SORA_NIA
- Reads 68,511
- Votes 11,062
- Parts 39
📌 [ نام داستان: دروغ های دیوانه کننده ]
📌 [ ژانر: برشی از زندگی، انگست، رومنس، اسمات، امپرگ ]
📌 [ خلاصهی داستان:
باید مثل زوجی که منتظر به دنیا اومدن بچشون بودن رفتارمیکردن اما هیچ چیز اونطور که باید پیش نمیرفت.
نه احساس بینشون مثل قبل بود نه رفتارهاشون.
درست اینه که بگیم جونگکوک دیگه مثل قبل نبود.
مردی که همیشه داخل رابطشون پیشقدم بود و احساسی تر رفتار میکرد به هیچ وجه مثل جونگکوکی نبود که جیمین میشناخت!
جیمین این مرد رو نمیشناخت!
اما سوالی که داخل ذهن جیمین مدام میچرخید این بود که چرا؟! چرا اینقدر باهام سرد رفتار میکنه؟ دلیل رفتار جونگکوک چی بود؟ خیانت؟
***
+ « توچی؟ تو میتونی تظاهر کنی که عاشقمی یا فقط داری واقعیت رو بهم نشون میدی؟ جونگکوک! از حست نسبت به من چیزی باقی مونده یا فقط دارم خودم و خودت رو با دروغ هام گول میزنم؟! »
***
_ « مخالفت خانوادهی من؟ محروم شدنم از ارث؟ هیچکدوم برام مهم نبودن فقط تنها چیزی که میخواستم جیمین بود. داخل تمام سال هایی که باهاش اشنا شدم ترسیدم. ترسیدم نزارن بهش برسم. شاید واقعا یه ترسوام که لیاقتش مرگه »
📌 Channel: @Writerscottage