😍Just wow😍
42 cerita
꧁𝑴�𝒂𝒓𝒊𝒆 𝑨𝒏𝒕𝒐𝒊𝒏𝒆𝒕𝒕𝒆꧂ oleh Rubyl10
꧁𝑴𝒂𝒓𝒊𝒆 𝑨𝒏𝒕𝒐𝒊𝒏𝒆𝒕𝒕𝒆꧂
Rubyl10
  • Membaca 108,689
  • Suara 24,876
  • Bagian 43
[پایان یافته] این دنیا برای امگاهای مارک نشده زیادی خطرناکه! من بیون بکهیونم، امگای 23 ساله که طی یه سانحه حس بویاییشو کاملا از دست داده و بخاطر همین مشکل نمی‌تونه فرومونا رو احساس کنه...شاید شما فکر کنین که این‌ یه نقص محسوب میشه اما برای من اینطور نیست‌. حالا اون آلفاهای کوفتی هرگز نمی‌تونستن با رایحه‌اشون منو تحت سلطه خودشون بگیرن. من هیچ نقطه ضعفی در برابر آلفاها ندارم!...این دنیا از چهار رایحه پیروی میکنه که بهشون "رایحه‌های چهار فصل" گفته میشه. و بین تمام این رایحه‌ها، رایحه زمستونی وجود داره که فقط مختص به آلفاهای برتره و میتونه تمام گونه‌ها رو تحت سلطه خودش بگیره. خب، البته وجود همچین آلفایی با رایحه برف که حتی بو هم نداره فقط و فقط یه افسانه‌ست...اوه صبر کن! منم تا یه مدت قبل همین فکرو میکردم اما درست تا وقتی که با چشمای خودم اونو دیدم و با وجود نقصم رایحه برفیشو احساس کردم. ♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧ فیک: ماری آنتوانت کاپل: چانبک ژانر: امگاورس♧مافیا♧رمنس♧اسمات
I'm (not) a father (Completed) oleh E_Lilac_xo
I'm (not) a father (Completed)
E_Lilac_xo
  • Membaca 9,928
  • Suara 2,167
  • Bagian 12
خیلی سخته پدر باشی، عاشق بچه ت باشی، ولی بخاطر از دست ندادنش، بگی من پدر نیستم! یه مینی فیک یا شاید چند شاتی، برای تولد قشنگ ترین نویسنده اشنام، لین بانی، نویسنده زیما!
𝖑𝖎𝖙𝖙𝖑𝖊 𝖇𝖚𝖑𝖑𝖞 oleh vellichor_exo
𝖑𝖎𝖙𝖙𝖑𝖊 𝖇𝖚𝖑𝖑𝖞
vellichor_exo
  • Membaca 195
  • Suara 48
  • Bagian 1
💫عنوان:قلدر کوچولو 💫کاپل:چانبک 💫ژانر:مدرسه ای 💫نویسنده:hbyun614 💫وانشات +"توی مدرسه هیچ کس توی چشم هاش زل نمیزد چرا؟!چون با اون قد و هیکل ریز و ظریفش و صورت کیوتش قلدر مدرسه بود و همه رو میزد حتی سال بالایی ها رو.
☕⊱A Hug In A Cup⊰☕ oleh SilverBunny6104
☕⊱A Hug In A Cup⊰☕
SilverBunny6104
  • Membaca 501,737
  • Suara 132,603
  • Bagian 51
بیون‌بکهیون یه مربی مهدکودک سر به هواست که چند ماهه روی یه غریبه جذاب که توی مترو میبینتش کراش زده...☁️💖 و یه روز یهو تصمیم میگیره از دور دید زدن دیگه بسه! دنبال کردن اون غریبه پاش رو به کافه Heavenly# میکشه و یه دوره جدید تو زندگیش شروع میشه. اما خب از اونجایی که بکهیون اونقدرام خوش شانس نیست اون غریبه لعنتی "پارک چانیول" یه باریستای جذاب و آسکشواله و بیشتر با قهوه تحریک میشه تا لاس زدنای بکهیون ... راستی چیزی به اسم " #قهوه‌سکشوال" وجود داره؟ ☕️ •••••••••••••••••••••••••••••••• یونگی هیچوقت فکرش رو نمیکرد با قدم گذاشتن به کافه Heavenly به اصرارهای دوستش اونجا قراره با شیرین‌ترین طعمی از قهوه که چشیده بود اشنا بشه. طعم لب های خوشمزه اون گارسون بامزه پارک‌جیمین شایدم لبخند های کیوتی که میزد یا مدلی که دنبالش راه میوفتاد و هیونگ صداش میکرد میتونست هر قهوه ای رو شیرین کنه... حتی وجود خود مین یونگی رو که خیلی سال بود حتی از قهوه هم تلخ‌تر بود! ظاهرا یونگی بالاخره هم طعم مورد علاقه اش رو پیدا کرده بود... هم یه گربه‌فسقلی که بالاخره بخواد با خودش ببره خونه... گربه ی شانسش! ☕کاپل : چانبک.یونمین. تویون ☕ژانر: رمنس.فلاف. زندگی روزمره.کمدی. ددی‌کینک ☕محدودیت سنی : NC 18+ ☕نویسنده : Silver Bunny
••💮SignMate💮••  oleh SilverBunny6104
••💮SignMate💮••
SilverBunny6104
  • Membaca 508,498
  • Suara 87,102
  • Bagian 88
تو دنیایی که همه وقتی هجده ساله میشن یه نشانه روی مچ اشون برای شناسایی نیمه گمشده اشون ظاهر میشه بیون بکهیون نشانه ای نداره!اونم مثل هر هجده ساله دیگه ای روز تولدش با شور و شوق مچ اش رو چک کرد اما هیچ خبری از اون نشانه خاص که قرار بود به بکهیون سرنوشت اش رو نشون بده نشد! بکهیون اون روز تصمیم گرفت که هیچوقت نذاره کسی رازش رو بفهمه و دنبال سرنوشت اش جای دیگه ای بگرده...چهار سال بعد همون سرنوشتی که در حق بک بی انصافی کرده بود اون رو به خونه پارک چانیول کشوند.یه طراح مانگا بد اخلاق که فقط یه دستیار سر به راه میخواد...اما خوب بک داستان ما هرچیزی هست جز سر به راه! چه حسی داره وقتی بدونی همه تو دنیا یه جفت دارن و فقط تو جا موندی....؟؟ 💮💮💮💮💮💮💮💮💮 - چه خوبه اینجوری یکی به آدم برسه؛ تا حالا کجا بودی پارک چانیول؟! + احتمالا بدون اینکه متوجه باشم داشتم دنبال تو میگشتم..! #Chanbaek 💮💮💮💮💮💮💮💮💮 - ازم بدت مياد؟ + مشكل اينه كه هركاری ميكنم، بدم نمياد! #hunhan 💮💮💮💮💮💮💮💮💮 - میدونی تازگی ها دارم فکر میکنم شاید ارزش این همه تلاش رو نداشتی.. و این بدترین حس دنیاست.. #kaisoo 💮💮💮💮💮💮💮💮💮 Story Started: 18.01.2017 Story Finished: 13.11.2017 💮هم نشان 💮کاپل ها: چانبک.هونهان. کایسو 💮ژانر: رمنس. زندگی روزمره. فانتزی
I'm in love with my ennemie 🍓☕  oleh ndmrstudio
I'm in love with my ennemie 🍓☕
ndmrstudio
  • Membaca 13,826
  • Suara 2,525
  • Bagian 17
♡●♡completed 🍼Couple: chanbeak 🤎Genre: school life'' 💗omegaverse''fluff''comedy 🤎romance''smut"mpreg 💝Writers: nana.pink🐷 ♡ ♥︎ ☕Start: june 10,2022 🍓Finished: July 11,2022 ♡ ♥︎ ♡○♡○♡○♡○♡●♡●♡ خلاصه داستان♥︎♡♥︎ پارک چانیول الفای هجده ساله ایی که رویای شهرت داره قرار بعد از جشن فارغ‌التحصیلی به دانشکده موسیقی شیکاگو بره که راه مادرشو ادامه بده... اما با ورود ناگهانی امگایی با فرمون شیرتوت فرنگی به زندگیش همه چیز تغیر میکنه... . . [این بوک افتر استوری هم داره و تکمیل شده] . . 🚫don't copy
『𝐖𝐢𝐥𝐝 𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐲🌛』 oleh LibraryDS
『𝐖𝐢𝐥𝐝 𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐲🌛』
LibraryDS
  • Membaca 54,136
  • Suara 10,049
  • Bagian 42
🦋☽ زیبــای وحشـی Complete ⛮ کاپـل: چانبــک ⛮ ژانــر: عاشـقانه، تاریـخی، امپـرگ، امگـاورس، اسـمات ⛮ نویسـنده: السـا و بری ⛮ ادیتور و بازنویس: السـا بیون بکهیون، امگای زیبایی که به دستور امپراطور مجبور به ازدواج با اون آلفای روانی میشه. پارک چانیول، امپراطور پایتخت با بیماری روانی سختی از دوران کودکی خودش دست و پنجه نرم می‌کنه و حالا به خواسته پدرش تصمیم می‌گیره فرزند وزیر بیون رو به همسری خودش دربیاره. اما آیا این تصمیم می‌تونه آینده هردوی اون‌ها رو نجات بده؟ یا سرنوشت چیزی دردناک‌تر براشون رقم زده؟
Standoffish oleh fatemeas
Standoffish
fatemeas
  • Membaca 59,783
  • Suara 16,746
  • Bagian 40
❄Name: Standoffish 🌨Couple:chanbaek(main), hunhan 🌊Genre: romance, slice of life, smut ☃Writer: #fatemeas 🌫Teaser: بیون بکهیون، سوپر استار دنیای بازیگری کره فرد خشن و سردی که با کسی همراه نمیشه... پارک چانیول، فیلم‌بردار پروژه‌ی جدید دوست صمیمیش اوه سهون... چی میشه اگه پروژه‌ی جدید اوه سهون شامل بازی بکهیون توی فیلمش باشه و فیلم‌بردار و بازیگرش هر روز همدیگه رو ببینن؟ اما بدتر از اون چی میشه اگه چانیول مجبور شه خواهش عجیبی از بکهیون کنه؟
🍩Memento  S  Ash Full🍩 oleh pania_fiction
🍩Memento S Ash Full🍩
pania_fiction
  • Membaca 35,089
  • Suara 6,858
  • Bagian 18
‌‌༺•✿ Memento s Ash Full✿•༻ ♥️ 🏹ژانر : عاشقانه . درام . ♥️ 🏹کاپل : چانبک ♥️ 🏹نويسنده: Scarlet ♥️ 🏹خلاصه : خانواده ی گرم و صمیمیه بکهیون شامل باباهاش "کریس و سوهو" و داداش های کوچکترش " کیونگ سو ،سهون و کای " میشه همینطور هم عشقی که چهارسال پیش خونه رو ترک کرده . حالا بکهیون تصمیم گرفته اون عشق رو به خونه برگردونه . برای خوندن داستان زندگیش پای صحبت های شیرین بکهیون بنشینید ༺•✿ pania_fiction ✿•༻
ᥫ᭡Tag You're It oleh itscruelladevil
ᥫ᭡Tag You're It
itscruelladevil
  • Membaca 95,883
  • Suara 21,160
  • Bagian 40
[تمام شده] بکهیون مدیر یه مهدکودکه که همیشه از پشت پنجره‌ی اتاقش به بیرون زل میزنه تا بتونه پارک چانیولی که اومده دنبال پسرش و دید بزنه و مدام این سوال توی سرشه که چجوری میتونه یه روز جزو اون خانواده‌ی دو نفره باشه؟ آیا قراره براش آسون باشه؟ نویسنده ❥៚ کروعلا کاپل ❥៚چانبک ژانر ❥៚رومنس، روزمره، فلاف، درام، اسمات