شاید بخوانم
44 stories
Sᴄᴇɴᴛ Oғ Hᴇᴀᴠᴇɴ | Vkook, Hopemin by and_rome_da
and_rome_da
  • WpView
    Reads 35,302
  • WpVote
    Votes 4,935
  • WpPart
    Parts 71
تهیونگ نگاهش رو به آب‌های ساکن دریاچه‌ی نقره‌ای دوخت. تصور نبودِ میخک سفیدش، زخم ریش شده‌ی روی قلبش رو می‌سوزوند. _همه‌چیز زندگی مربوط به اولین نفری هست که وقتی خبر خوبی می‌شنوی بهش اطلاع میدی؛ مشکل زندگی من همین جاست سنسه... اونی که من خبرای خوبم رو زودتر از بقیه بهش می‌گفتم دیگه نیست. غمِ صدای بم و گرفته‌اش، انگار دل تمام کائنات رو می‌لرزوند. سر برگردوند و به ذغالی رنگِ نگاه مرد جوانتر خیره شد. اون جدی بود و زیبا؛ ساکت اما پر از حرف‌های نگفته که می‌شد از چشم‌های تیره‌اش خوند. عطر خوش چوب تمشک وحشی مشامش رو پر کرد. _می‌بینی سنسه؟ من همون خدای آتشی‌ام که دست‌هام بند زنجیر نفرینِ زئوسه... با نوک انگشت‌های کشیده و استخوانیش محل استخوان جناغ سینه‌ش رو لمس کرد: _سینه‌ام به خاطر گناهم می‌سوزه...محکومم به درد کشیدن. فصل اول✨ (فصل دومش توی یه بوک دیگه آپ شده.) Nᴀᴍᴇ: Sᴄᴇɴᴛ ᴏғ Hᴇᴀᴠᴇɴ 1 Cᴏᴜᴘʟᴇ: ᴠᴋᴏᴏᴋ, ʜᴏᴘᴇᴍɪɴ Gᴇɴʀᴇ: ᴅʀᴀᴍ, ᴀɴɢsᴛ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, sᴍᴜᴛ Wʀɪᴛᴇʀ: ᴀɴᴅʀᴏᴍᴇᴅᴀ Cʜᴀɴɴᴇʟ: @ᴘᴀᴘᴀᴄɪᴛᴀ01
❥︎𝐔𝐧𝐮𝐬𝐮𝐚𝐥 𝐖𝐢𝐬𝐡 ᵛᵏᵒᵒᵏ by letharrgy
letharrgy
  • WpView
    Reads 6,412
  • WpVote
    Votes 986
  • WpPart
    Parts 16
•completed• جونگکوک، پسر خوش گذرونی که تا به حال تو زندگیش عاشق کسی نشده. بخاطر اینکه زندگیش از یکنواختی خارج بشه، یه شب آرزویی میکنه که برآورده شدنش فقط تو کتاب‌ها ممکنه. و کیم تهیونگ، فرشته‌ای که همون حوالی، توجهش به آرزوی جونگکوک جلب میشه... شنیدن این درخواست، تقدیر بود یا تصادف؟ ------------------------------------ Genres:: Fantasy, Romance, Smut Couple:: Vkook, Yoonmin Start:: 1402.11.29 End:: 1403.05.24
  𝐍𝐚𝐤𝐞𝐝 𝐀𝐧𝐠𝐞𝐥  by callmewhitie
callmewhitie
  • WpView
    Reads 54,659
  • WpVote
    Votes 5,320
  • WpPart
    Parts 34
زمان! کلمه ای که توی دنیای پرنس گرگینه ها ، جئون جونگکوک، نقطه ضعف بود. اون پسر با زیباترین سیما و مدهوش کننده ترین صدا ، کسی که همه الفاها و حتی امگا ها دنبالش بودن ، با زمان زندگیش رو تغییر داد! چه اتفاقی میفته اگر کیم تهیونگ ، پسر زمردی ، کسی که توی یکی از دنج ترین گلفروشی های سئول کار میکنه ، همراه نقطه ضعف جونگکوکِ امگا بشه؟! 𓍯𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 𓍯𝐒𝐮𝐛 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐲𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧 , 𝐧𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 𓍯𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 : 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞 , 𝐰𝐞𝐫𝐞𝐰𝐨𝐥𝐟 , 𝐚𝐧𝐠𝐞𝐬𝐭 , 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞
فاکرز~ by Nilzland
Nilzland
  • WpView
    Reads 5,207
  • WpVote
    Votes 405
  • WpPart
    Parts 5
[Completed] فاکرز🔥𖨥 ظاهرشون با مقدار قابل توجهی تتو و عضله، درست شبیه به پسرهای بد بود و به‌خاطر نوع شخصیت‌ و سبک زندگی‌شون، بسیار دست‌نیافتنی به‌نظر می‌رسیدن؛ دو پسری که بنابه‌دلایل شخصیِ خودشون، مجبور به کار در یکی از معروف‌ترین کلاب‌های لاس‌وگاس شدن و درست در روز اول کارشون، متوجه شدن که همکارشون، کسیه که از قبل می‌شناختنش... تهیونگ و جونگ‌کوک، با توجه به گذشته‌ی تلخی که باهم داشتن، هرگز دل‌شون نمی‌خواست که دوباره باهم مواجه بشن؛ اما سرنوشتِ اون‌ها به‌طرز عجیبی چه در گذشته و چه در آینده، به‌هم گره خورده بود. و البته، اون‌ها هیچ ایده‌ای نداشتن که نتیجه‌ی همکارشدن‌شون قراره به چه وقایع عجیب و غیرمنتظره‌ای ختم بشه؛ وگرنه شاید هرطور که می‌تونستن، از این اتفاق جلوگیری می‌کردن! ژانر: رمنس، رازآلود، 🔞فول‌اسمات، اکشن، دشمنی تا عشق، کمی مدرسه‌ای و سکرت‌‌ژانر🔒 کاپل: تهکوک «ورس مطلق» سُپ «ورس» و سکرت‌کاپل🔒 تایم آپ: فصل اول تکمیل‌ شده [روزانه یک پارت] رایتر: نیلز🌸
UKIYO by Donya_aqua
Donya_aqua
  • WpView
    Reads 32,792
  • WpVote
    Votes 3,598
  • WpPart
    Parts 17
زوج: کوکوی KookV ژانر: رمنس، درام، روانشناختی، خشن، اسمات رده‌ی سنی ۱۸+ وضعیت: تکمیل شده✅ ᯽᯽᯽ ⚠این داستان شامل ناسزا و الفاظ جنسی رکیک، صحنه های خشونت آمیز آشکار و تا قسمتی توهین به یک سری از مقدسات رو در بر میگیره پس اگه زیر هجده سال هستین، یا روح لطیفی دارین و حس میکنین نمیتونین با هر یک از موارد بالا کنار بیاین از الان داستان رو کنار بذارین. خلاصه: اگه ازم میپرسیدن که ترجیح میدم تو خونه بمونم یا وجب به وجب ایالات جنوبی آمریکا رو بگردم و سر از هر مدل خلافی که حتی از گوشه‌ی ذهنم رد نمیشد در بیارم، البته که جوابم موندن تو خونه بود. اما کسی که اومد و منو با خودش همراه کرد، نه تنها چنین سوالی نپرسید، بلکه خودمم دیگه بعد از دیدنش به یاد نیاوردم خونه‌ام کجاست! امیدوارم با ستاره‌هاتون حمایتتونو نشون بدین.(^~^)
Play You Like An Instrument by KimArYan_
KimArYan_
  • WpView
    Reads 15,315
  • WpVote
    Votes 1,361
  • WpPart
    Parts 5
تهیونگ با تمام وجود آماده بود که در خونه همسایه ی مردم آزار و عوضیش رو بزنه و همون بلندگوی لعنتیش رو مستقیم فرو کنه توش، چون واقعا دیگه از این همه سر و صدا خسته شده بود! ولـی شـرایط بـا درامـر اونطـور کـه برنـامشـو ریخـتـه بـود پیـش نـرفـت... "...تو چرا نمیای شریک جرمم شی که فکر لو دادنم از سرت بپره...؟" "من اهل سر و صدایی که شما بهش میگید موسیقی نیستم..." "میتونی فقط بـرام جیـغ بزنـی..." "میخوای واسه آهنگتون جیـغ بزنـم؟!" "میخوام زیـرم جیـغ بزنـی...!"
Wrong Distance | Completed by callmeParvaz
callmeParvaz
  • WpView
    Reads 200,472
  • WpVote
    Votes 28,378
  • WpPart
    Parts 20
میگن بیمارهای روانی حد و مرز چیزیو تشخیص نمیدن و مرز بین عشق‌وتنفر فقط یه خط باریکه! ------------------------------- + دوستم نداری؟ از اولشم نداشتی نه؟ پس چرا باهام ازدواج کردی؟ داری انتقام چیو ازم میگیری؟ ------------------------------- توجه! بخش هایی از داستان حاوی سلف هارم میباشد. کاپل: ویکوک، یونمین ژانر: انگست، روانشناسی، رومنس، +18❌ [ورژن چانبک این فیک در چنل KarmanOffical به آپ رسیده.]
God is Dead? | Vkook Completed  by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 43,082
  • WpVote
    Votes 5,259
  • WpPart
    Parts 6
_ فقط برای این نیست، به خاطر تو اومدم. _ من بیست و هفت سالمه، دیگه اون بچه ی بیست و سه ساله نیستم که با تحریک کردن احساساتم خامم میکردی. چشمهای آرومش دوباره سرد شد، با نگاه خشکی توی چشمهاش خیره شد و گفت: _ توی این پنج سال بیکار نبودم، با دخترا و پسرای زیادی رابطه داشتم. شنیدن این حرفها هنوز براش سخت بود، این پسر هرچقدر که روح شیطانی ای داشت، برای تهیونگ هنوز نقطه ضعف بود: _ پس هرزگی هات و ادامه دادی. با قدم های بلند و آروم به سمت در رفت و با صدای لطیف و ملیح همیشگیش گفت: _ خب نه راستش، با آدمای زیادی حال کردم، ولی زیر کسی نبودم، درواقع بهم ثابت شد که فقط حاضرم زیر تو باشم. جلوی در ایستاد، به سمتش برگشت و با نگاهی پر از شهوت چشمهاش رو سرتاپای تهیونگ چرخوند: _ اون بدن...الان باید خیلی هات تر شده باشه، من هنوز طعمت و فراموش نکردم... Couple: Vkook writen by Sylvie🌱 genre :Dram, Smut, Musical, Fluff
Victor 🦢 by Moonlight_Fiction
Moonlight_Fiction
  • WpView
    Reads 9,271
  • WpVote
    Votes 1,038
  • WpPart
    Parts 17
ویکتور، داستان عاشقانه‌ای بین پزشکی معروف و دانشجوی مجسمه سازی. جدال عشق و نفرت. پرنسی دو رگه، که به دلایل مشکلات خانوادگی از زادگاه خودش انگلیس به کره مهاجرت می‌کنه. داستانی سراسر عشق و محبت... نام: ویکتور ژانر: پزشکی، رمنس، انگست، اسمات کاپل اصلی: ویکوک کاپل فرعی: یونمین
A F R O D I T  [KookV]  by mawni_o
mawni_o
  • WpView
    Reads 138,737
  • WpVote
    Votes 21,695
  • WpPart
    Parts 42
" کامل شده" _ سکسپیر میگه.. عشقم را در برابر دست تو و دستم را در عشق تو می نهم ماگ قهوه اشو پایین اورد و چشماشو توی حدقه چرخوند + اولا اون شکسپیره نه سکسپیر احمق.. و بعدم اون جمله کوفتی اینه.. عشقم را در برابر عشق تو و دستم را در دست تو می نهم. چرا وقتی بلد نیستی اصرار داری که استفادش کنی.. با اینکارات قرار نیست بزارم اینجا بمونی نه تا وقتی که حداقل اسم کوفتی شکسپیرو درست بگی _ بیخیال عروسک.. میدونم توام توی اعماق قلبت دلت نمیخاد از دستم خلاص شی با چشمایی بی حس به لبخند خرگوشی پسر مقابلش زل زد و از توی جیبش گوشیشو برداشت و شماره ای گرفت _ اداره پلیس کلانشهر سئول بفرمایید؟ . . . کاپل : kookv ژانر: رمنس،درام، اسمات، روزمره