🍷
87 stories
Before you (I thought I had it all) | KookV by cjjasal
cjjasal
  • WpView
    Reads 323,863
  • WpVote
    Votes 31,845
  • WpPart
    Parts 42
[Completed] جئون جونگکوک هر چیزی که فکرش رو می‌کنید داشت. بیزینس، پول، قدرت. هر کسی که اون رو می‌دید براش روی زانوهاش میوفتاد، ولی جونگکوک ذره‌ای اهمیت نمی‌داد. اوضاع به همین منوال بود، تا وقتی که یه پسر مو نقره‌ای وارد زندگیش شد. "عزیزم، باید زمین انداختن چیزها رو تموم کنی." جونگکوک خودکار رو برداشت و به دست پسر داد، از قرمز شدن گونه‌هاش لذت می‌برد. "آم، درسته...اسم من تهیونگه. امشب من قراره سفارش‌تون رو بگیرم. چی دوست دارید سفارش بدید؟" فاک. Couple: Kookv. Genre: Romance, daily life, smut. Translator: Asal. Author: Es_and_Em. ___________________________________________ This is a Persian translation of a fanfiction by (Es_and_Em), All credit goes to the original author. I'm only responsible for the translation.
Forbidden love  by iamliraaaa
iamliraaaa
  • WpView
    Reads 693,069
  • WpVote
    Votes 47,695
  • WpPart
    Parts 60
پسری که عاشق ممنوعه ترین فرد زندگیش بود... عشق ممنوعه جونگکوک به همسر خواهرش تهیونگ که از قضا سرهنگ بود چی میشه اگه جونگکوک نتونه جلوی احساساتش رو بگیره و بخاطر اینکه تهیونگ بازداشتش کنه دست به کارای خلاف بزنه؟! ___________________________ میدونستم که اشتباه بود....یک اشتباه بزرگ.... ولی من هیچوقت پشیمون نشدم.... اون زیبا ترین و لذت بخش ترین اشتباهم بود و من حتی بارها و بارها متولد میشدم باز هم با کمال میل همون اشتباه رو تکرار میکردم! چون من عاشق اشتباهم بودم!... عاشق اشتباهی بنام کیم تهیونگ.... ❗کپی برادری، باز گردانی و انتشار این بوک به هر شکلی غیر مجازه مگر اینکه اجازه نویسنده رو داشته باشید من فیک رو بجز این اکانت و چنل تلگرام خودم جای دیگه ای منتشر نمیکنم و اگه جایی دیدید که افرادی این کارو میکنند بهم اطلاع بدید writer:lira couple:vkook Genre:romance, dram, angst...
𝐛𝐨𝐮𝐧𝐝 𝐛𝐲 𝐇𝐎𝐍𝐎𝐑 {𝐯𝐤} by Teahkook_writer
Teahkook_writer
  • WpView
    Reads 718,267
  • WpVote
    Votes 68,583
  • WpPart
    Parts 45
{Completed} جونگ‌کوک از ازدواج با همچین هیولایی میترسه. خیلی ها ازدواج اجباری جونگ‌کوک با تهیونگ برای برقراری صلح بین دو مافیا رو مثل یه موهبت میدونند ولی از نظر خودش سرنوشتش محکوم شده و به نابودی رسیده. هیچ راه فراری از این قرارداد ازدواج اجباری و برنامه ریزی شده وجود نداره؛ قطعا تهیونگ تا آخر دنیا به دنبالش میگشت . پیام چشم های الفا واضح بود: تو مال منی ! ********************* 🥀فصل اول اتمام یافته💋 🕷فصل دوم رو میتونید در همین اکانت پیدا کنید💀 Couple :: vkook , yoonmin jenre :: criminal, smut, omegaverse, romance, drama ، ازدواج اجباری🖤 Published Time :: اتمام یافته 🌸لطفا پارت "توضیحات" مطالعه کنید 🩷
GOLDEN STRING ~ KOOKV by yani_vk
yani_vk
  • WpView
    Reads 163,828
  • WpVote
    Votes 21,701
  • WpPart
    Parts 48
~ریسمان طلایی~ تهیونگ امگای فقیر و سخت کوشیه که خانواده اش رو تو‌حادثه ای از دست میده و مجبور میشه با خاله بدجنسش که همیشه اذیتش میکنه زندگی کنه. تنها امید امگا بین سختی ها و اذیت های اطرافیانش جفتیه که هنوز پیداش نکرده ولی چی میشه اگه بدنام ترین آلفای دانشگاه یعنی جئون جونگکوک که گذشته تاریکش باعث میشه همه رو از خودش دور کنه، سولمیتش باشه و به محض فهمیدن جفت بودنشون اونو رد کنه؟! کاپل اصلی~ کوکوی ژانر~ امگاورس،انگست،عاشقانه، اسمات
𝐕𝐞𝐭𝐢𝐯𝐞𝐫🌱 by _Moonsan_
_Moonsan_
  • WpView
    Reads 349,514
  • WpVote
    Votes 45,930
  • WpPart
    Parts 37
࿐[کامل شده] داستانِ پسرک امگای شیرین و پدر آلفاش که قراره به دست دکتری جوان و کاربلد به نام کیم تهیونگ رقم بخوره؛ دکتری که با دل‌سوزی و مهربانیِ دل‌نشینش، جایگاه مهم و ارزشمندی در دل پدر و پسر ایجاد خواهد کرد!~ 𝀤𝀤𝀤 «جه‌هویا می‌دونه که آقا سفیده خیلی دوستش داره!» «تو نمی‌تونی این‌قدر تهیونگ رو دوست داشته باشی! من حسودی‌ام می‌شه.» «بابایی... اختاپوس توی کارتون باب‌اسفنجی خیلی شبیه توئه. «یعنی من... من شبیه اون دماغ‌گنده‌ام، وروجک؟!» ــــــــــــــــــــــــــــ༺Vetiver༻ــــــــــــــــــــــــــ ✤ganer: Omegaverse, Romance, smut ✤Couple: Kookv Telegram: @lunenoire_6 ~𝓜𝓸𝓸𝓷𝓼𝓪𝓷 𝓵𝓸𝓿𝓮𝓼 𝔂𝓸𝓾♡
Eros by Yukino_fic
Yukino_fic
  • WpView
    Reads 235,184
  • WpVote
    Votes 19,610
  • WpPart
    Parts 49
(vkook) genre: dark romance, angest, action, thriller, smut خلاصه: نوازنده باری که بزرگ ترین قاچاقچی عتیقه استاکرش میشه! میتونه با این موضوع کنار بیاد؟ یا رز های مشکی که هرشب کنار تختش پیدا میشه چی؟ سرنوشت چی براشون رقم میزنه؟... ~~~~~~~~~ _این حرفارو به هرکسی که تعقیبش میکنی میگی؟ _ نه چون تاحالا کسیو اندازه تو نخواستم. ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ _ ازم چی‌ میخوای لعنتی!؟ _ خودتو...من تمام وجودتتو میخوام. ~~~~~~~~~~~ _ تو خود شیطانی! _ و تو تنها کسی هستی که این شیطان جلوش زانو میزنه
 𝔓𝔲𝔯𝔢 by StheCherry
StheCherry
  • WpView
    Reads 240,933
  • WpVote
    Votes 31,759
  • WpPart
    Parts 57
Pure [ Mpreg ] ▪Yoonmin ▪Kookv بخشی از فیک: جیمین: اون ... اون قضیه یه اجبار بود! من به محض اینکه بتونم کمکت رو جبران میکنم تا برای همیشه کارمون باهم دیگه تموم بشه تو هم مجبور نباشی هرزه ای مثل منو ببینی! مرد خنده ی مستی سر داد ، طوری که صدای خنده هاش لرز ترسی به جون پسر می انداخت، آروم سمتش قدم برداشت و جلوی اون ایستاد ، سایه ی مرد روی سرش افتاده بود انگار اون مانع تموم نوری بود که بهش میخورد و زندگیش رو تاریک میکرد... جیمین نگاهش رو به کف خونه انداخت و اخم ظریفی کرد تا ترسش رو از اون مرد پنهان کنه ، اون تونسته بود از گذشته ی تاریکش فرار کنه ... اما حالا انگار سرنوشت نمیخواست اون آینده ی روشنی داشته باشه. یونگی: تو به من چیزی بدهکار نیستی هرزه کوچولو... صدای ضخیم شده ی مرد که باعثش الکل بود با بوی تند نفس های اون به بینیش میخورد. یونگی: ولی یه سری چیزا هست که نمیذاره به این راحتیا دست از سرت بردارم... دستش رو جلو برد و با تیکه ای موهای نرم و رنگ شده ی اون پسر بازی کرد یونگی : هرچقدر بخوای میتونی از دستم فرار کنی ، هر چقدر بخوای جیمین! ولی ... پوزخندی وسط حرفاش زد اون همیشه مطمئن میشد که در مقابله باهاش از تحقیر آمیز ترین لحنش استفاده کنه و همین جیمین رو عذاب میداد. یونگی :... ولی تو نمیتونی از چیزی که درست پشت سرته فرار کنی..
Sunflower by EUGENIEandDANIYAR403
EUGENIEandDANIYAR403
  • WpView
    Reads 54,209
  • WpVote
    Votes 5,487
  • WpPart
    Parts 61
وضعیت: پایان یافته❤️ به پرنده ای فکر کن که تو قفس بدنیا اومده و کل دنیاش تو قفس خلاصه میشه پرنده خوشحاله چون نمیدونه اون بیرون چه خبره تا این که یه روز یه پرنده‌ی آزاد رو میبینه اون بیرون یه جایی اونطرف این میله ها و به نظرت زندگیش شبیه قبل میشه؟! کیم تهیونگ یه پسر حرف گوش‌کن و البته موفقه، همه چیز خوب پیش میره تا شبی که تو یه مهمونی متوجه می‌شه سبک های بهتری هم برای زندگی کردن وجود داره، یه چیزی شبیه به کاری که جئون جونگکوک داره انجام میده! امیدوارم از این فیکشن حمایت کنید و دوستش داشته باشید کاپل: تهکوک _ یونمین_ نامجین 🔞❤🌻 #romance #smut #angst #fluff
4427 by EUGENIEandDANIYAR403
EUGENIEandDANIYAR403
  • WpView
    Reads 284,891
  • WpVote
    Votes 24,433
  • WpPart
    Parts 47
وضعیت: پایان یافته❤️ جئون جونگکوک سارق چیره‌دستی که به نظر احمق میاد به خواسته خودش دستگیر میشه و وبه زندان میره، و اونجا امپراطوری خودش رو برپا میکنه، چطوری؟ قطعا همه‌ی زندانی ها به گنده ترین سارق کره احترام میگذارند! البته بجز یک نفر! کیم تهیونگ رئیس باند قاچاقی که برخلاف میلش دستگیر شده و در تلاشه که یه جوری از زندان بیرون بره... تهیونگ یک عمر به باند خودش که بعضی‌هاشون توی زندان همراهش اند دستور داده و براش سخته زیر سلطه‌ی یه دزد احمق بره! 🔞💲👣🕷 کاپل های فیک به ترتیب: تهکوک، نامجین، یونمین هستند #action #fanfiction #taekook #vkook #mafia # smot #mystery
GREY • 𝘝𝘬𝘰𝘰𝘬 by AfraBehfar
AfraBehfar
  • WpView
    Reads 355,526
  • WpVote
    Votes 45,163
  • WpPart
    Parts 34
جونگکوک و تهیونگ ازدواج کردن، اونا حتی یک دختر شونزده ساله دارن. توی زندگیِ اونا چیزی به اسمِ قسط، بدهی، کمبود مالی یا اجناس ارزون قیمت معنایی نداره. پس چی باعث شده که جونگکوک خودش رو دور از همسرش توی سرمای ونکوور به مدت سه سال حبس کنه؟ چی باعث شده این زوج از هم جدا بشن؟ ~~~ • ~~~ • ~~~ • ~~~ ~~~ • ~~~ • ~~~ ژانر: ازدواج🌲روزمره🫒خانوادگی🍸دارای پرده های غم‌انگیز🌨نیش های طنز❄️پایان خوش✈️ روز های عاپ: پنجشنبه وضعیت: تکمیل🫧 Start : 2 / 6 / 1402 End : 15 / 9 / 1403