Books read
148 stories
You're An Asshole (But I Love You) by itanix
itanix
  • WpView
    Reads 8,974
  • WpVote
    Votes 1,437
  • WpPart
    Parts 17
لویی یه پسر عصبی و خشمگینه که اعتیاد به الکل داره و نمیدونه میخواد با زندگیش چیکار کنه ، هری دانشجوی رشته ی روانشناسیه که همیشه از لویی مراقبت می کنه و این چیزی بود که لویی نمیخواست، اما واقعاً بهش نیاز داره . این فنفیکش ترجمه ی از اکانت @smileyourpretty هست و با اجازه ی خودش انجام شده . لطفا کپی نکنید
eternal war   جنگ ابدی  by Farapo21
Farapo21
  • WpView
    Reads 41,083
  • WpVote
    Votes 6,863
  • WpPart
    Parts 48
[کامل شده] ziam 🔞 حالا اون اینجا بود ... در حالی که از دست رفتن باکرگی پسر ۱۶ ساله رو به روش رو تماشا میکرد ... بدون اینکه حرکتی کنه ‌‌‌... بدون اینکه نجاتش بده. **اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندارند و صرفا ، برای درک و لمس بهتر داستان به عاریه گرفته شدند**
Bodyguard by fable_army
fable_army
  • WpView
    Reads 92,924
  • WpVote
    Votes 14,778
  • WpPart
    Parts 48
[COMPLETED] 💣"بادیگارد" یعنی محافظ شخصی، کسی که وظیفه داره از جونت محافظت کنه. 💥حالا چی می‌شه اگه وظیفه‌شناسی جاش رو به احساسات بده؟ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 ≈بادیگارد≈ 〽شیپ: لری/ لویی تاپ 〽وضعیت آپ: تکمیل شده 〽ژانر:عاشقانه،درام،هیجان انگیز، تریلر، مولتی فندوم 〽نویسنده:melorin_stylinson 🆔Instagram: jentle_.girl دیگر آثار: فن‌فیکشن‌های چشم‌هایش (لری) امشب اشکی می‌ریزد (لری) ارباب جوان (لری) دشمن ملت(لری) دروغگوی خوب (هیدلسورث)
Irresistible by nari02_lp
nari02_lp
  • WpView
    Reads 42,869
  • WpVote
    Votes 4,872
  • WpPart
    Parts 39
[completed] حادثه های کوچیک... اتفاقات بزرگ... تغییرسرنوشت... یه دیدار ساده... یه اتاق با نور و در و دیوار سفید.... یه پرونده ی قتل... یا یه عشق ابدی.... اینا همش داستان زندگی من و توئه.... نمیدونم پایانش طناب دار دور گردنمه یا دستای گرم تو... ولی امیدوارم بفهمیش چون اگه تا ابد هم برا من نشی قلب من به نام تو خواهد موند...
Nemo (ziam) by NyxJeon97
NyxJeon97
  • WpView
    Reads 25,906
  • WpVote
    Votes 2,597
  • WpPart
    Parts 31
"-از من چی میخوای؟ +بادیگارد پسرم باش!" ژانر: امگاورس/ فلاف/ اسمات. کاپل: زیام. (زین تاپ) -تمام شده-
Travel To Love (Ziam) by Setareeh181
Setareeh181
  • WpView
    Reads 108,374
  • WpVote
    Votes 13,931
  • WpPart
    Parts 82
چهار ساله همه ازش متنفرن... پدر... مادر... برادر... حتی همه ی فامیل با نگاه های پر از نفرت دلش رو به درد میارن... فقط و فقط به جرم بی گناهی... بی گناهی که تو دادگاه همه گناهکاره... تا اینکه بالاخره بعد از چهار سال غریبه ای رو میبینه که از هر آشنایی براش آشنا تره... یا شاید هم آشنایی که از هر غریبه ای براش غریبه تره... خودش هم نمیدونه... ولی این میشه نقطه ی آغاز دوباره ای برای داستان زندگی اون...
feel me 2 by ziam_ir
ziam_ir
  • WpView
    Reads 111,872
  • WpVote
    Votes 10,249
  • WpPart
    Parts 58
@SAaraah __1995
TOMRRY [L.S] by 1m2e3l4i
1m2e3l4i
  • WpView
    Reads 57,346
  • WpVote
    Votes 10,953
  • WpPart
    Parts 60
نسیم خنکی که از بین پرده های پنجره باز اتاق صورتش رو قلقلک میداد باعث شد چشماش روباز کنه..... با به یاد آوردن موقعیتی که داشت بادستش روی سینه اش ‌دایره های فرضی میکشید.... :"چیزی شده؟!؟ پوزخنده تلخی زد :"دنیای تاریک ما خیلی خنده داره،من الان لخت سرمو رو سینت گذاشتم و تو داری با موهام بازی میکنی ،با اینکه یک ساعت پیش دوتامون داشتیم تلاش میکردیم همو بکشیم. " نفس عمیقی کشید :"فردا دوباره تلاشمونو میکنیم." By: #meli♡& #melani♡ #larry #ziam #smut⭕ #Sharing❌
TOMRRY2 ( Phoenix allembly)[L.S] by 1m2e3l4i
1m2e3l4i
  • WpView
    Reads 4,052
  • WpVote
    Votes 856
  • WpPart
    Parts 11
:" مثل همیشه یه راه دیگه پیدا میکنیم باشه ؟ این رو ازم نخواه لطفا عزیزم !" میدونست کسی غیر از خودش نمیتونه لرزش دستاش رو کنترل کنه، کسی غیر از خودش نمیتونه به این حال و روز بندازتش. لبخندی زد تا بتونه تسکینی برای حال خرابِ پسر باشه ولی اون هیچی از اشوبِ ویران کننده ای که هر لحظه بیشتر از قبل تخریبش میکنه نمیدونه... :"من فقط نمیتونم دیگه توی تاریکی داشته باشمت. میخوام دنیا بدونه منی بدونه تو وجود نداره ! حتی اگه پایانش این شکلی باشه ... ما مسیر زمان رو از دست میدیم . اخیرا بهت گفتم چقدر خوشحالم که ماله منی ؟" اشک هایی که صورتشون رو خیس میکرد خبر از دردی که کشیده بودن میداد. دستش رو روی قلبش گذاشت و پلک زد :" این قلب ، حتی بعد از مرگم واسه ی تو میتپه !" چشماش رو بست تا نبینه چه بلایی سر عشقش میاره . اره هیچی نمیتونه جلوی تقدیر رو بگیره . tomrry season 2 by : ♡ meli& melani♡ coming soon...
[ The Fault In Our Stars ➳ Z.M ] by oned_fanfic
oned_fanfic
  • WpView
    Reads 185,327
  • WpVote
    Votes 28,560
  • WpPart
    Parts 53
لیام از طبقه ی پایین داشت صداش میکرد، اما زین نمیتونست نگاهش رو از ستاره های بالای سرش ، توی آسمون تیره جدا کنه .برای ساعتها بهشون خیره شده بود تا شاید بفهمه ستاره راهنماش چرا داره اشتباه میکنه؟ زین خیره شده بود تا بفهمه چرا عاشق برادرش شده! -این داستان محارم نیست- ❌-Warning: you may think it's an Incest love story but it's not. Be at ease. -COMPLETED-