_ANOLE_'s Reading List
14 stories
𝐁𝐨𝐝𝐲𝐠𝐮𝐚𝐫𝐝 |ᵏⁱᵐ ᵗᵃ��ᵉʰʸᵘⁿᵍ by callagust
callagust
  • WpView
    Reads 68,454
  • WpVote
    Votes 6,295
  • WpPart
    Parts 41
[ Complete ] boy x girl لی مین سوا مامور اموزش دیده ای که توی کار خودش مهارت بالایی داره و حالا میخواد برا اولین بار بادیگارد بازیگر معروف کیم تهیونگ بشه
𝙏𝙝𝙚 𝙩𝙧𝙪𝙨𝙩_𝙩𝙖𝙚𝙣𝙣𝙞𝙚 by NiNi22_22
NiNi22_22
  • WpView
    Reads 1,649
  • WpVote
    Votes 225
  • WpPart
    Parts 10
علت نابودی ، اعتماد💣🐈‍⬛ 𝑫𝒐𝒏𝒕𝒕𝒓𝒖𝒔𝒕 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆:𝒋𝒊𝒏𝒔𝒐𝒐 𝒕𝒂𝒆𝒏𝒏𝒊𝒆 𝑺𝒆𝒂𝒔𝒐𝒏:𝒇𝒊𝒓𝒔𝒕 𝑷𝒍𝒆𝒂𝒔𝒆 𝒂𝒅𝒅 𝒕𝒐 𝒓𝒆𝒂𝒅𝒊𝒏𝒈 𝒍𝒊𝒔𝒕 𝒂𝒏𝒅 𝒇𝒐𝒍𝒍𝒐𝒘 𝒎𝒆 __ دست های خواهرشو فشار داد و با مهربونی گفت: جنی،دنیا پر از آدمای مکار و خطرناکه برای حفظ جون و روح و جسم خودت بهتره به هیچکدومشون اعتماد نکنی..حتی به منی که خواهرتم! جنی به چشمای رزان زل زد و سری تکون داد ! رزان لبخند ملیحی زد و جنی رو توی آغوش گرفت و بعد برای عوض کردن جو گفت:آیرین حالش چطور بود؟...روحش در آرامشه نه؟ جنی بغضشو قورت داد و سری تکون داد با خودش فکر کرد یعنی امکان داره آیرین توسط کیم تهیونگ دار و دستش به قتل رسیده باشه؟؟؟ کاپل:تهنی،لیزکوک،جینسو 𝑷𝒍𝒆𝒂𝒔𝒆 𝒂𝒅𝒅 𝒕𝒐 𝒓𝒆𝒂𝒅𝒊𝒏𝒈 𝒍𝒊𝒔𝒕 𝒂𝒏𝒅 𝒇𝒐𝒍𝒍𝒐𝒘 𝒎𝒆
Black Devil  by NiNi22_22
NiNi22_22
  • WpView
    Reads 4,863
  • WpVote
    Votes 884
  • WpPart
    Parts 29
شیطان هایی با نقاب انسان‌‌🥀 mistress of the devil ⭑Black angel⭑ 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒕𝒊𝒄 𝑨𝒅𝒗𝒆𝒏𝒕𝒖𝒓𝒆 𝑭𝒂𝒏𝒕𝒂𝒔𝒚 : 𝑴𝒚𝒔𝒕𝒆𝒓𝒚 𝑺𝒂𝒅 𝑺𝒎𝒖𝒕 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒕𝒂𝒆𝒏𝒏𝒊𝒆 𝒓𝒐𝒔𝒆𝒌𝒐𝒐𝒌 Chapter One : 𝑷𝒂𝒓𝒕 𝒐𝒇 𝒇𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏 🥀🍷 به دختری که با لبخند به نمای شهر نگاه میکرد،زل زد . جنی کاپ شرابشو نزدیک لبش نگه داشته بود -ولی تو هنوز شیطان رو باور نمیکنی؟ جنی تک خنده ایی زد - من ۷ ساله که کاراگاهم .پرونده خیلی از شیطان پرست هارو بستم ، ولی الان خودم بغل دست یکیشون نشستم تهیونگ کمی اخم کرد +تو فکر میکنی من شیطان پرستم ؟ -نیستی؟...عاا..گاد...یعنی خوده شیطانی؟ تک خنده ایی زد- مسخرست +اما من توی دنیای خودم شیطان بودم... -پس چرا به دنیای خودت برنمیگردی؟ قلب لوسیفر با گفتن این حرف کاراگاه پودر شد یعنی ایندفعه داشت توسط انسانی که قبلشو توی مشت گرفته بود،رونده میشد؟ اون وقتی که توسط مادرش به خاطر سجده نکردن رونده شد به اندازه زخمی شده بود جنی با صدای موبایلش از جا بلند شد و از لوسیفر دور شد تهیونگ زیر لب گفت- ولی من نمیتونم زمین رو بدون تو ترک کنم دتکتیو! همونطور که نتونستم بهشت رو بدون مادر و و برادرم ترک کنم کاپل:تهنی،رزکوک
𝐈𝐧 𝐲𝐨𝐮𝐫 𝐝𝐫𝐞𝐚𝐦 by moonriver85
moonriver85
  • WpView
    Reads 1,270
  • WpVote
    Votes 168
  • WpPart
    Parts 13
این یه داستانه.. داستان زندگی من شاید مزخرف و بی سر و ته باشه ولی... واقعیته! من تو رو توی رویاهام میبینم تویی که اصلا نمیدونم کی هستی از کجا هستی و چرا همش تو رویا و خیالات من قدم میزنی چرا حس میکنم میخوام به دیدن رویات ادامه بدم در حالی که نمیشناسمت؟ اصلا نمیدونم تو وجود داری یا نه کلی سوال بی جواب در مورد تو ذهنمو مشغول کرده و امیدوارم که یه روزی جوابشونو پیدا کنم:) -دررویای‌تو✨🦋
𝘿𝙤𝙡𝙡𝙝𝙤𝙪𝙨𝙚 𝙎2 by BlackCat_Anna
BlackCat_Anna
  • WpView
    Reads 48,324
  • WpVote
    Votes 4,575
  • WpPart
    Parts 18
|ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ| • من رو یادت نمیاد؟! راستش از اینکه اون روز توی بیمارستان نجاتت دادم پشیمونم،فکرشو نمیکردم اینقدر باهوش باشی... ولی میدونی چیه؟ خیلی زودتر از اون چیزی که فکرشو میکنی تمام این خنده ها،شادی ها و لحظات محشری که با دوستات داری از بین میره... راستی جیسو چطوره؟! روح کوچولوی من بالاخره تونسته با مرگش کنار بیاد یا نه؟ بهتره بیشتر باهاش وقت بگذرونی، چون میدونی باید از الان خودت رو برای مرگ نابهنگامت آماده کنی جنی! به زودی دنبال تو هم میام کوچولوی باهوش! فقط یکم دیگه با دوستات خوش باش... لحظاتی سخت تر از خونه عروسکی در انتظارتونه! امضا : شبح آبی
You Can't Live Without Me! by moonknghit
moonknghit
  • WpView
    Reads 27,981
  • WpVote
    Votes 4,085
  • WpPart
    Parts 32
من اینجام تا نجاتت بدم من اینجام تا بهت آسیب بزنم حتی اگه بهت آسیب بزنم منو میبخشی. چون تو نمیتونی بدون من زندگی کنی... Piad Piper Bts چی میشه اگه یه روز بیگ هیت تصمیم بگیره از روی یه فن فیک سریال درست کنه؟ وضعیت : پایان یافته
𝘿𝙤𝙡𝙡𝙝𝙤𝙪𝙨𝙚 𝙎1 by BlackCat_Anna
BlackCat_Anna
  • WpView
    Reads 79,985
  • WpVote
    Votes 7,057
  • WpPart
    Parts 23
|ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ| من و سه خواهر ناتنیم برای خونه جدیدمون هم خونه نمیخواستیم! مخصوصا هم خونه های وحشتناکی که هر لحظه نقشه ریختن خونمون رو میکشیدن و به ما به چشم،عروسک های کوچولوی بی گناهی، برای خونه عروسکیشون نگاه میکردن... -این فیک دارای دو فصل میباشد 🥀
ENEMYS: BOOK 2 ;(THE HUNT) by ff_bts_ff
ff_bts_ff
  • WpView
    Reads 587
  • WpVote
    Votes 80
  • WpPart
    Parts 1
when the past comes and hunt you what will you do? . وقتی گذشته به سراغت میاد و میخواد شکارت کنه چیکار میکنی؟! . چشمامو بستم و گذاشتم خاطرات از ذهنم بگذرن من یه شیطان بودم با گذشته ای تاریک اما نوری توی زندگیم روشن شد؛ رزا! درسته اون خودش توی تاریکی غرق شده بود اما منو از اعماق دریا نجات داد اما الان.... گذشته من درحال شکار کردن نور زندگیمه و من جلوشو میگیرم... . کتاب دوم ENEMYS
ENEMYS: BOOK 1;(The Enemy Of My Enemy Is My Friend) by ff_bts_ff
ff_bts_ff
  • WpView
    Reads 22,866
  • WpVote
    Votes 2,050
  • WpPart
    Parts 17
سیاهی، تاریکی، شب،خون... داستان از جایی شروع شد که مادربزرگم فهمید من چیم، ولی اون نمیخواست قبول کنه، اون از این وضع ناراضی بود؛ پس منو کشت. اما من... موجودی بودم که نمیمردم فقط احساساتم رو کشتم چشم های واقعی ، فهمیدن، دروغ های واقعی خون، مرگ، خون، مرگ، خون، مرگ این چرخه تا اخر عمر همراهم بود داستانم را در روز بخوان و در شب منتطرم بمان؛ خون تو بوی خوبی میده. شخصیت اصلی دختر: رزا شخصیت اصلی پسر: تهیونگ
she is back by litstark
litstark
  • WpView
    Reads 29,544
  • WpVote
    Votes 3,359
  • WpPart
    Parts 34
رزی دختری که تو هشت سالگی پدر و مادرش کشته میشه و دوست خانوادگیشون اقای پارک اونو به خونه خودش میاره و بزرگ میکنه...رزی بخاطر اذیت های مادرخوندش و درمان افسردگیش به امریکا میره و اونجا تحصیل میکنه اما بعداز پایان تحصیلش به اصرار پدرخوندش مجبور میشه برگرده و به دروغ های بزرگ زندگیش پی میبره کاپل:رزکوک