گیر عشق دروغی یک هیولا میشه..آیا این عشق واقعی میشه یا هست؟😈 Chanel telegram:watpedlink
مافیای عاشق by imboosgirl
imboosgirl
  • WpView
    Reads 3,662
  • WpVote
    Votes 97
  • WpPart
    Parts 26
_تو واقعا میخوای منو بکشی؟! _مجبورم اگه من اینجا نکشمت هم فردا پس فردا نصیب این گرگ های گرسنه میشی _نه عمر خواهش میکنم حتما یه راه دیگه هست _هست _تروخدا هرچی باشه قبول میکنم _باید با من ازدواج کنی و زنم باشی...
جهان خونین مافیا by Robi963
Robi963
  • WpView
    Reads 39,432
  • WpVote
    Votes 1,471
  • WpPart
    Parts 37
در پس زیبایی های این جهان دنیایی وجود دارد سراسر خون و درد ، هنگامی که کودکان در چمنزار ها بازی میکنند در کوچه های مخفی سیسیل کوزانوسترا قدم های بزرگش را بر میدارد و با هر قدم سنگفرش های خونی از خود به جا میگذارد
زاده خون by Robi963
Robi963
  • WpView
    Reads 26,323
  • WpVote
    Votes 1,027
  • WpPart
    Parts 30
هر چقدرم سعی کنی نمیتونی ازش فرار کنی اون همیشه با تو می مونه چون با تو زاده شده تو زاده خون هستی ، تو گناهکار زاده میشی و گناهکار از این دنیا خواهی رفت ، جهنم جایگاه ابدی تو‌ خواهد بود. خلاصه: داستان درباره دختری به اسم نلا است که یاد گرفته چه طوری توی جامعه ای که پر از دزد و خلافکاره از پس خودش بر بیاد اما خیلی اتفاقی توی یه شب به خاطر دوستش دست به کاری میزنه که درهای گذشته به روش باز میشه ....
the storm/طوفان by kovaji8
kovaji8
  • WpView
    Reads 9,002
  • WpVote
    Votes 349
  • WpPart
    Parts 13
ی داستان مافیایی از‌ جون جونگکوک که تو یک شب طی یک اتفاق ناگهانی کل زندگیش تغییر میکنه. ژانر: اکشن، استریت ، مافیا، درام ، اسمات
𝐁𝐨𝐝𝐲𝐠𝐮𝐚𝐫𝐝 |ᵏⁱᵐ ᵗᵃᵉʰʸᵘⁿᵍ by callagust
callagust
  • WpView
    Reads 69,018
  • WpVote
    Votes 6,369
  • WpPart
    Parts 41
[ Complete ] boy x girl لی مین سوا مامور اموزش دیده ای که توی کار خودش مهارت بالایی داره و حالا میخواد برا اولین بار بادیگارد بازیگر معروف کیم تهیونگ بشه
Last decision by Sarinaf9
Sarinaf9
  • WpView
    Reads 144,336
  • WpVote
    Votes 10,740
  • WpPart
    Parts 41
Last decision : تصمیم آخر ژانر : عاشقانه - درام -انگست -جنایی -اسمات - معمایی ‌خلاصه‌ای از فیکشن: درد؟ کینه؟ انتقام ؟ تو نمیتونی همه رو با هم درک کنی و باهاشون بزرگ بشی چون یه بچه ی پنج ساله نیستی که پدر و مادرش رو جلوی چشماش به قتل رسوندن --- چی میشه اگه انتخاب های زیادی نداشته باشی؟ چی میشه اگه آدم های اطرافت متفاوت با چیزی باشن که انتظار داری؟! ازدواج یا مرگ؟ میتونی حسش کنی ؟ ✅بخش هایی از فیک ✅ بسته شدن چشمای اون زن فرتوت تنها ذره ی روشن وجودشو خاموش کرد و این آغاز تاریکی جونگ کوک و امپراتوری خونینش بود --- مرد مسن دستشو روی شونه ی جونگ کوک گذاشت :" دوباره که قرار نیست سرکشی کنی؟ به اندازه کافی برای تهیونگ اینکار رو کردی --- یکی از اونا از روی صندلیش بلند شد :" اینکه یه زن مسئولیت کامل باند رو به عهده بگیره اشتباهه..بیوه ی جئون باید زیر دست ما باشه نه توی مقام مشابهی با ما قرار بگیره --- +ن..نیازی نیست گدایی عشقی رو بکنی که داریش برخلاف انتظارش جونگ کوک فقط پوزخندی زد و پشت میز کارش نشست -مطمئنی که دارمش؟ یا فقط دارم خودمو احمق فرض میکنم که مثلا دارمش --- +حقیقت رو بهم بگو.. تو نمیتونی انسان باشی چون خود شیطانی -اشتباه نکن... من... جئون جونگ کوکم 1 #JungKook ❤