Favorite
14 stories
عشق سلطنتی by user42980145
user42980145
  • WpView
    Reads 2,515
  • WpVote
    Votes 270
  • WpPart
    Parts 8
کاپل:شرلیام ( شرلوک،ویلیام) ژانر: امگاورس ، سلطنتی زمان پست گذاری: هفته ای یک پارت خلاصه: خودمم نمیدونم فقط شروع میکنم ببینم چی میشه تهش
My alpha by Benja_min4
Benja_min4
  • WpView
    Reads 30,700
  • WpVote
    Votes 2,366
  • WpPart
    Parts 28
«وضعیت: در حال نوشتن» خب سلام این اولین فن فیکمه و تجربه کافی ندارم که خوب بنویسم و از اون جایی که من عاشق ژانر امگاورسم اومدم هایکیو رو با ژانر امگاورس مخلوط کردم 😁😁😁😁 به شدت اسمات داره 🔞🔞🔞🔞🔞🔞 اونایی با اسمات دار مشکل دارن نخوننش خلاصه: داستان از اون جایی شروع میشه که هیناتا فکر می‌کنه کاگیاما ازش متنفره ولی برعکس کاگیاما کاملاً شیفته و دلباخته ی هیناتا شده ولی فکر می‌کنه هیناتا از اون متنفره ولی هیناتا هم عاشق اونه....... هاها😆😆😆😆 خیلی اولش شبیه فیلم ترکیه 😂😂😂😂😂😂
مَن‌ْخُـوبَـــ‌شِکَستَم‌ــمْ ...|... I AM brOKen by Supernatural313
Supernatural313
  • WpView
    Reads 3,249
  • WpVote
    Votes 775
  • WpPart
    Parts 43
📌وضعیت: پایان یافته.💜📚 ⏳آغاز: ۸ مارس ۲۰۲۳ ⌛پایان: ۵ نوامبر ۲۰۲۵ ⏰ بازنویسی: --- ‹‹ دیدی یه وقتا وسط گریه خدا رو صدا میزنی ؟ میگی خدایا تو رو خدا یه کاری کن ؟ " من اگه خدا بودم اون لحظه ها میومدم‌ پایین ... محکم بغلت میکردمو میگفتم باشه ! اصلا هرچی تو بگی ؛ فقط دیگه اینجوری قسمم نده ! 💔🥀 ›› #S_M_H #امگاورس #ییبو_تاپ #هپی‌اند
🃏joker-W/جوکــر-دبلیـو🃏 by Supernatural313
Supernatural313
  • WpView
    Reads 4,478
  • WpVote
    Votes 229
  • WpPart
    Parts 5
📌وضعیت فصل اول: درحال بازنویسی 📚♥️ ⏳آغاز: ۲۳ ژوئن ۲۰۲۲ ⌛پایان: ۱۳ مارس ۲۰۲۳. ⏰ بازنویسی: --- 📌وضعیت فصل دوم: درحال نوشتن...✒️🕯️ توصیه‌می‌شود‌اول‌پیش‌داستان‌‌های‌فیک ، یعنی‌چندشاتیِ‌های«وَلی‌‌مَن‌دوسِش‌داشتَم:)»‌رابخونید. 🎭Joker-W🎭 : 🃏 دارای‌دو‌فصل‌و‌دوپیش‌داستان 🃏 ʟⁱᶠᵉ ᴡᵃˢ ᵃ ʙⁱᵗᵗᵉʳ ʟⁱᵉ! ╰━─━─━─━•◈•━─━─━─━╯ زندگی یک دروغ تلخه! 🥀🥀🥀 «یک گلوله، یک قلب، یک ورق جوکر...» رئیس بانک مرکزی، بامداد امروز با شلیک مستقیم به قلبش کشته شد. تنها نشانه: ورق جوکر با حرف بزرگ W که با پونز، بی‌رحمانه به پیشانی‌اش چسبانده شده بود. شهر در شوک فرو رفت. مردم، خشمگین و سردرگم، در خیابان‌های منتهی به بانک مرکزی راهپیمایی کردند. اما سؤال سنگین‌تری از صدای گلوله بر سر زبان‌ها افتاد: «آیا او واقعاً بی‌گناه بود؟» افشاگری‌ها آغاز شد. پرونده‌ای پنهان از تجاوز رئیس فقید به پنج امگای جوان... و باز، همان ورق لعنتی، همان W مرموز، بر صحنه‌ی جنایت. هر ورق، آغشته به خون، حقیقتی سیاه را فریاد می‌زد. #S_M_H
Being an Alpha (Ereri Omegaverse) by abbiethegreenie
abbiethegreenie
  • WpView
    Reads 74,084
  • WpVote
    Votes 1,723
  • WpPart
    Parts 8
Levi always new he was an Alpha. there were lots of Omegas in the scouts but he didn't feel attracted to them. he had given up on finding a mate a long time ago. Until a new group of scouts were introduced and amongst them was an omega named Eren Jaeger. ----------------------------- Major smut warning. it will be graphic. I don't own attack on titan I just enjoy making eren and Levi fuck eachother... :D
My Alpha, My Lord by lili_y20
lili_y20
  • WpView
    Reads 120,523
  • WpVote
    Votes 21,477
  • WpPart
    Parts 47
یه ولیعهد امگا که باید با پسرعموی آلفاش که تا حالا ندیدتش ازدواج کنه و پادشاهی رو بهش بده، این تنها راه زنده موندنشه...! ژانر: تاریخی، درام، امگاورس، اسمات کاپل: ییژان ***توجه*** این داستان برداشتی آزاد از رابطه بین کاپل‌هاست و هیچ ارتباطی با واقعیت نداره!🙄 قسمتی از داستان: [لب‌هاش فقط یه نفس با ژان فاصله داشتن که متوقف شد و تو همون حالت آروم گفت: +ژان؟! ژان خجالت‌زده و مست از رفتار ملایم آلفاش گفت: _ب...بله..‌. سر... سرورم؟ +این لب‌ها... قبلا... لمس شدن؟! ژان متعجب و مبهوت گفت: _سر... سرورم... هی...هیچ..‌‌. کس... تا حالا... طوری که شما... لمسم می‌کنید... من رو... لمس... نکرده... با شنیدن این حرف، گرگ ییبو غرش سرشار از غروری کرد ‌که گرگ ژان رو خوشحال می‌کرد...]
 OK (Completed) by mirror_77
mirror_77
  • WpView
    Reads 65,681
  • WpVote
    Votes 15,970
  • WpPart
    Parts 60
داستان یه امگا که به خاطر اشتباه و اجبار خانواده ی آلفای مورد علاقش همه فکر می کنن که کشته شده! امگا خودشو از خانوادش و آلفاش دور می کنه که بعد از چند سال برگرده و ازش انتقام بگیره... چون آلفا بهش گفته بود من نمی تونم تو رو جفت خودم بدونم چون تو نمی تونی بچه دار بشی! اما امگا با این حجم از غم یه شاه شد...شاه امگا ها! Omega King (OK) داستان امگایی که پادشاه شد... داستانی متفاوت... از اینکه خودت باشی خجالت نکش... در آن صورت قول سرزمینی را به تو خواهم داد که کسی تو را کمتر از یک پادشاه نخواهد شناخت. از یک مادر امگا به پسرش❤️ . . . . . ژانر: امگاورس، درام، عاشقانه، خانواده،اسمات شروع: ۳ تیر ۱۴۰۰ پایان: ۱۴ مهر ۱۴۰۰
「𝐇𝐞𝐚𝐥 𝐓𝐡𝐞𝐬𝐞 𝐁𝐚𝐭𝐭𝐥𝐞 𝐒𝐜𝐚𝐫𝐬␋𝐁𝐉𝐘𝐗」 by Faraz8FicYizhan
Faraz8FicYizhan
  • WpView
    Reads 1,360
  • WpVote
    Votes 303
  • WpPart
    Parts 12
ﻬღ ترجمه فارسی فیک ‹ این زخم‌های جنگ را درمان کن › ⌑ کاپل ‹ ییجان␋ییبوتاپ › ⌑ ژانر ‹ رمانتیک، درام، انگیزشی، اسمات، انگست، جنگی› ⌑ روز آپ ‹ چهارشنبه‌ها › ⌑ نویسنده ‹ vanillagalaxiez › ⌑ مترجمین ‹ Ro&mari › ⌑ ویراستار ‹ Lin ›
[You Are My Destiny]~(Yizhan) by Midoria2004
Midoria2004
  • WpView
    Reads 73,612
  • WpVote
    Votes 17,572
  • WpPart
    Parts 88
اسم: تو سرنوشت منی! کاپل: ییژان [ییبو تاپ] ژانر: رومنس، انگست، اکشن، امگاورس، یه چسه درام، اسماااات، امپرگ بخشی از داستان: مچ ظریف فرمانده ش رو گرفت و مجبورش کرد توی چشم های شعله ورش نگاه کنه: - اصلا مهم نیست که از من خوشت میاد یا نه، تو امگای منی و امگای من هم باقی میمونی! امگا پوزخندی زد و گفت: - رودل نکنی یه وقت! اینکه تو یه آلفایی دلیل بر قدرتمند تر بودنت نیست! میدونی که به راحتی آب خوردن میتونم کاری کنم جلوم زانو بزنی! آلفا با لحنی که غرور ازش می‌بارید گفت: نظرت چیه امتحان کنیم؟ منم چیزی دارم که میتونم باهاش تو رو کاملا خلع سلاح کنم! امگا غرید و دستش رو وحشیانه از دست بزرگ آلفا بیرون کشید: - تمومش کن! حق نداری با من اینجوری رفتار کنی! به اندازه ی کافی از دستت عذاب کشیدم! دیگه نمیتونم بیشتر از این بهت باج بدم! عقب‌گرد کرد و به سمت در رفت که دوباره توی چنگال آلفا گرفتار شد و صدای تهدید آمیزش رو شنید: - کافیه اون دستگیره رو لمس کنی تا تبدیلت کنم به موجودی که از دیدنش لذت ببرم! ~~~~~~ به خدا قسم نمی‌دونم این دفعه چندمیه که این بیوی بفاک رفته رو ویرایش میکنم/: فقد بدونین تو همه هشتکای فیکشن رتبه ۱,۲,۳ و.. رو داشتیم فقد گشادیم میاد برای بار n ام لیستشون کنم.... نویسنده: Glass ادیتور و بازگرداننده: Midoria ────────