Woosan
22 stories
Myn siel "Woosan" ver. by Avocadw
Avocadw
  • WpView
    Reads 5,377
  • WpVote
    Votes 767
  • WpPart
    Parts 9
Myn siel [ Mini Fic ] • Writer: Roe • Couple: Woosan • Genre: Romance, Smut, Crime +تاحالا نشد ازت بپرسم، ولی چرا Myn siel ؟ -چون دوست داشتنت برام مثل نفس کشیدنه، هیچوقت نمیتونم ازش دست بردارم. Start ~ 2022.11.01
The Telepath |Woosan| by SanShineAfterRain
SanShineAfterRain
  • WpView
    Reads 13,228
  • WpVote
    Votes 1,819
  • WpPart
    Parts 15
"تو استریت نیستی نه؟" "با از این بالا دیدن اون چهره..انتظار داری بازم استریت باشم چوی سان؟" چوی سان یه تلپاته.اگر این مفهومی درست برای تعریفشه‌.در واقع اون وقتی کسی رو لمس میکنه همراه خاطراتش درد هاش رو هم به خودش جذب میکنه. تمام روزای زندگیش رو همینطور گذرونده..ولی چی میشه اگر کسی پیدا شه که بتونه کمکش کنه؟چی میشه سان بلاخره کسی رو پیدا کنه که افکارشو بهش تحمیل نکنه؟ جونگ وویونگ یه پلیسه. کسی که چوی سان رو توی یه ماموریت نجات میده. و سان توی همون دیدار اول ازش متنفر میشه. ولی مشکل اصلی اینه که با اینکه سان زخمی و خسته بود، وویونگ با دیدنش فقط به یه چیز فکر کرد. "اوه..اون زیباست." و یه روز جونگ وویونگ به خودش میاد و میفهمه که میخواد هر چیزی که توی مسیر اون پسر قرار میگیره رو نابود کنه!
My Boss My Rules | YunWoo | by SanShineAfterRain
SanShineAfterRain
  • WpView
    Reads 6,530
  • WpVote
    Votes 1,094
  • WpPart
    Parts 26
"خیلیا میگن که تتوم ترسناکه ولی انگار تو اینطور نیستی." "ترسناکه..انگار میخواد روحم رو ببلعه.از این حس خوشم میاد." ‌ ‌ ‌وویونگ تمام عمرش رو مثل یه پسر خوب درس خوند.با وعده ی موفقیت تمام تلاششو کرد ولی بعد از فارغ تحصیلی اعتقاد خودش رو به عدالت از دست داد.انگار که همه چیز براش بی معنی شده بود هر کاری که دلش خواست انجام داد. ولی چی میشه اگر یه روز توی معروف ترین کمپانی کره مشغول به کار شه؟ چی میشه اگر توی یه نگاه عاشق رئیس خوشتیپش شه؟ و چی میشه اگر بخواد رئیس لعنتیش رو از لذت به گریه بندازه؟ به هر حال جونگ وویونگ حتی در نگاه اول هم، یه پسر خوب به نظر نمیرسید!
Red & Gold by Zherminal
Zherminal
  • WpView
    Reads 6,607
  • WpVote
    Votes 855
  • WpPart
    Parts 11
وویونگ، تنها بازمانده طرد شده ای که مجبور میشه با سان پیوند برقرار کنه تا زندگی خودش رو نجات بده، وارد دنیایی میشه که مسیر زندگیش رو به کلی تغییر میده و به جایی میرسه که آرزو میکنه ای کاش هرگز با اون پسر آشنا نشده بود.
My violin_ویولن من by JungDracula
JungDracula
  • WpView
    Reads 8,400
  • WpVote
    Votes 1,001
  • WpPart
    Parts 40
__________________ همه چیز از اون آوا آغاز شد... زمانی که برای اولین بار، گوشهام با این طنین ارامش بخش آشنا شد رو خوب به یاد دارم. موسیقی، از همون کودکی به بوم وجود رنجور من، رنگ زندگی میپاشید. من با لمس این صدا، تکه ای گمشده از وجودم رو ملاقات کردم که تا به اون زمان، حتی خبر از سرگردان بودنش، در عمق تاریکی وجودم نداشتم. در اون لحظه، چیزی درون قلبم تکون خورد؛ چیزی رو حس کردم که تمام عمرم از وجودش بی بهره بودم. این طنین، اغازی وصف ناپذیر برای من بود. منی که در این هستی تنها در طلب یک کمانه بودم! کمانه ای که اون رو روانه ی تار های نحیف این ساز کنم. همه چیز از اون صدا شروع شد... صدایی که من رو به گذشته ام پیوند زد... گذشته ای که گرچه تاریک و غمناک بود، اما حقیقت جدا ناپذیر زندگی من بود... همه چیز...از چند تار و یک کمانه اغاز شد! __________________ -𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: ⤷𝘑𝘶𝘯𝘨 𝘞𝘰𝘰𝘺𝘰𝘶𝘯𝘨 & 𝘊𝘩𝘰𝘪 𝘚𝘢𝘯 ( 𝘸𝘰𝘰𝘴𝘢𝘯 ) -𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦𝘴: ⤷𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦 ⤷𝘋𝘳𝘢𝘮
No umbrella in the rain [woosan] by Megusug
Megusug
  • WpView
    Reads 153
  • WpVote
    Votes 30
  • WpPart
    Parts 2
"وویونگ... میدونستی که خیلی زیبایی؟" به صورت خجالت زدش نگاه کردم، درحالی که انگشت شستمو نوازش وارانه روی گردنش میکشیدم پیشونی هامون رو به هم تکیه دادم. با شنیدن صدای مهیبی ازش جدا شدم و مردمک چشمام از حس ناگهانی درد شدیدی تو کمرم گشاد شد. پهلوم تیر میکشید و چشمام واضح نمیدید. وویونگ... جونگهو... کجایین؟... تو ذهنم مدام اسمشون رو تکرار میکردم ولی نمیتونستم به زبون بیارم و فقط صدای ناله ی دردمندی از بین لبام خارج میشد. صدای جیغ و داد دردناک بقیه رو میشنیدم اما کاری از دستم بر نمیومد و نمیتونستم تکون بخورم. "قطار از ریل خارج شده!" دختر با گریه جیغ زد
Lost In The Dreams  by Authornimchan
Authornimchan
  • WpView
    Reads 1,273
  • WpVote
    Votes 317
  • WpPart
    Parts 10
باد که ازصبح دور پسر موسرخ میچرخید بیشتر شروع به وزیدن گرفت و انگار برای یه لحظه همه ی دنیا متوقف شد تا سونگهوا به پسری که توی قبرستون قدیمی ایستاده نگاه کنه اون صورت اونقدر اشنا به نظر میرسید که بی اختیارسرجاش ایستاد نمیتونست بفهمه پسر عجیب اول صبح چرا اونجا بود دست گلی از غنچه های رز سفید وصورتی توی دستش داشت و سونگهوا بی اختیار زمزمه کرد: گلهای مورد علاقه من!
The School's Bad Prince||Seongsang{persian translate} by sparkleehwa
sparkleehwa
  • WpView
    Reads 1,666
  • WpVote
    Votes 276
  • WpPart
    Parts 8
کاپل : یوسانگ و سونگهوا ✨ سونگسنگ
𝑹𝒆𝒎𝒆𝒎𝒃𝒆𝒓 𝑴𝒆! by Hwangsolin
Hwangsolin
  • WpView
    Reads 1,614
  • WpVote
    Votes 351
  • WpPart
    Parts 9
دریای زندگی پسر ها آرام بود تا اینکه طوفانی سهمگین آن را به هم ریخت؛ طوفانی که اتفاقی را به آنها یادآوری میکرد؛ مرا به یاد بیاور!
Panacea | Woosan fanfiction by Shin_bloom
Shin_bloom
  • WpView
    Reads 3,902
  • WpVote
    Votes 1,013
  • WpPart
    Parts 22
"تو... توام یه خاکستری ای!" "آره... ولی من یه خاکستریم که میخواد خاکستری لعنتی تو باشه!" ~خلاصه: وویونگ یه پالت رنگه... کسیه که توی رنگ ها و حس ها قوطه‌وره. سان خاکستریه و درکی از احساسات نداره. وقتی یکیشون ناخواسته مکنده رنگ های دیگری شده و تنها هاله ای از طیف های خاکستری به جا میذاره و دیگری با کمال میل می‌بازه. و این دقیقترین برداشت از یک عشق سمیه. ~کاپل ووسان ~رمنس، درام، انگست، روزمره، روانشناختی، هپی اند •اتمام یافته