زیـبـاتـریـنـهـا -
15 stories
「𝐖𝐨𝐮𝐥𝐝'𝐯𝐞, 𝐂𝐨𝐮𝐥𝐝'𝐯𝐞, 𝐒𝐡𝐨𝐮𝐥𝐝'𝐯𝐞 || 𝗩𝗸𝗼𝗼𝗸」 by EmilAmour
EmilAmour
  • WpView
    Reads 71,278
  • WpVote
    Votes 7,134
  • WpPart
    Parts 19
「می‌خواستیم، می‌تونستیم، باید.」 پایان یافته. ژانر : رومنس / دراما / کمدی / اسمات کاپل : اصلی ؛ تهکوک - فرعی ؛ هوپمین "من باید تو رو می‌دیدم نبات. وگرنه نمی‌تونستم بدون تو به زندگیم ادامه بدم." زندگی تهیونگ، خلبان معرکه‌ای که حسابی تو کارش ماهر و زبردسته با هدایت یه پرواز مهم برای همیشه زندگیش تغییر می‌کنه! چون رئیس شرکتش، جئون بزرگ تصمیم می‌گیره خلبان کیم رو برای شام به هتل دعوت کنه، درحالی‌که خوب میدونه پسرِ جئون، جونگکوک آتیش‌پاره، عامل اصلی تمام معرکه‌هاییه که بین شعله‌های آتیش می‌سوزن... *این داستان و شخصیت‌هایش، هیچ ربط و تاثیری روی زندگی واقعی اشخاص نمی‌گذارد. همه ساختگی بوده و ساخته‌ی ذهن نویسنده است. وضعیت : 「تمام شده┆۱۴۰۲/۱۱/۵」
𝐒𝐢𝐧𝐜𝐞 1894 by btsalate
btsalate
  • WpView
    Reads 28,095
  • WpVote
    Votes 3,975
  • WpPart
    Parts 22
[ ترجمه شده ] "وقتی جنگ تمام شود، ازدواج خواهیم کرد و من گل‌هایی به زیبایی تو پرورش خواهم داد و داستان ما از زیباترین داستان‌های عاشقانه در جهان خواهد بود." - نامه پیدا شده در جیب یک سرباز مرده، کاپیتان جئون جونگکوک، ۱۸۹۵. روزهای آپ: فعلا نامنظم [ از نویسنده اجازه گرفته شده ] writer on twt: @: ARTSEOULVK writer on ao3: @: louvrekvs
Along the Seine River | Vkook | Completed  by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 383,024
  • WpVote
    Votes 53,322
  • WpPart
    Parts 45
┊Summary: توی این بوک داستان عاشقانه یه زوج فرانسوی از دل پاریس رو میخونیم. تهیونگ و جونگکوکی که هفت ساله ازدواج کردن و دوتا دختر دوقلو دارن، اما بعد از هفت سال اختلاف ها و مشکلاتی بینشون شکل گرفته که باعث شده جونگکوک تصمیم به جدایی از همسرش بگیره...اما چه آینده ای انتظار این زوج رو میکشه؟ ┊Teaser: _ یقه‌ت زیادی بازه! _چی! زبانش را در لپش چرخاند و نگاهش را از پاها تا چشمانم بالا کشید: _ یقه‌ت عزیزم...زیادی بازه! _ جدا تهیونگ؟ حالا که میبینی دیگه عصبی نیستم شروع میکنی به گیر دادن؟ او نیز اخمی کرد و با بردن دستهایش به جیب شلوار سفید رنگش، با لحنی جدی تر گفت: _ میدونی که دوست ندارم توی یه فضای خیلی عمومی و شلوغ مردم نگات کنن. متعجب خندیدم و سرم را به تاسف تکان دادم، لبم را به دندان گرفتم و در حالی که دکمه‌های پیراهنم را میبستم پاسخ دادم: _ تلافیشو سرت در میارم آقای کیم. _ تلاشتو میکنی آقای کیم. پیج نویسنده: @sylvie_fic Couple: Vkook Sub Couple: Seongsang (Ateez), Hopemin Genre: dram, Romance, Smut, angst Writer: Sylvie Telegram: @Papacita_01
𝐅𝐚𝐰𝐧 |vkook| by Gellareeh
Gellareeh
  • WpView
    Reads 2,535
  • WpVote
    Votes 549
  • WpPart
    Parts 9
در بحبوحه جنگِ جهانی دوم، یک فرمانده ژاپنی و یک پسر کره ای باهم آشنا میشن که هر کدوم راز هایی رو پنهان کردن. چی میشه اگه اونا به اسرار هم دیگه پی ببرن؟ genre: Romance , Historical , Drama
𝑨𝑵𝑬𝑴𝑶𝑵𝑬|Taekook by LiLiislisa
LiLiislisa
  • WpView
    Reads 8,422
  • WpVote
    Votes 971
  • WpPart
    Parts 2
چند قدمی جلو برداشت و درست رو به روی پسر کوچک تر که روی صندلی نشسته بود زانو زد. با دست هاش پاهای جونگکوک رو به سمت خودش کشید و همونطور که بندِ بازِ کتونی هایِ اون پسر رو با دقت میبست زیر لب تکه ای از خاطرات گذشته رو زمزمه کرد: - جونگکوکِ من، همون پسر یک ساله ایه که وقتی انگشت های کوچیکش رو میگرفتم به زور باهام قدم برمیداشت تا راه رفتن رو یادبگیره. 𝑨𝑵𝑬𝑴𝑶𝑵𝑬 🌻 wr: @LiLinuxe Couple: Taekook Genre: Dram, Romantic
𝘍𝘳𝘪𝘦𝘯𝘥𝘴 /𝘛𝘢𝘦𝘬𝘰𝘰𝘬 ( 𝘊𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥 ) by hailxie
hailxie
  • WpView
    Reads 700,158
  • WpVote
    Votes 98,297
  • WpPart
    Parts 56
یه آپارتمان داغون، دو تا پسر • Written by @keeruushii '
ᴘᴀʀᴀᴅɪsᴇ || sᴏᴘᴇ by tierravlvr
tierravlvr
  • WpView
    Reads 14,960
  • WpVote
    Votes 4,268
  • WpPart
    Parts 28
[Completed] ~بوی ‌قهوه، کاغذ های نو، کلمات و جانگ هوسوکی که بهشتش‌ رو لابه لای اونها پیدا میکنه.‌‌
Sᴄᴇɴᴛ Oғ Hᴇᴀᴠᴇɴ | Vkook, Hopemin by and_rome_da
and_rome_da
  • WpView
    Reads 36,227
  • WpVote
    Votes 5,021
  • WpPart
    Parts 71
تهیونگ نگاهش رو به آب‌های ساکن دریاچه‌ی نقره‌ای دوخت. تصور نبودِ میخک سفیدش، زخم ریش شده‌ی روی قلبش رو می‌سوزوند. _همه‌چیز زندگی مربوط به اولین نفری هست که وقتی خبر خوبی می‌شنوی بهش اطلاع میدی؛ مشکل زندگی من همین جاست سنسه... اونی که من خبرای خوبم رو زودتر از بقیه بهش می‌گفتم دیگه نیست. غمِ صدای بم و گرفته‌اش، انگار دل تمام کائنات رو می‌لرزوند. سر برگردوند و به ذغالی رنگِ نگاه مرد جوانتر خیره شد. اون جدی بود و زیبا؛ ساکت اما پر از حرف‌های نگفته که می‌شد از چشم‌های تیره‌اش خوند. عطر خوش چوب تمشک وحشی مشامش رو پر کرد. _می‌بینی سنسه؟ من همون خدای آتشی‌ام که دست‌هام بند زنجیر نفرینِ زئوسه... با نوک انگشت‌های کشیده و استخوانیش محل استخوان جناغ سینه‌ش رو لمس کرد: _سینه‌ام به خاطر گناهم می‌سوزه...محکومم به درد کشیدن. فصل اول✨ (فصل دومش توی یه بوک دیگه آپ شده.) Nᴀᴍᴇ: Sᴄᴇɴᴛ ᴏғ Hᴇᴀᴠᴇɴ 1 Cᴏᴜᴘʟᴇ: ᴠᴋᴏᴏᴋ, ʜᴏᴘᴇᴍɪɴ Gᴇɴʀᴇ: ᴅʀᴀᴍ, ᴀɴɢsᴛ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, sᴍᴜᴛ Wʀɪᴛᴇʀ: ᴀɴᴅʀᴏᴍᴇᴅᴀ Cʜᴀɴɴᴇʟ: @ᴘᴀᴘᴀᴄɪᴛᴀ01
Life inside the Hourglass | Completed by callmeParvaz
callmeParvaz
  • WpView
    Reads 130,232
  • WpVote
    Votes 22,691
  • WpPart
    Parts 26
[زندگی توی ساعت‌شنی] "اون گرگ سیاه کیه؟" "جفتِ جیمین." "جفت جیمین؟ و تواینجا ایستادی و هیچ کاری نمیکنی؟" یونگی با عصبانیت جواب داد:"چیکار میتونم بکنم وقتی کشش گرگش به سمت جفتشه؟ فکر کردی برام آسونه که جیمین با چشمهای ملتمس بهم نگاه میکنه اما نمیتونه جلوی قدم هاش که به سمت اون میرن رو بگیره؟ آره ما عاشق همیم ولی عشق کافی نیست... هیچوقت نبوده." " اشتباه میکنی، عشق کافیه... اون تنها روزنه‌ی امید برای ادامه دادنه. فقط به کیم نگاه کن! بعد از 100 سال انتظار، حالا داره با یه لبخند روی لبهاش و دستی روی قلبش میمیره و هیچ اعتراضی نداره." --------------------------------- کاپل: ویکوک، یونمین، نامجین ژانر:سوپرنچرال (خونآشام، امگاورس، جادوگر)، رمنس، انگست
BLUE AND GREY | VKOOK by Vinctaeed
Vinctaeed
  • WpView
    Reads 56,815
  • WpVote
    Votes 7,006
  • WpPart
    Parts 52
🌑 احساسات زیادی بودن که یک شخص رو به سمت یک شروعِ جدید سوق می‌دادن و یا بالعکس، کاری می‌کردن که از اون احساسات واهمه داشته باشه؛ و جئون جونگکوک، هردوی این عواطف رو داشت. قلب مُرده‌ی اون که برای تپیدنِ دوباره، نیاز به قدم گذاشتن در راهِ تازه‌ای داشت، در عین‌حال از تاریکی‌ها و تنهایی در اون مسیرِ سخت می‌ترسید؛ اما چی می‌شد اگه دستی که مرد، توقع نداشت به سمتش دراز بشه، توی اون مسیر طولانی همراهش می‌شد و به دنیای خاکستریش رنگ تازه‌ای می‌بخشید؟ *** "خندیدن و بوسیدن خنده‌هات که چیزی نیست ماهِ من؛ تو نفس بکش تا من اون هوا رو هم ببوسم." *** ژانر: رومنس، انگست، درام، اسمات کاپل اصلی: ویکوک کاپل فرعی: هوپمین نویسنده: Vinctaed