justadreamer6729's Reading List
5 stories
GANGSTER (Kookv)  by sahar_78
sahar_78
  • WpView
    Reads 20,291
  • WpVote
    Votes 1,725
  • WpPart
    Parts 41
تهیونگ بخاطر عشق عمیقی که به پدرخونده‌اش داشت، همه‌جا دنباش می‌رفت حتی زندان.
Hypoxia by Veritas_98
Veritas_98
  • WpView
    Reads 35,544
  • WpVote
    Votes 5,963
  • WpPart
    Parts 29
🌊هیپوکسی : کمبود اکسیژن در بافت های بدن بر اثر خفگی. وضعیت: اتمام یافته کاپل: کوکوی ژانر: روزمره، رمنس، اسمات #HYPOXIA
Fantoccini [ Yoonmin ]~Completed by Moonellle
Moonellle
  • WpView
    Reads 34,705
  • WpVote
    Votes 6,260
  • WpPart
    Parts 23
از طناب هاى عشقش آويزان بود و تاب ميخورد. او طناب هاى زندگى پسر را در دست گرفته بود و با هر حركت، او را به لرزه مى انداخت...بسان يك عروسك خيمه شب بازى. #3 in Yoonmin
𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 by this_is_D
this_is_D
  • WpView
    Reads 773,750
  • WpVote
    Votes 98,742
  • WpPart
    Parts 26
[ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خیره بود زمزمه کرد... _ دقیقا مرد نیشخندی زد و مثل پسر کوچولو آروم زمزمه کرد... + اسم من جونگ کوکه ولی من کوکی رو ترجیح میدم _ چه مخفف احمقانه ای! + احمقانه یعنی چی؟ پسر کوچولو با چشم هایی که کنجکاوی رو منعکس میکردند پرسید _ از مامانت بپرس مرد بی حوصله گفت و از کنار پسر بچه رد شد + ولی من خانواده ای ندارم پسر کوچولو با صدایی لرزون گفت! ژانر : فانتزی، سوپرنچرال، رومنس، اسمات، انگست کاپل اصلی : کوکوی کاپل های فرعی : یونمین / نامجین حتی اگه کوکوی دوست نداری بدون قراره از این خوشت بیاد :) (دیالوگ چپتر اول از سریال لوسیفر الهام گرفته شده و باقی فیک هیچ ربطی به اون سریال نداره پس کتاب رو از روی جلدش قضاوت نکنید)
Tʜᴇ Rᴏᴏꜰ ∥ ʏᴏᴏɴᴍɪɴ 🦋 by Dreamer_cupcake
Dreamer_cupcake
  • WpView
    Reads 103,672
  • WpVote
    Votes 15,182
  • WpPart
    Parts 57
"تهش چی میشه؟" "تهشو تو می‌نویسی." "اگر اون چیزی بشه که نباید؟" "هرچی شد، فقط مسئولیتش رو بپذیر." یونگی آهی کشید و دستاشو رو صورتش گذاشت: "خیلی احمقم، مگه نه؟" گوروم سیمای گیتار سیاهرنگش که با استیکرای عجیب و غریب تزئین شده بود رو با نوک انگشتای زخمی نوازش کرد. ملودیش آروم و نوازشگر بود: "نیستی میو کون. آدمای احمق حماقت خودشونو باور نمی‌کنن." "همه چیز فقط داره بدتر میشه. نمی‌تونم کنترلش کنم..." "داره مسیرشو طی می‌کنه." "مسیرشو؟" "فقط کافیه بپذیری بعضی چیزا دست من و تو نیست و از ته قلبت باور داشته باشی، چیزی که باید اتفاق بیفته، اتفاق میفته." Story by: Upset Season 1: completed ☑ Season 2: completed ☑ Grey chapter: ongoing 🔛