Select All
  • 𝐃é𝐣à 𝐯𝐮 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕
    365K 57.6K 35

    [در حال آپ] دژاوو حالتی از ذهن است که در آن فرد پس از دیدن صحنه‌ای احساس می‌کند آن صحنه را قبلاً دیده‌است و در گذشته با آن مواجه شده‌ است. و این همون جریان زندگی بود! آدم درست رو در زمان درست جلوی روت قرار می‌داد!... و لحظه آخری که تهیونگ داشت از کافه خارج میشد در حالی که میل وافری برای از خوشحالی فریاد زدن داشت و...

  • 𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕
    683K 92.2K 26

    [ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خیره بود زمزمه کرد... _ دقیقا مرد نیشخندی زد و مثل پسر کوچولو آروم زمزمه کرد... + اسم من جونگ کوکه ولی من کوکی رو ترجیح میدم _ چه مخفف احمقانه ای! + احمقانه یعنی چی؟ پسر کوچولو با چشم هایی که کنجکاوی رو منعکس میکردند پرسید...

    Completed  
  • ⛓Mad kook 2 ⛓
    2K 284 8

    •|🖇فیکشن:Madkok2# •|🖇کاپل:کوکوی •|🖇ژانر: درام، انگست، اسمات، رمنس، خشن «فصل اول» 🖇•| من جونکوکم....جئون جونکوک....بوکسر حرفه ای مسابقات غیر قانونی زیر زمینی. همسرم بخاژر برد برادرش روز مسابقه حاضر شد روی کینگ سایزم سواری کنه و بعد از اون روز کاری کرد که مثل یه احمق عاشقش بشم و مثل یه پاپی دنبالش راه بیوفتم. همسرم؟...

    Completed  
  • 𝑂𝑛𝑒 𝑊𝑒𝑒𝑘.
    44.7K 7K 9

    [Completed] ساعت دوازده شب بود و آرزو کردم، کاش دوباره عاشقم می‌شدی.. ____________________ "بیا جدا شیم.. من یکی رو دیدم.. و اون.. از تو بهتر بود" "فقط یک هفته بهم وقت بده" - مینی فیک - 🤍کاپل اصلی : کوکوی 🤍ژانر : انگست ، رمنس ، تراژدی 🤍Start : [00/2/11 , 16:2] 🤍End : [00/3/31 , 18:24] ©️The base of This beauti...

    Completed  
  • 𝐒𝐎𝐔𝐒 𝐂𝐇𝐄𝐅 | 𝐓𝐊
    94.9K 16.7K 47

    |تکمیل شده| کیم تهیونگ برای پرداخت اجاره ماهانه خونه یه خوابه‌اش به یه شغل نیاز داره. از شانسش عمارت جئون، شهروندان منتخبی رو استخدام میکنه تا توی آشپزخونه عمارت پسر سنگدل پادشاه، جئون جونگکوک کار کنن... _ ″پرنس جونگکوک از هیچکدوم از غذاهایی که براش درست میکنیم خوشش نمیاد.″ ″اون خسته کننده‌اس...″ کاپل اصلی:کوکوی کاپل...

    Completed   Mature
  • Let Me Touch Your Voice | Vkook, Sope
    141K 21.5K 36

    〴︎Summary ৲︎ زندگی کردن بدون یکی از حس‌هایی که به روزهات آهنگ می‌بخشید کارِ راحتی نبود، اما جئون جونگوک نیمی از زندگیش رو به همین مِنوال گذرونده بود؛ پسری که با وجود نشنیدن هیچ صدایی، روحِ یک خواننده‌ی دلشکسته رو درک می‌کرد. با این وجود، چقدر باید می‌گذشت تا تهیونگی که برعکس اون موهبتِ داشتن تموم حس‌هاش رو داشت، دردها...

    Completed  
  • vkook texting | per. ✓
    160K 27.8K 29

    تهیونگ : خب، چطوری ؟ جونگکوک: من گی‌ام، ممنون که پرسیدی © -𝐬𝐮𝐠𝐚𝐥𝐚𝐱𝐢𝐞𝐬

    Completed