" 𝙩𝙖𝙚𝙟𝙞𝙣 "
18 stories
𝒎𝒊𝒅𝒏𝒊𝒈𝒉𝒕  by Esmeray_tj
Esmeray_tj
  • WpView
    Reads 1,318
  • WpVote
    Votes 181
  • WpPart
    Parts 3
𝒎𝒊𝒅𝒏𝒊𝒈𝒉𝒕 | نیمه شب همه چیز با مرگ پدر و برادرم تغییر کرد، حالا من مونده بودم با دشمنانی که با ظاهری دوستانه قصد شکست دادنم را داشتن... فکر میکردم بین تمام آدم های اطرافم، حداقل تو یکی واقعیِ اما تو هم به من ثابت کردی که هم چیز در این دنیا، جز دروغ نیست، تمام اون حرف ها و احساساتی که باهم لمس کردیم همش دروغ بود مثل دوست داشتنت. حالا من تنها ایستادم بین نزدیک ترین افراد زندگیم که در آخر روزی مرا خواهند کشت! writer: Lana Genre: Drama, Action، Mystery Couple: Taejin " این داستان متعلق به تخیل نویسنده است و هیچ ارتباطی با زندگی شخصی و واقعی آرتیست ها ندارد "
〚𝐆𝐨𝐝𝐅𝐚𝐭𝐡𝐞𝐫〛 by TAE_LOVE_JIN
TAE_LOVE_JIN
  • WpView
    Reads 18,347
  • WpVote
    Votes 2,756
  • WpPart
    Parts 71
"تو دنیایی که سراسر تاریکیه... نمیشه خوشبخت شد!" روایت زندگیِ پسربچه‌ی یتیمی که تو دنیای تاریک و سردش دل به یه عشق ممنوعه سپرد... و همون عشق، زندگیش رو تاریک‌تر کرد! ➾𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐆𝐨𝐝𝐅𝐚𝐭𝐡𝐞𝐫 ➾𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐓𝐚𝐞𝐉𝐢𝐧 ➾𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐀𝐧𝐠𝐞𝐬𝐭, 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐌𝐲𝐬𝐭𝐞𝐫𝐲, 𝐃𝐫𝐚𝐦𝐚, 𝐒𝐦𝐮𝐭 ➾𝐔𝐩: 𝐓𝐡𝐮𝐫𝐬𝐝𝐚𝐲𝐬 ➾𝐖𝐫𝐢𝐭𝐭𝐞𝐧 𝐁𝐲: 𝐋𝐨𝐯𝐞𝐥𝐲 𝐓𝐚𝐞𝐉𝐢𝐧
+17 more
𝐦𝐲 𝐛𝐥𝐮𝐞 | 𝐭𝐚𝐞𝐣𝐢𝐧 by Esmeray_tj
Esmeray_tj
  • WpView
    Reads 5,740
  • WpVote
    Votes 1,113
  • WpPart
    Parts 16
𝗺𝘆 𝗯𝗹𝘂𝗲 | کامل شده" آبی من " زندگیِ من همیشه پُر از مشکلات و سختی بود، تا وقتی که تو پیدات شد! همه چیز با وجود تو تغییر کرد، حتی من... با تو یاد گرفتم چطوری زندگی کنم، چطور به فردا امیدوار باشم. ولی انگار ما از دو دنیای جداگانه بودیم، نشد که تا آخرش باهم بمونیم! کاش همیشه کنارم میموندی، من به بودنت نیاز دارم آبی من. - بهم نگو دوستم داری وقتی همش ترکم میکنی :) • wirter: Lana • Genre: Psychological، Angst، Bromance • Couple: Taejin • این داستان فقط متعلق به تخیلِ نویسنده است و هیچ ارتباطی با زندگی شخصی و واقعی آرتیست ها ندارد •
𝗮𝗳𝘁𝗲𝗿 𝘂𝘀 | 𝘁𝗮𝗲𝗷𝗶𝗻 by Esmeray_tj
Esmeray_tj
  • WpView
    Reads 19,074
  • WpVote
    Votes 3,457
  • WpPart
    Parts 34
after us | کامل شده" بعد از ما" تو همیشه برای من فرق داشتی! با دیدنت قلبم تُند تر میزد، وقتی نگاهمون بهم گِره میخورد نفسم بند می‌اومد، حتی دستام میلرزید وقتی لمسشون میکردی... من همیشه نگاهم به تو بود، با اینکه فقط برای تو چیزی جز یک دوست نبودم. میخواستم تا اَبد از دور دوستت داشته باشم اما وقتی برای اولین بار بوسیدیش فهمیدم که بدون تو، منی وجود نخواهد داشت... پس بیا گناه یکدیگر باشیم عزیزکرده‌ی تهیونگ! •writer: Lana ִֶָ •Genre: Romance, Slice of life, Social, A little angst •Couple: Taejin ■ این داستان فقط متعلق به تخیلِ نویسنده است و هیچ ارتباطی به زندگی شخصی و واقعی آرتیست ها ندارد!
Fire On Fire [Taejin] by 404moony
404moony
  • WpView
    Reads 14,627
  • WpVote
    Votes 2,296
  • WpPart
    Parts 57
میدونی..! به شکل عجیبی که اصلا نمیدونم چجوریه.؛ دوست دارم! ...♡•°
Hatred  by Arghavan7982
Arghavan7982
  • WpView
    Reads 53,417
  • WpVote
    Votes 7,780
  • WpPart
    Parts 81
✨️وضعیت آپ: کامل شده✨️ +سوکجینا..... زودتر آرزو کن الان کیکت آب میشه... -خیلی خب..... هولم نکنید.... سوکجین بایه لبخند دندونی تودل برو آرزویی کردو به قصد فوت کردن شمعا سرشو جلو برد درست همون لحظه ای که شمعا خاموش شدنو دود حاصل از اونا داخل فضای کافه پخش شد تازه فهمید که یه پسربچه چند قدم اونطرف تر ایستاده و عین یه مجسمه داره تماشاش میکنه پسری که همزمان با وقتی که خودش داشت آرزو می‌کرد توی این کار شریکش شده بودو باتموم وجودش میخواست که سوکجین دیگه هیچوقت لبخند نزنه!!! روزی که سوکجین ده ساله باخوشحالی توی اون کافه ی کوچولو همراه باخانواده اش شمعای کیک تولدشو فوت می‌کرد مطمئنن حتی یه لحظه ام احتمالشو نمی‌داد همون پسری که بی دلیل بهش زل زده بود 15سال بعد اونو به عنوان یه برده صاحب میشه و اسیر عمارت خودش میکنه.... حالا بعد از اون همه سال.... بالاخره نوبت به برآورده شدن آرزوی تهیونگ رسیده بود!! ژانر: انتقامی معمایی راز آلود کاپل اصلی : تهجین کاپل های فرعی : 1) کوکمین 2) سپ 3)؟؟؟؟
Safe by taefujoshi
taefujoshi
  • WpView
    Reads 56,664
  • WpVote
    Votes 9,888
  • WpPart
    Parts 47
(کامله:/) -من عجیب نیستم..فقط به کارایی علاقه دارم که تو از انجام دادنشون واهمه داری:) .... -فکر میکردم خیلی چیزارو میدونم ولی دقیقش اینه...هیچی واضح نیست و من هیچی نمیدونم... taejin..nammin..y/nkook..sope 🪓yolo
『𝐌𝐎𝐍𝐓𝐌𝐀𝐑𝐓𝐑𝐄』 by TAEJIN-MANIA
TAEJIN-MANIA
  • WpView
    Reads 2,073
  • WpVote
    Votes 488
  • WpPart
    Parts 11
_از بچگی، این ماهیچهی تپندهی لعنتی تو سینهم، مشکل داشت. درد میگرفت و نفسم رو میبرید... ولی وقتی برای آخرین بار منو بوسیدی، درد جدیدی رو تجربه کرد؛ نه تنگ شدن عروق بود و نه تپش نامنظم، داشت مچاله میشد... داشت تپیدن رو فراموش میکرد. +تهیونگ، من برای عاشق بودن به پاریس نیازی نداشتم، خندههای تو این شهر رو «مونمارتر» من میکرد... ------------------------------------------------- ᴀ ᴄʟᴀssɪᴄ ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ... ᴛᴡᴏ ʟᴏᴠɪɴɢ ʜᴇᴀʀᴛs ɪɴ ᴛʜᴇ ᴅᴇᴘᴛʜ ᴏғ ᴛʜᴇ ᴅᴀɴɢᴇʀ... ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : ᴛᴀᴇᴊɪɴ - ᴋᴏᴏᴋᴍɪɴ ɢᴇɴʀᴇ : ᴅʀᴀᴍᴀ - ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ - ᴄʟᴀssɪᴄ - sᴏᴄɪᴀʟ ᴡʀɪᴛᴇʀ : @ᴛᴀᴇᴊɪɴ-ᴍᴀɴɪᴀ (ᴄᴇʟɪᴀ) ------------------------------------------------- 𝐏𝐋𝐀𝐄𝐒𝐄 𝐋𝐎𝐕𝐄 𝐌𝐘 𝐅𝐀𝐍𝐅𝚰𝐂𝐓𝚰𝐎𝐍 :>❤ cover by : @MJ_storiess :)
'چشم چران' 𝙇𝙚𝙘𝙝𝙚𝙧  by LiCHEERY
LiCHEERY
  • WpView
    Reads 8,468
  • WpVote
    Votes 1,361
  • WpPart
    Parts 14
"ازدواج اجباری" جین وارث یه خانواده ثروتمنده که بعد از مرگ پدربزرگش همونطور که ازش انتظار میرفت وارث میشه همه‌چیز خوب پیش میره تا یکروز میفهمه مسئولیت جدیدی بهش تحمیل شده و اون ازدواج با پسری شهریی که فقط دورا دور ازش شناخت داره.... به اجبار ازدواج کردن و زیر یه سقف رفتن میتونه خوشبختش کنه؟ Gnare:romance,angst,smut🔞 Couple:taejin,(?) Update:tuesday Start:23/1/17 Writer:LICHEERY لطفا اگر این فیکشن رو میخونی ووت و کامنت رو فراموش نکن💙 در این فیکشن از الفاظ رکیک استفاده میشه اگر شخصیتها خشونت و خصوصیت اخلاقی بد و منفور داشته باشن به هیچ عنوان قصد توهین بهشون نیست امیدوارم از داستان لذت ببرید