•°•<خاص فانتزی>•°•
10 stories
شیطان معشوقه خدا بود by vega_ASTERIA
vega_ASTERIA
  • WpView
    Reads 3,550
  • WpVote
    Votes 595
  • WpPart
    Parts 1
چهل شبانه روز و انسان آفریده شد. خدا تعظیم خواست انجام شد در کمال ناباوری اما ایستاد کسی شیطان که معشوقه خدا بود. ❤︎꧁❤︎꧂꧁❤︎꧂꧁❤︎꧂꧁❤︎꧂꧁❤︎꧂❤︎ ژانر✵ رمنس، فانتزی کاپل✵ تهکوک امضا✵ الهه ای که عاشق ماه شد، آستریا. کاور از دوست عزیزم @MOONCHILD_leveretTK
Big Sin by Therespheber
Therespheber
  • WpView
    Reads 137
  • WpVote
    Votes 23
  • WpPart
    Parts 1
A sin referring love... گناه بزرگ روایتی است از عشق بین شیطان و فرشته: عشق... خالص ترین حس در جهان بشریت بود! نه تا وقتی که آلوده به گناه شد! بزرگترین گناه! قسمتی از متن: نوری که کم کم داشت به نارنجی میزد نشان دهنده ی زمان بستن دروازه ها بود اما فرشته بی توجه به نشانه ها مشغول چیدن گل های یاسی بود که به تازگی نمایان شده بودند. آخرین گل یاس صورتی رنگ را چید و درون سبدش گذاشت. صورتی؛ به رنگ چشمانش! دستش را سایبون چشمانش کرد و با لبخند به آسمان نگاه کرد. آسمانی که در ن لحظه پر از لشکر های سیاه رنگ شده بود. گره ی اخم هایش غلیظ تر شد و با حدس اینکه چه کسانی و به چه جایی می روند سبدش از دستانش افتاد. با سرعت به سمت خانه اش رفت وحتی فراموش کرد سبد گل هاش را بردارد. گل های یاسی که بر روی زمین افتاده بودند و تقاضای دیدن دوباره اش رو می کشیدند. *** *** ژانر: عاشقانه،فانتزی،انگست *** *** کاپل: اصلی: تهیونگ و هیونا فرعی: کوکمین روزهای آپ: نامعلوم{فعلا}
Hireath by Eva_story
Eva_story
  • WpView
    Reads 74,815
  • WpVote
    Votes 8,403
  • WpPart
    Parts 41
•| اتمام یافته|• مردی با دستانی آلوده به مرگ، مجبور به همراهیِ معشوقه‌ای اجباری‌ست! آیا معشوقه‌ی تازه، قادر به لمس تاریکی آن روحِ زخمی است؟ یا اینکه خودش، همان آتش خاموشی‌ناپذیری‌ست که قرار است بسوزاند و روشنایی بیاورد؟ در دالان‌هایی پر از راز، جنون، و حادثه، گاهی عشق نه نجات است، نه نابودی؛ بلکه پیچیده‌ترین کابوس مشترک است... _ جونگ‌کوک (استریت) ویمین (کاپلی) به قلم ایوا🍃
 ⌜𝐓𝐡𝐢𝐫𝐬𝐭𝐲 𝐨𝐟 𝐌𝐨𝐨𝐧 𝐖𝐢𝐭𝐡 𝐁𝐥𝐨𝐨𝐝⌟  by jeOnyoonabunny
jeOnyoonabunny
  • WpView
    Reads 13,048
  • WpVote
    Votes 1,500
  • WpPart
    Parts 10
[کامل شده] -در دل جنگل ممنوعه، در عمارتی متروک که در روشنایی روز هم تاریک می‌نمود موجودی افسانه‌ای زندگی میکرد. موجودی که سالها بود محکوم شده بود به تنها بودن. اما در آن طرف مرز های جنگل در میان انسان ها دختری بر روی تپه ایستاده بود به جنگل ممنوعه چشم دوخته و با خود میگفت: روزی دور از چشم بقیه به آنجا میروم. او معتقد بود که تمام داستان هایی که راجب آن جنگل میگویند خرافات است و از ذهن مردمان ترسو نشات گرفته است. اما خبر نداشت که در آن جنگل و درون آن عمارت که گویی دقیقا زیر ماه قرار گرفته و گرد وحشت را در فضا پخش میکرد چه سرنوشت خونینی در انتظار اوست
🍷مارگاریتا🖌margarita🍷 by zyromind
zyromind
  • WpView
    Reads 130
  • WpVote
    Votes 37
  • WpPart
    Parts 3
●انها فقط کافی بود هنرم را میفهمیدند . ان وقت مجبور نبودم با خونشان نقاشی کنم . ژانر : روانشناختی/جنایی/مونث محور ■سخن نویسنده: میتونه سوپرایزتون کنه . زود قضاوت نکنین(": ■سخن نویسنده۲: این یه داستان نسبتا کوتاه و سه پارتیه و فن فیکشن هم نیست(": امیدوارم چیزایی جز فیک هم بخونین و کیفیت براتون مهم باشه .. تمام شده.
The Tale of a Little Pink |NamJin FanFic| by MinJee_JNFF
MinJee_JNFF
  • WpView
    Reads 101,832
  • WpVote
    Votes 20,240
  • WpPart
    Parts 47
نامجون هیچ وقت فکر نمیکرد که یه آدم کوچولو توی دیوار اتاقش زندگی کنه. اما وقتی به خاطر اشتباهش اون بند انگشتی بزرگ میشه، باید بهش کمک کنه تا دوباره مثل قبل بشه. برای اونا توی مسیرشون برای عادی کردن شرایط، اتفاقات جالب، بامزه، ناراحت کننده و همینطور رمانتیکی میوفته. یاد گرفتن خوندن و نوشتن، جنگ با زنبورای وحشی (که دشمن آدم کوچولوهان)، لباس دوختن، مادری که یه فوجوشی واقعیه، آشنا شدن با دختر عجیب همسایه و برادر بامزه‌اش، جیمینی که دوست پسر قبلی نامجونه و همینطور، عاشق شدن. ~قصه‌‌ی یه کوچولوی صورتی~ کاپل اصلی: نامجین کاپل فرعی: دختر پسری (جیمین) ژانر: فانتزی، فلاف، رومنس، روزمره +اولین فیک فلاف من :) دوستش داشته باشید و به دوستاتون معرفی کنید ♥ با تشکر فراوان از @si_fatima *-* 2 in #SeokJin 2 in #کیوت
The Brittle Shadows 1 : The Big Sister (Book 1)༊ by PinkMelody_
PinkMelody_
  • WpView
    Reads 13,255
  • WpVote
    Votes 1,374
  • WpPart
    Parts 17
- | ڪامل شده | - «پیش از اینڪه مرز‌ها در شرف شڪستن قرار بگیرن، هیچ چیز درباره‌ے نگهبانان دو دنیا، خطر هایـے ڪه تهدیدم میڪرد یا حتـے خودم نمـےدونستم... خیال مـےڪردم ڪتابـے ڪه تمامی اون راز‌هاے مخوف رو در پس ڪلمات ساده اما گمراه ڪننده‌ے خودش پنهان نگه مـےداشت، گم شده بود؛ اما هرگز حدس هم نمـےزدم که طی این ۱۸ سال عمرم شخص دیگه‌ای در حال خوندنش بوده باشه...» ✩。:*•.──────────────.•*:。✩ - فصل¹ سایه‌هاے پوشالـے ( بخش اول ) 📚 " خواهر بزرگه "
Niran [ TW2 ] by Eva_story
Eva_story
  • WpView
    Reads 8,562
  • WpVote
    Votes 1,467
  • WpPart
    Parts 21
تهیونگ از قلمرو والونا، کسی که بین مردم محبوبه، برای رسیدن به پادشاهی به یک وارث نیاز داره! اما اون یک راز بزرگ رو پشت در خوابگاهش نگه می‌داره... نیران! دو رگه‌ی انسان و پری که برای هر دو گونه یک لکه‌ی ننگه و وجودش باعث نحسیه... کسی که زیر سایه‌ی والامقام تهیونگ، مخفیانه زندگی می‌کنه و با وجود اینکه لیاقت این کار رو نداره، اما عاشق شاهزاده‌ی سرد و سخت دل والونا می‌شه... کیم تهیونگی که فقط به قدرت و رسیدن به پادشاهی فکر می‌کنه. قصه‌ی بلند این پری‌زاده‌ی مخفی رو در "نیران" دنبال کنید. ■ کاراکترهای اصلی: تهیونگ، نیران ■ کاراکترهای فرعی: شوگا، سانی ■ ژانر: تاریخی، فانتزی، عاشقانه به قلم ایوا🍃
Belamour [ TW1 ] by Eva_story
Eva_story
  • WpView
    Reads 18,249
  • WpVote
    Votes 2,988
  • WpPart
    Parts 17
•|اتمام یافته|• مین یونگی بزرگ‌ترین اشتباهش رو وقتی انجام داد که از زندان روانی کیسان فرار کرد! البته فرارش مشکلی نداشت اگر اون دختر روان پریش رو هم آزاد نمی‌کرد. دختری به نام سانی که عاشق مردی ۱۲ سال از خودش بزرگتر شده بود و برای به دست آورد ناجی عزیزش، مین یونگی، نقشه‌ی غیرمنصفانه‌ای کشید... ◾️نام: دو دنیا [ فصل اول: بِلامور _ فصل دوم: نیران] ◾️ژانر: عاشقانه، مافیایی، تاریخی، فانتزی ◾️کاراکتر اصلی: مین یونگی به قلم ایوا🍃
7 Deadly sins | BTS 🌈 by maedeh1
maedeh1
  • WpView
    Reads 11,761
  • WpVote
    Votes 752
  • WpPart
    Parts 2
I'll Die for Your Sins, If You Live For mine در زمان های خیلی دور، قبل از تقسیم سطح زمین به قاره‌های جداگانه، وقتی که هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، هفت نیروی جاودان وجود داشتن به قدمت کهکشان، که در جهانی خالی از سکنه که امروزه به نام «زمین» می‌شناسیم به بند کشیده شده بودن اما بعد از گذر سالیان سال، با فرستاده شدن بشر روی سطح زمین و مرتکب شدن خطاهای ابتدایی از این موجود تازه وارد، قداست زمین شکسته شد و زنجیرهای پاکی که اون هفت نیرو رو تحت کنترل گرفته بودن، از بین رفتن.