Nazanin_army_bts__
- Reads 9,012
- Votes 1,035
- Parts 19
سلام دوستان اولین کارمه امید وارم حمایت کنین 🙈
رفتم سمتش.عطرش همه فضا را پر کرده بود.تو چشمام خیره شده بود.نفس عمیق کشید و زیر لب گفت "جونگ کوک...."
خشک شدم....گفت جونگ کوک .... خدای من .... چطور ممکنه ...دیگه دست خودم نبود ... شیف دادم و تبدیل شدم ... با تعجب نگام میکرد که گفتم " سانگ بوم خوناشامه .... ما گرگینه ایم "
نام:مه آلود
کاپل ها: کوکوی * یونمین * نامجین * پسرودختر
ژانر:عاشقانه * تخیلی * امگاورس * امپرگ * یه کوچولو اسمات
نویسنده: nazanin