موردعلاقه‌هام🦋✨
9 stories
Fire And Stone(Z.M) by youcancallmemrless
youcancallmemrless
  • WpView
    Reads 173,880
  • WpVote
    Votes 26,934
  • WpPart
    Parts 69
اون حتي جرعت نداشت به اون مرد نگاه كنه
Autism by saba2079
saba2079
  • WpView
    Reads 218,743
  • WpVote
    Votes 36,551
  • WpPart
    Parts 54
اون فقط اوتیسم داره.....
End Game (L.S) by harold_iran
harold_iran
  • WpView
    Reads 632,020
  • WpVote
    Votes 88,758
  • WpPart
    Parts 77
[ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....
ALEKTO [ziam] by mahi_hs
mahi_hs
  • WpView
    Reads 690,582
  • WpVote
    Votes 88,822
  • WpPart
    Parts 83
❌ Warning For Violence And Sexual Abuse ❌ مُعتــاد بـه بـویِ نِفــرَتـِت نـیـازمَـند بـه آتـشِ چِشـمـات 👁 Addicted To Your Hate In Need For Your Fire 🔥 . . . . . . . . [ Under This Body U Can Wish U Were Dead Instead Of Touching And U Can Wish To Be Alive One More Second To Breath His Hate ❗️]
THIRST by dina_sw_
dina_sw_
  • WpView
    Reads 6,807
  • WpVote
    Votes 1,401
  • WpPart
    Parts 4
یکی تشنه خون دیگری تشنه اون این داستان شامل صحنه هایست که ممکن است برای همه مناسب نباشد⚠️ •zayn top
Skin [L.S](Persian Translation) by PersianGayVodka
PersianGayVodka
  • WpView
    Reads 42,584
  • WpVote
    Votes 10,072
  • WpPart
    Parts 37
[Completed] هری بیماری Haphephobia (فوبیای لمس شدن و لمس کردن) داره. اون از لمس کردن و لمس شدن امتناع می کنه. لویی هم اتاقی جدیدشه که فقط می خواد از مرز دستکش هاش عبور کنه. و شاید هم به زودی از مرز های قلبش... ------ H a p p y E n d i n g ------ Written by: @enigmaticectacy Translated by: @mhd3_mb0odi
FlaMeS [Z.m] by imfuckingshadow
imfuckingshadow
  • WpView
    Reads 35,749
  • WpVote
    Votes 5,348
  • WpPart
    Parts 22
welcome salite ha Zayn Top +15 بوک شامل خشونت، قتل، شکنجه، الفاظ رکیک و...
Just Hold On(completed) by eileenmonro
eileenmonro
  • WpView
    Reads 448,339
  • WpVote
    Votes 51,126
  • WpPart
    Parts 60
Larry+ziam از درد به خودش میپیچید و گریه های بچگانش تو کل اون کوچه ی تاریک طنین مینداخت.صدای خنده های اون آدمای مست هنوز تو گوشش بودن...آخه چرا از درد نمیمیره؟چرا این کابوسا تموم نمیشن؟آخه اون فقط یه پسر بچه کوچولوعه! ___________________________________ 💚💙👬 👬💛❤
Always You [L.S] ~ By Miss X by larry_diary
larry_diary
  • WpView
    Reads 3,307,358
  • WpVote
    Votes 303,307
  • WpPart
    Parts 140
هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار بود.هری این قسم نانوشته رو امضا کرده بود. صدای لویی پشت سرش خاموش میشه.زمزمه ی خفه ی هری توی باد گم میشه. هری:متاسفم لویی.متاسفم...