Ziam,,
5 příběhů
ALEKTO [ziam] od mahi_hs
ALEKTO [ziam]
mahi_hs
  • přečtení 679,318
  • Hlasy 88,340
  • Části 83
❌ Warning For Violence And Sexual Abuse ❌ مُعتــاد بـه بـویِ نِفــرَتـِت نـیـازمَـند بـه آتـشِ چِشـمـات 👁 Addicted To Your Hate In Need For Your Fire 🔥 . . . . . . . . [ Under This Body U Can Wish U Were Dead Instead Of Touching And U Can Wish To Be Alive One More Second To Breath His Hate ❗️]
+ 6 další
Me,You,Him! (Ziam) od p_k_z_m38
Me,You,Him! (Ziam)
p_k_z_m38
  • přečtení 332,635
  • Hlasy 41,713
  • Části 41
[COMPLETED] *لیام من میترسم... تو عاشق کدومشونی؟ اون پسر پانک عوضی ای که روزا زندگیتو جهنم میکنه؟ یا... اون پسر بچه افسرده ای که شبا به بغلت پناه میاره؟ +اگه بگم جفتشون,فکر میکنی دیوونم...نه؟
My broken heart(Ziam♡) od hnii_dr
My broken heart(Ziam♡)
hnii_dr
  • přečtení 176,373
  • Hlasy 28,875
  • Části 63
•Completed• "قلب شکستهِ من" میشه نری؟ میشه برای چند ثانیه تظاهر کنی که دوسم داری؟ میشه حداقل یه بار به دروغ بهم بگی دوستت دارم؟ انقدر تو حسرت این دوتا کلمه دارم میسوزم که برام مهم نیست دروغه برام مهم نیست که تو ازم متنفری میشه حداقل الان که از پیشم میری برای آخرین بار بغلم کنی؟ فقط همین یه بار قول میدم بعدش دیگه من و نمیبینی... #1 fanfiction
Stranger Love‌[Ziam Fanfiction] od Nazanin_0
Stranger Love‌[Ziam Fanfiction]
Nazanin_0
  • přečtení 120,255
  • Hlasy 16,177
  • Části 39
{completed} -من‌ از همه چیز میترسم، از مردم، از رنگ ها، از دردها، حتی از خودم و هرچیزی که توی گذشته لعنتیم بود! اما چرا از تُ نمی‌ترسم؟! از عشق تُ، از رابطه با تُ، من هر ذره از وجود لعنتیو میخوام؛ پس بیا و منو با روحت ارضا کن! Baby, let me love you Goodbye.
NO LIMIT •|ziam|• COMPLETED od mayda_fanfic
NO LIMIT •|ziam|• COMPLETED
mayda_fanfic
  • přečtení 693,340
  • Hlasy 94,160
  • Části 122
Highest ranking : #1 in fanfiction For more than four continuous months -داری محدودم میکنی! +نه... فقط دارم عاشقت میکنم. -نمیخوامش! +دست تو نیست... دست هیچکس نیست.