Select All
  • Volcano
    1.8K 296 5

    مینهو میل به بوسیدن جیسونگ رو توی سرش خفه می‌کرد ولی چیزی بود که در حد فاصل بین نفس‌هاشون جریان پیدا می‌کرد و عمیقا مینهو رو می‌ترسوند‌. از اینکه قدمی برداره که قابل بازگشت نیست. که شیشه‌ی نازک زیر پاش به هزار ذره‌ی ریز بشکنه و چیزی رو از دست بده که برای نگه‌داشتنش حاضر بود خودش رو زیر لایه‌های زیادی از تظاهر پنهان کن...

    Completed  
  • To you, my most beloved
    83 12 2

    برام نوشتی «هرشب بخواب، شاید فردا بهتر نفس بکشی. شاید فردا پرنده‌ی کوچیک از سینه‌ت رفته باشه، شاید دیوارها تنگ‌تر بشن، هزاربار شده و هزاربار دیگه هم میشه. اما ما هم رو داریم، ماییم که هم رو بلدیم، بهت قول میدم تو شب نمی‌مونیم» باورت می‌کنم، عزیزم. تویی رو که خودت خاکستر شدی و به موهام ریختی. تویی رو که توی شب موندی، و...

  • Skz short stories
    4.3K 455 9

    یه بوک برای سناریوهای کوچیک^-^