< Ongoing >
6 stories
Serial Killer by FictionaryNotes
FictionaryNotes
  • WpView
    Reads 1,412
  • WpVote
    Votes 170
  • WpPart
    Parts 6
نام: #serial_killer ژانر:Bdsm, romance,smut, horror کاپل:Vkook,yoonmin نویسنده: #Valdemar روزهای آپ: سه شنبه ها رده سنی .🔞 خلاصه: کوک و جیمین بهترین دوست های هم هستن و یک روز باهم به گالری جین، برادر جیمین میرن و توی نمایشگاه می‌چرخن. جیمین داره با برادرش حرف میزنه و حواسش پیش کوک نیست. موقع خداحافظی از برادرش و خارج شدن از نمایشگاه متوجه میشه کوک پشت سرش نمیاد برمیگرده میبینه به یک تابلو خیره شده. میره پیشش با خودش به بیرون میکشه اون رو ولی لحظه ی آخر کوک برمیگرده تا دوباره به تابلو نگاه کنه میبینه تابلویی دیگه اونجا نیست. _ _تو چی هستی؟ مرد بدون آنکه سرش رو از گردن پسر خارج کنه همونجا لب زد: +من محافظ روح توام
88 days keir by FictionaryNotes
FictionaryNotes
  • WpView
    Reads 607
  • WpVote
    Votes 124
  • WpPart
    Parts 3
نام.: #88dayskeir زانر .: Mystery/Drama/smut/Romance کاپل..: sekai نویسنده .: #Bleach روزهای آپ.:پنجشنبه ها رده سنی .🔞 خلاصه ..: کیم جونگین فرزند کیم ههجونگ مالک برند جونگ کاشی و سرامیک های مرغوب و ناب سئول بزرگ است. وی در حادثه ای انتقام جویانه و مرموز توسط شخصی بنام پارک نواح دزدیده میشود. سارق و گرگان گیر از شیوه روانی برای فرار نکردن گرگان استفاده میکند. همانگونه که دزدیده شده بود. همون طور یک روز بارانی گرگان گیر وی را پس میدهد. جونگین بعد ۸ سال تحقیق هنوز در نتیجه و حل این پرونده بعنوان وکیل مدافع وقت ، عاجز مانده است. نام اصلی پارک نواح کیست؟ او چرا جونگین را دزدید؟ هدف اصلی او از معاشقه با او چه بوده؟ تمامی اینها سوالات پرونده حل نشده جونگین هست. که یک روز در اتوبوس فردی ناشناس دستهای گرم آشنایی را برای وی تداعی میکند...
Sweet Dream  by FictionaryNotes
FictionaryNotes
  • WpView
    Reads 1,038
  • WpVote
    Votes 194
  • WpPart
    Parts 4
" Sweet Dream " خلاصه: - ازدواج قراردادی برای بدست آوردن ثروت نه بیون. ازدواج اجباری برای فراموش کردن پسرک پنج ساله رفیق دوران سربازیم. آخرین شام؟ تا آخر دنیا بدو بیون. اون پسر تنها سهم من از زندگیه و من... قرار نیست بعد از 15 سال صبر، از سهمم بگذرم. - هی داغون به نظر میرسی - چیزی نیست فقط بهترین رفیقم تولدمو یادش رفته - بیا وقت بگذرونیم؛ کمکت میکنم یادت بره امشب رو. - من باکرم. - و من مناسب ترین فرد برای کسایی که باکرن. - پارک چانیول! - فقط فراموش کن چی از من میدونی کیم. و من قول میدم سهونت رو از بکهیون دور کنم! خیلی زود سهون به جز تو هیچ کس دیگه ای رو نخواهد داشت. هیچ کس!"
Brother by FictionaryNotes
FictionaryNotes
  • WpView
    Reads 403
  • WpVote
    Votes 42
  • WpPart
    Parts 3
نام⸙ ‌.: #BROTHER •ژانر⸙ ‌.: Dram/smut/slice if life/action کاپل⸙ .: vkook •نویسنده⸙ .: #Elin روزهای آپ⸙ .: یکشنبه رده سنی⸙ .: - خلاصه⸙ .: تهیونگ ۲۰ ساله به تازگی وارد دانشگاهه سئول شده و با مادر و خواهرش زندگی میکنه و روز اول دانشگاهش با پسری به نام جونکوک با ماشین تصادف میکنن و اولش تهیونگ سرو صدا راه میندازه ، ولی بعد از اینکه چهره ی جونگ-کوک را میبینه به شدت آروم میشه چشمای تیلی و لب های صورتی گونه های سرخش و موهای زاغش بدجور تهیونگ را تحت تاثیر قرار میده. از اونجا به بعد تهیونگ دنبال راهی میگرده که دوباره جونگ-کوک را ببینه و دلشو بدست بیاره...
𝘉𝘭𝘶𝘦 𝘭𝘰𝘷𝘦[KOOKMIN] by FictionaryNotes
FictionaryNotes
  • WpView
    Reads 32,432
  • WpVote
    Votes 6,440
  • WpPart
    Parts 56
"مهم نیست کجا زندگی میکنم و چه جایگاهی دارم،فکر کنم حتی اگه توی بهترین جایگاهم بودم و با آدمای خوبی سرو کله میزدم همینطوری زندگی میکردم، بدون اینکه بدونم به کجا دارم میرم یا به اینکه کجا قراره زندگی کنم، زندگی من همینطوری سخت و سرد میشد.." .... "لویس‌ بورخس میگه برای عاشق شدن دنبال بارون و بابونه نباش..بعضی وقتا انتهای خارهای یه کاکتوس، به غنچه‌ای می‌رسی که زندگیت رو روشن می‌کنه..دنبال چیزی باش که روشنت کنه، نه غرق!" 𓂃𓂃𓂃𓂃𓂃 نام⸙ ͎.: #BlueLove •ژانر⸙ ͎.: انگست،دراما،روانشناسی،رومنس،برشی از زندگی،تراژدی،اسمات،(موزیکال) •کاپل⸙ ͎.: کوکمین/سپ/تهگی •نویسنده⸙ ͎.: Ayhan •روزهای آپ⸙ ͎.: پنجشنبه •رده سنی⸙ ͎.: +18
My lovely writer by FictionaryNotes
FictionaryNotes
  • WpView
    Reads 2,251
  • WpVote
    Votes 347
  • WpPart
    Parts 15
نام.: #MyLoveIyWriter زانر .: Dram/smut/ Romance/slice of life کاپل..: jikook نویسنده .: #Mahtab روزهای آپ.:جمعه ها رده سنی .🔞 خلاصه ..: جیمین نویسنده ای که با کتاب ها و رمان های که مینویسه همه رو مجذوبه خودش کرده به خاطر کمک به کسایی که مشکل دارن اسمش رو فرشته گذاشتن و همیشه یه هاله نورانی اطرافشه ،جونگ کوک مدیر کمپانیه از سن کم رو پاهای خودش واستاده ازصفر شروع کرده اما الان یه ادم معروف هستش ، چی میشه اگه جونگ کوک بعداز یه روز سخت کاری واس به دست آوردن آرامشش بره به کافه ای از قضا جیمین قصه هم اونجا باشه با خنده دلبرانش و هاله روشن اطرافش چیزو رو تو وجود جونگ کوک به لرزه در بیاره حالا باید دید چی پیش میاد بین این دو پسر ...... ایا بهم اعتراف میکنن یا تو خودشون نگه میدارن عشق تازه شکوفه زده تو قلبشون رو.......