Want to read some day
94 stories
نبرد آب و آتش  by eli_dokht
eli_dokht
  • WpView
    Reads 19,816
  • WpVote
    Votes 3,943
  • WpPart
    Parts 48
تو دنیایی ک آدما۲دسته ان(آب سرشت ها و آتشین ها،که ۲دشمن دیرینه اند)تکلیف ۲عاشق که درگیر عشق ممنوعه اند چیه؟ . . شاید اولش کشش نداشته باشه واسه بعضیا ولی وقتی ادامه بدین اصلا پشیمون نمیشین #1 paranormal
"RED" by HICH_HIIICH
HICH_HIIICH
  • WpView
    Reads 9,972
  • WpVote
    Votes 1,992
  • WpPart
    Parts 24
مرگ برای نگریستن هرکس چشمی دارد مرگ خواهد آمد و چشمان تو را خواهد داشت "چزاره پاوزه" ⚠️وضعیت : تمام شده کاپل:کایهون 🛑دارای دو ورژن "کایهون" و " جین ته" 🛑 چند جمله حرف حساب ۱_در فیک "قرمز" ما شخصیت شناسی انجام نمیدیم و صرفا شخصیت پردازی میکنیم . ۲_این فیک دارای صحنه های حساس از خشونت و همچنین روابط جنسی هست .🔞 ۳_اوایل فیک برش های پراکنده از زندگی چند شخصیت اصلی شرح داده میشه که بعد در یک نقطه به انسجام میرسه. بخونید ، لذت ببرید و با ووت و کامنت به ما دلگرمی بدید :)) اثری از : HICH & ARII .................................. ♦️Highest rank #1_Red #1_game #5_kaihun #5_boylove #5_ jongin #7_کایهون
The Inception Of Nikita | Vkook | Completed  by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 102,365
  • WpVote
    Votes 16,514
  • WpPart
    Parts 97
┊Summary: همه چیز از جایی شروع شد که اونها برای نجات نسل خودشون از آخرالزمانی که در مسیر وقوع بود، تصمیم به ترک سیاره‌شون گرفتن...و این آغاز و پایان همه چیز بود! ┊Teaser: _ انقدر دروغ نگو آلیا...خون بینیت کم میاد. با شرارت لبخندی زد و به دیوار های سرد اتاق خیره شد: _ من و به این اسم صدا نکن کاپیتان اگرنه به فرعون خوفو میگم به جای غرق کردنت توی رود نیل، گردنت و بزنه! دوباره دستهاش رو بالا آورد و تکه ای از موهای بلندی که باز هم باز شده بودن رو به دست گرفت: _ باشه شاهزاده نیکیتا، ولی چه فرقی داره توی رود نیل غرق بشم یا گردنمو بزنن؟ قراره توی تاریخ بنویسن کیم تهیونگ به خاطر سوگلی فرعون کشته شد... پیج نویسنده: @sylvie_fic The Inception Of Nikita 🪐💙 genre: Secret Couple: Vkook Sub Couple: Hopemin Writter: Sylvie 🌱 up: Saturday Telegram: @papacita_01
𝗧𝗵𝗲 𝘁𝗿𝘂𝗲 𝗹𝘂𝗻𝗮 || 𝗞𝗼𝗼𝗸𝘃 by Christopher_iw
Christopher_iw
  • WpView
    Reads 389,265
  • WpVote
    Votes 39,640
  • WpPart
    Parts 42
[Completed] بهش میگفتن جِی کِی چون بیرحم ترین و سرد ترین رئیسه پک،،یا بهتر بگیم..رئیسه بانده مافیاییه بلک بلاد بود و همگی از او وحشت داشتند. البته همه غیر از چند نفر...که کیم تهیونگ یکی از لجباز ترین و پرو ترینِ آنها بود که از شغله آلفاش هیچ خبری نداشت و همیشه دسته رد به سینه ی اون میزد. رابطه ی این دو به آرامی و کاملا عادی شروع شده بود تا وقتی که دشمن های بانده کوک از موضوعی که جونگکوک امگای حقیقیش رو پیدا کرده خبر دار شدن و برای صدمه زدن به او..فکوس کردن روی امگای اون که بدترین نقطه ضعفش بود،،کیم تهیونگ! "--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"- [the true luna] ژانر: امگاورس / مافیا / انگست / هیجانی / اسمات کاپل: کوکوی / یونمین / نامجین / چانبک آپ: نامنظم "--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"- +من بخاطره شغله لعنتیه تو..هزاران بار مورده حمله قرار گرفتم... -تهیونگ صبر کن... +بخاطره شغله تو نزدیک بوده که بمیرم!! -تهیونگ... +بخاطرههه شغله توو زندگیم نابودد شدد!!اونوقت چی؟؟توی چشمام زل میزنی و تایید میکنی که تو رئیسه مافیایی؟؟!تموم شد کوک!...هرچی که بینه ما بوده همین الان تموم شده میفهمی؟؟نه دیگه تو آلفای منی..و نه من امگای تو..تمام! -یک قدم دیگه پات رو از لبه ی اون در بیرون بزار تا یه گلوله توی مغزه نحیفت خالی کنممم!!
‍↱ I Wanna Dream ..... Leave Me To Dream 🌌 by eliz_story
eliz_story
  • WpView
    Reads 27,250
  • WpVote
    Votes 5,036
  • WpPart
    Parts 31
┃کاپل: کایسو، چانبک | هردو اصلی │ژانر : رمنس، مرموز، جنایی، اسمات ┃وضعیت : فیک بلند | درحال آپ ●پیش نویس: الهامی ریز از موزیک dream از گروه imagine dragons ----------------------↷برش ↶------------------------ ترسناکه اما مهربونه چشم هاش ... اونا برای به دام افتادن کافین اون شبیه مادرمه باشه باشه، میدونم مادری وجود نداره دارم درباره ی اون رویا حرف میزنم تو میخوای منو گیر بندازی؟ من هیچ ردی برات نمیزارم افسر بیون اما اون میتونه اون دیشب پیش مادرم نشسته بود داره جاشو میگیره میتونم حسش کنم که... که رویاهامو توی مشت کوچیکش داره خفه میکنه
𝑴𝑶𝑼𝑳𝑰𝑵 𝑹𝑶𝑼𝑮𝑬 [𝑲𝑶𝑶𝑲𝑴𝑰𝑵] by panikamm
panikamm
  • WpView
    Reads 181,038
  • WpVote
    Votes 33,966
  • WpPart
    Parts 166
"مولن روژ" نویسنده: "پانیکا" ژانر: "جنایی،رمنس،انگست،اکشن،اسمات" کاپل: "کوکمین/جیکوک،سپ،ناممین،نامجین، چانبک" ~•~•~•~•~•~•~•~• با آرامش شمع مشکی رنگ رو روی سکو گذاشت: _از کدوم خدا حرف میزنی پدر؟ وجود خدا توی زندگی من حتی یک لحظه ام حس نمیشه! کشیش به آرومی لب باز کرد: _خدا برای هر کسی به اندازه ای وجود داره که اون شخص بهش ایمان داره، این یه رابطه دوطرفه است! جیمین پوزخند بی صدایی زد، گردنبند صلیبش رو لمس کرد و با کنایه گفت: _پس خدا پارتنر خوبی نیست! بعد از مدتی سکوت حرکت تثلیث رو انجام داد: _به نام پدر، پسر و روح القدس کف دست هاشو جلوی سینه اش بهم چسبوند و نرم زمزمه کرد: _به مردانی که امشب جونشون رو از دست دادن آرامش ببخش... مکثی کرد و با پوزخند ادامه داد: _پارتنر مغرور من! ~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~ وضعیت: پایان یافته
Winter | Vkook by kimfandokh7
kimfandokh7
  • WpView
    Reads 15,355
  • WpVote
    Votes 2,327
  • WpPart
    Parts 33
"بهار به سمتت اومد... ولي براي من زمستون سر رسيده ... " روز های اپ: متاسفانه نویسنده با بیماری رایترز بلاکی رنج میبره ولی قول میده بچه خوبی باشه بنویسه و اپ کنه*-*
love in the lab by parniyanpile
parniyanpile
  • WpView
    Reads 6,803
  • WpVote
    Votes 988
  • WpPart
    Parts 5
کیم سوکجین، بین محققان اسم آشنایی بود. پسر ۱۷ ساله ای که کل زندگی شو صرف کشف و تحقیق روی موجوداتی به نام هایبرید ها بود...نیم انسان،نیم حیوان. موجوداتی با اندام انسانی ولی عضو هایی مثل گوش،شاخ و دم حیوانی که حدود ۴۰ درصد از خوی حیوانی شون قالب بود. و الان اون پسر ۱۷ ساله مردی در شرف ۳۰ سالگی بود و تمام نوجوانیش رو برای تحقیقاتش داده بود... آیا تو تحقیقات جدیدش هم موفقه؟ -داستان کوتاه و کامل شده.
𝑺𝒖𝒏𝒌𝒆𝒏 𝑭𝒊𝒓𝒆 by daughterofdawn7
daughterofdawn7
  • WpView
    Reads 24,899
  • WpVote
    Votes 3,330
  • WpPart
    Parts 41
¬کامل شده¬ {آتش‌ غرق شده} ژانر: جادویی، ماورالطبیعه، رمنس شخصیت های اصلی: تهیونگ، شوهوا با ظاهر شدن توارلا، دنیای خدایان و الهه ها همه چیز فرق کرد. اون دختر فهمید که تمام این سال ها تاج و تخت منتظر اون بوده... شوهوا، آتش غرق شده ای که مجبور میشه با خدای اقیانوس و آب ها، تهیونگ، وارد یه جنگ بشه! و فقط یک نفر شایستگی انتخاب شدن به عنوان وارث اصلی، و تسلط به همه ی قلمرو ها رو داره. اون کیه؟ شاید شانس شوهوا بیشتر می‌شد اگه اون پیداش نمیشد و تهیونگ اون طلسم رو روش نمیخوند... تیکه ای از فیک: -من نمی‌دانستم که قرار است خیس شوم، میان قطره های آب وجودت و نمی‌دانستم که من قرار است آتشی شوم که نمی‌توانم در کنارت شعله ور بشوم. و من و تو هردو شدیم سرفصل اقیانوسی که آتش را در خود میبلعد... این فیک متعلق به چنل SHOT_SMT@ است
Aside | Namjin, Vkook ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ by IELAORIGINAL
IELAORIGINAL
  • WpView
    Reads 12,751
  • WpVote
    Votes 2,181
  • WpPart
    Parts 10
■ کاپل اصلی: NamJin ■ کاپل فرعی: VKook ■ ژانر: اجتماعی، انگست، رمنس، جنایی ■ نویسنده: ELA ■ خلاصه: زمانی که یک قدم تا سقوط فاصله داری,برای کمک فریاد میزنی,یا سقوط رو میپذیری و به مرگ لبخند میزنی؟ 🏆Best Rank : #1 in #Namjin #1 in #Sad #3 in #Thriller