Liked
22 hikaye
My little omega 🍓 { Kookv } tarafından namjin_emmaa
My little omega 🍓 { Kookv }
namjin_emmaa
  • OKUNANLAR 112,949
  • Oylar 8,663
  • Bölümler 31
_ امگا کوچولوی من 🍓 _ ته امگایی زیبا و شکننده ای که پدر مادرش همیشه اونو اذیت میکنن بعد از دبیرستان باید جفتش رو پیدا کنه و از اون جهنم که اسمش خونس بیاد بیرون ولی درست تو روز تولد 18 سالگیش دزدیده میشه و................. ✧❁❁❁✧✿✿✿✧❁❁❁✧ ژانر : امگاورس - امپرگ - مدرسه ای - اسمات_انگست 🍓 پارت ها زیاد بلند نیستن پس نگران تعداد نباشید 🍓 وضعیت : پایان یافته « تا پارت 15 ویرایش شده» کاپل اصلی : کوکوی کاپل فرعی : یونمین _ نامجین نویسنده : 🪄 Mirai 🔮 ✧❁❁❁✧✿✿✿✧❁❁❁✧ 『••✎••』 نویسندش خودمم اون یکی اکانتم دیگه دستم نیست چون جی می لم رو عوض کردم اینجا ادامش میدم توجه : قلم فیک خیلی ضعیف هستش سعی میکنم به مرور این رو هم اصلاح و درست کنم❤ 『••✎••』
𝗡𝗔𝗭 | نآز  tarafından ShiigaisHere
𝗡𝗔𝗭 | نآز
ShiigaisHere
  • OKUNANLAR 118,753
  • Oylar 17,542
  • Bölümler 23
"تو دزد توت فرنگی های باغ بابابزرگمی؟" ابروش رو با شیطنت بالا انداخت و جوری که انگار هیچ اهمیتی به حضور الفای‌ کله فندقی نمی‌ده توت فرنگی نشسته رو بین دندون هاش گیر انداخت: "قراره دعوام کنی؟ " "آره!" "پس نه، من دزدی که عصر ها بعد از مدرسه میاد و به باغ بابابزرگت‌ حمله می کنه نیستم. مطمئن باش." توی اون لحظه جونگ‌کوک فقط حس می‌کرد می‌خواد امگای‌ روبه‌روش رو هم مثل درخت های اطرافش توی زمین بکاره؛ البته با کَله‌اش. °°°°°°°°°°°°°°°° 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: AU -رمنس - امگاورس - روزمره - اسمات- ددی کینک 𝐍𝐚𝐦𝐞: نآز‌ | 𝗡𝗮𝘇 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: کوکوی - هوپمین‌ 𝐔𝐩 𝐓𝐢𝐦𝐞: هفته‌ای یک تا دوبار
𝗘𝘀𝗰𝗮𝗽𝗲 𝘁𝗼 𝘁𝗵𝗲 𝗮𝗿𝗺𝘀 𝗼𝗳 𝘁𝗵𝗲 𝗲𝗻𝗲𝗺𝘆 | 𝗛𝘆𝘂𝗻𝗹𝘂𝘅 tarafından zmhyunlix
𝗘𝘀𝗰𝗮𝗽𝗲 𝘁𝗼 𝘁𝗵𝗲 𝗮𝗿𝗺𝘀 𝗼𝗳 𝘁𝗵𝗲 𝗲𝗻𝗲𝗺𝘆 | 𝗛𝘆𝘂𝗻𝗹𝘂𝘅
zmhyunlix
  • OKUNANLAR 21,300
  • Oylar 1,982
  • Bölümler 18
کاپل : هیونلیکس،مینسونگ ژانر : امگاورص،اسمات،رمنس،هپی اند،دارک،درام روز اپ : نا معلوم ┅┅┅┅┅┅┅༻❁༺┅┅┅┅┅┅┅ ‌‌ هوانگ هیونجین،تتای 28 ساله و امپراطور سلطنت هوانگ توی قرن 23! همسرش و امگاش لی فیلیکس که مجبور میشه برای نجات جون مادرش که یکی از خدمه های کاخ هوانگ بود تن به ازدواج با هوانگ هیونجین بده! ولی فقط خانوادش و به خصوص فلیکس چهره‌ی اصلی هیونجین که اونو زیر یه نقاب پر محبت برای مردم مخفی کرده بود،میشناختن؛ کسی چه میدونست امگا با چه چیزهایی دست ‌و پنجه نرم میکنه!؟ هوانگ هیونجین واقعا چه هیولایی بود؟ ‍‌‌***** مینهو برادر کوچکتر هیونجین و الفای پسر خالش بود،هردو برادر دقیقا این هم بودن،تخت،یه امگا،خلاف و چهره‌ی قلابیشون بین مردم! جیسونگ امگای مینهو بود که میفهمه از مینهو حاملست،مینهو دوست دختر داره هنوزم بعد دوسال ازدواج با جیسونگ،فقط به چشم پسر خالش میدیدش و نمیتونست عاشقش بشه،اما این بچه چیزیو عوض میکنه؟ این دو برادر آخرش چه داستانی رو با امگاهاشون رقم میزنن؟! نکته: من گفتم امپراطوری ولی کشور ها طبق قوانین همین زمان اداره میشن و رئیس جمهور هست و اونا جزو خانواده های قدرتمند کره هستن!
𝑴𝑬𝑵𝑻𝑨𝑳 𝑮𝑨𝑴𝑬 🌩🖤🍷𝑯𝒀𝑼𝑵𝑳𝑰𝑿 tarafından Sayehfarokh13
𝑴𝑬𝑵𝑻𝑨𝑳 𝑮𝑨𝑴𝑬 🌩🖤🍷𝑯𝒀𝑼𝑵𝑳𝑰𝑿
Sayehfarokh13
  • OKUNANLAR 51,693
  • Oylar 3,694
  • Bölümler 21
Couple:Hyunlix Author:Sayeh" Ganres: School life ,smut🔞 لی فلیکس طی تصمیم مادرش برای ازدواج به سئول میاد و روز اول مدرسش با اکیپ هیونجین برخورد میکنه و مجبور میشه پیش خود هیونجین بشینه معلم ریاضی که میدونسته نمرات فلیکس خیلی خفنن شرط میزاره :تنها زمانی نمرات فلیکس رو ثبت میکنه که نمره پایانی هیونجین بالا بشه!! حالا چی میشه اگه کسی که مادرش باهاش ازدواج کرده پدر هیونجین باشه؟:) ----------------☆--------------------☆--------------------------- [[همینکه از خیابون اصلی دور شدن به جلو خم شد و تا جایی که میتونست گاز داد،مشت شدن لباسش تو دستای اون احمقو حس کرد و لبخندش پر رنگ تر شد به چراغ قرمز روبروشون که رسید سرعتشو بیشتر کرد و از لای ماشینا رد شد . میتونست ضربان تند قلب فلیکسو که از پشت بهش چسبیده بود حس کنه و این بهش حس خوبی میداد و میخواست هرچه زود تر صورت ترسیدشو ببینه. به جای مورد نظرش که رسیدن وایستاد تا از موتورش پیاده شه: حالا بازم جرئت میکنی با من بری مدرسه؟هوم؟ رنگش پریده بود با اخم نگاهی به اطرافش انداخت اینجا که مدرسه نبود! انگار دور ترین نقطه ی شهر بود کم کم داشت متوجه قضیه میشد :از اولم نباید بهت اعتماد میکردم.اینجا کجاست؟منو برگردون عوضی... کاپل:هیونلیکس❤️‍🔥 ژانر:مدرسه ای ، اسمات ، با چاشنی اکشن
K17🔞 tarafından 79blaminas
K17🔞
79blaminas
  • OKUNANLAR 107,467
  • Oylar 8,849
  • Bölümler 35
فلیکس دانش اموزاسترالیایی به سئول اومده و در مدرسه وارد تیم بسکتبال مدرسه میشه هیونجین پسر معروف دانشگاه کراش همه دختر ها و پسرا کاپیتان تیم مدرسه و بهترین بسکتبالیست چی میشه اگه رقابت بین فلیکس و هیونجین به جاهای باریک کشیده بشه و از حد‌ خودشون بگذرن؟! اسمات هست دوست ندارید نخونید کاپل ها:هیونلیکس ، چانمین ، مینسونگ ،جونگبین
7 RING - 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 tarafından Alaric_Fiction
7 RING - 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕
Alaric_Fiction
  • OKUNANLAR 437,308
  • Oylar 50,844
  • Bölümler 33
🌿پایان یافته🌿 تهیونگ امگای یتیمی که بعد از رهاشدن توسط خانواده عموش، وقتی تنها و نیمه هوشیار از ترس راهزنا پنهان شده بود با جونگکوک،فرمانده و شاهزاده کشورش آشنا میشه... _ظاهرأ اینجا یه الماس سفید داریم •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••• قسمتی از فیک : _باید خودتو ببینی تهیونگ...خیلی خوشگلی...خیلی زیاد... کاش میتونستم چشمامو بهت قرض بدم تا ببینی چقدر قشنگی... زیر گوشش با صدای بمش زمزمه میکرد و تهیونگ سرخ تر و بی حال تو بغلش جمع میشد تا حالا کسی اینطوری ازش تعریف نکرده بود... •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••• ≈ Fic ↬ 7 RING ≈ Couple ↬ KOOKV ≈ Genre ↬ Romance , Fantasy , Smut , Omegavers , Happy End ≈ Age Category ↬ NC +18 ≈ Writer ↬ Alaric
+11 tane daha
My you  tarafından Vkookchild9597
My you
Vkookchild9597
  • OKUNANLAR 311,276
  • Oylar 45,259
  • Bölümler 52
_شانس آوردی آلفا، امگای قوی داری؛ با وجود شدت بالای ضربه، اما آسیب شدیدی بهش وارد نشده و مهم‌تر از همه اگه در حالت انسانی چنین آسیبی می‌دید درجا بچه‌اش رو از دست می داد؛ اما چون در حالت گرگینه... تهیونگ که تا اون لحظه با دقت به حرف‌های ساحره گوش می‌داد با شنیدن قسمت دوم جمله، ابروهاش جمع شد و حرف‌های ساحره رو قطع کرد. _یه لحظه یه لحظه، الان چی گفتی؟ _گفتم امگای قوی داری... _نه نه بعدش، قسمت دوم جمله‌ات... تـ... تو گفتی چی؟ بچه؟! ساحره ابرویی بالا انداخت و پلک زد. _نمی‌دونستی؟ امگات بارداره... Writer: Ashil Couple: Vkook, Hopmin, Taehi Genre: omegaverse, action, fantasy, romance, mpreg, smut
+15 tane daha
I love you but you do not ❤️ (Completed) tarafından sahar__wa
I love you but you do not ❤️ (Completed)
sahar__wa
  • OKUNANLAR 50,974
  • Oylar 4,149
  • Bölümler 20
(من دوست دارم ولی تو نه) با اینکه شوهرمی ولی یه بار هم به من دست نزدی........ لطفا ....ته.....لطفا....یه بار فقط.......یه بار..... ..................... خلاصه پسره به خاطر خوانوادش یه روزی از طرف یه مرد پیر یه پیشنهادی میگیره که اون با نوه اش ازدواج کنه..... کاپل:ویکوک \کوکوی یونمین ژانر: عاشقانه _ درام _ هیجانی _ اسمات💦🔞 +۱۸🔞 زمان اپ: چهار شنبه ها لاو یو💋💋💋💋
+3 tane daha
 Sweet Escape tarafından MinSung_Sulmite
Sweet Escape
MinSung_Sulmite
  • OKUNANLAR 5,978
  • Oylar 810
  • Bölümler 13
جیسونگ پسر روستایی که برای فرار از ازدواج اجباری که توسط پدرش صورت گرفته با کمک مادرش که معشوقعه ی پادشاهه پاش به قصر باز میشه و حالا چی میشه که طی اتفاقاتی که براش داخل یه شهر غریب میوفته پاش به قصر کشیده بشه و ناخواسته توی مراسم ازدواج شاهزاده مینهو اختلال ایجاد کنه؟ °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 : MinSung - Hyunin ،، 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : OmegaVers - Smut ،، 𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿 : پنجشنبه ها
+4 tane daha
˗ˋ Kissing Boothˊ˗  tarafından cb97dimples
˗ˋ Kissing Boothˊ˗
cb97dimples
  • OKUNANLAR 102,485
  • Oylar 19,310
  • Bölümler 50
زمانی که هان جیسونگ توسط دوستش کیم سونگمین توی صف غرفه‌ی بوسه رفت، نمیدونست چه اتفاقاتی قراره پیش روش باشه... 🍷 بازنویسی و ترجمه (غلط املایی داره ولی چون خیلی وقت پیش نوشتمش دیگه ادیت نکردمشون) 🍷کاپل ها : مینسونگ ، سونگجین ، چانلیکس 🍷 ژانر : مدرسه ای ، اسمات ، فلاف ، درام - نویسنده اصلی: KangarooChann °• Starts: 23 Aug 2020 ( ۱۳۹۹/۶/۲ ) °• End : [آپ متوقف شده] نویسنده اصلی کل کارش‌رو از واتپد پاک کرده دیگه بهش دسترسی ندارم تا ادامه‌ش بدم‼️ *هیچکدوم از کرکتر ها رابطه‌ی زیر سن قانونی ندارن!!!
+21 tane daha