TAEJIN-MANIA
- Reads 2,049
- Votes 488
- Parts 11
_از بچگی، این ماهیچهی تپندهی لعنتی تو سینهم، مشکل داشت. درد میگرفت و نفسم رو میبرید... ولی وقتی برای آخرین بار منو بوسیدی، درد جدیدی رو تجربه کرد؛ نه تنگ شدن عروق بود و نه تپش نامنظم، داشت مچاله میشد... داشت تپیدن رو فراموش میکرد.
+تهیونگ، من برای عاشق بودن به پاریس نیازی نداشتم، خندههای تو این شهر رو «مونمارتر» من میکرد...
-------------------------------------------------
ᴀ ᴄʟᴀssɪᴄ ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ... ᴛᴡᴏ ʟᴏᴠɪɴɢ ʜᴇᴀʀᴛs ɪɴ ᴛʜᴇ ᴅᴇᴘᴛʜ ᴏғ ᴛʜᴇ ᴅᴀɴɢᴇʀ...
ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : ᴛᴀᴇᴊɪɴ - ᴋᴏᴏᴋᴍɪɴ
ɢᴇɴʀᴇ : ᴅʀᴀᴍᴀ - ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ - ᴄʟᴀssɪᴄ - sᴏᴄɪᴀʟ
ᴡʀɪᴛᴇʀ : @ᴛᴀᴇᴊɪɴ-ᴍᴀɴɪᴀ (ᴄᴇʟɪᴀ)
-------------------------------------------------
𝐏𝐋𝐀𝐄𝐒𝐄 𝐋𝐎𝐕𝐄 𝐌𝐘 𝐅𝐀𝐍𝐅𝚰𝐂𝐓𝚰𝐎𝐍 :>❤
cover by : @MJ_storiess :)