hiddlesbatch/هیدلسبچ
وانشات هایی از شیپ هیدلسبچ(بندیکت کامبربچ/تام هیدلستون) وانشات های موجود در بوک: تنهام نزار: 6 پارت تکمیل منو ببخش: 3 پارت تکمیل باهم درستش میکنیم: 3 پارت تکمیل
وانشات هایی از شیپ هیدلسبچ(بندیکت کامبربچ/تام هیدلستون) وانشات های موجود در بوک: تنهام نزار: 6 پارت تکمیل منو ببخش: 3 پارت تکمیل باهم درستش میکنیم: 3 پارت تکمیل
وضعیت: در حال اپ +تو انسان نیستی...درسته؟.. _بستگی داره به دید طرف مقابل...اینکه انسان بودن رو توی چی میبینی؟...برای انسان بودن همین که از گوشت و پوست و استخون باشی کافیه؟..همین شرط انسانیت رو هم تضمین میکنه؟.. اسم فف: Iron Love(عشق آهنی) شیپ های اصلی: خانیتو(خان/اریک) آیرون استرنج ژانر: درام، اکشن... تعداد فصل: ۲
تونی قبلا عاشق استیو بود ولی یه اتفاقی میفته و استیو رو با یکی میبینه . بابت همین موضوع تونی میخواست خودکشی کنه که پریدن تو استخر هم یکی از اونا بود و استفن هم که به طور اتفاقی اونجا بود نجاتش میده و تونی میخواد باهاش باشه . اینجوری بگم بهتره . شیپ ها : استیو ، تونی ، استفن . پیتر و ام جی و سایر شخصیت ها . امیدوارم خ...
استفن به طور مشکوکی مرده و تونی متوجه این موضوع میشه که به قتل رسیده . تونی باید قاتل استفن رو پیدا کنه و انتقام رو بگیره . ^ ^ ( ' . ' ) ! !
تونی استارک نابغه ای که بالاخره تونسته با استفاده از انبساط فضا و زمان دریچه هایی رو به دنیا های دیگه باز کنه و برای حس کنجکاوی واردشون میشه! کاپل ها : تونی استارک و استیفن استرنج لوکی و ثور پیتر پارکر و وید ویلسون
وقتی شرلوک و جان به قاتلی بر میخورن که کاپل ها رو شکار میکنه، مجبور میشن کاری رو انجام بدن که همیشه میدن: به هر نحوی دستگیرش کنن. اما این بار یه چیزی فرق داره! [وضعیت:کامل شده]
این یکیو برای خاموش و سایلنت کردن مغزم تا دوسال، بعد کنکور فاکی، از وانشات های در هم ریخته و افکار شبانگاهی پر میکنم. برای اینکه زیاد وقتگیر نباشه و فقط فانتزی هام تراوش کنن بیرون وانشاتهایی از جانلوک مینویسم. 🌧آپدیت نامنظم 🌧حاوی هر چی تو ذهنم باشه 🌧بدون ادیت و غالبا بدون دنباله (چون نمیخوام وقت و نیرو و درگیری ذ...
"چیزایی که فقط فنای شرلوک میفهمن" من قبل از اینکه با واندی آشنا بشم، فن شرلوک بودم. حتی خیلی قبل تر از اینکه بفهمم فندوم یعنی چی،یا فنگرل چه موجودیه. پس پلاک ۲۲۱بی خیابان بیکر، اولین خونه ی منه. شما رو دعوت میکنم همراه من به خیابون بیکر بیاین. قراره یکمی تو خونهزندگی شرلوک بچرخیم و بعد خیلی آروم یه گوشه بشینیم و آل...
برنامه ی تلویزیونی لوکی در دنیایی موازی! با حضور واندایرکشن، بیتیاس،جانی دپ و... [وابسته به فنفیکشن چتربازان] در ژانر طنز
Since no one ever seems to have Hiddlebatch one shots I thought I'd give you an early Christmas gift with this.... Enjoy! Feel free to give me prompts.... Seriously..... Please prompt me... Please...
(Ironstrange) AU -خلاصه: عمر زندگی مشترک استیفن و تونی کوتاه بود... اما چطوره یه مروری داشته باشیم روی خاطراتشون؟ چطوری به هم رسیدن و چطوری از هم جدا شدن... چطوری زندگیو ساختن و چطوری زندگیشون نابود شد...؟ نویسنده: ماهور💜 وضعیت: تکمیل شده✅️ -مقدمه: دفترمو باز میکنم و خاطراتمونو مرور میکنم... کاش بودی تا کنار هم مرور...
اینستاگرام: Johnlock.ir "بعد از رفتن به جنگ، جان دوباره به خونه برگردونده میشه، این بار با یه قوزک شکسته و حافظه ای که بخشیش رو از دست داده. جان نمیتونه 5 سال گذشته رو به خاطر بیاره. 5 سالی که به عنوان همکار و همسر شرلوک هولمز سپری کرده بود. " . . خب این داستان مال من نیست. من فقط برای یه دوست ترجمش کردم. حتی نمیخواست...
(تکمیل شده ) (برای کسی که خیلی دوسش دارم ) How far I run With the imagination of your foot print I never go astray
*کامل شده * *داستان حاوی اسپویل قسمت آخرفصل چهارم میباشد * The game is on
تو دنیای موازی قهرمانای مارول توی برج استارک جمع شدن و همه با هم زندگی میکنن. اما این اصلا یه زندگی عادی نیست! [بعضی وقتا چپتر جدید دیر به دیر آپدیت میشه، لطفا به گیرندههای خودتون دست نزنین] Stony, stucky, strangefrost, brutasha, spidypool, Hawkeyesilver, vandavision ....
{ Ironstrange OneShots^^❤️} چندتا وانشات کاملا دِلی؛ از یه زوج دوستداشتنی<: همه چیز اینجا امکان پذیره ^^🍀
یک سال و نیم بعد از سقوط رایخنباخ،جان واتسون هنوز هم شبها شالگردن شرلوک هلمز را میپوشد...اما شالگردن کمکی به کابوس های جان نمیکند؛جان رازی دارد که حتی تراپیستش هم از آن با خبر نیست....
جان از همون اول به اتفاقات ناگهانی و تلخ عادت داشت.. ولی نه زمانی که قرار بود توی یکی از بهترین رستورانهای پنج ستاره، اشپزی کنه. خب معلومه که اون حتی فکرشم نمیکرد که قراره با یک مرد موفرفری جذاب برخورد کنه.
فکر می کردم فرشته ی نجاتش هستم اما او را در چاه ویرانی ام غرق کردم. من یک سربازم. سربازی که جنگ او را معتاد ویرانی کرد. پایان یافته..
[Johnlock][جانلوک] تو کوچه پسکوچه های شهر بزرگ لندن، یه دختر ۱۶ ساله میدوه. عشق شکارشه. مخصوصا غنچههای عشقی که زیر برفهای سنگین بیتفاوتی و حماقت مردم، هیچوقت فرصت شکوفا شدن نداشتند. غنچهای توی طبقهی دوم بیکر بی۲۲۱ ده ساله که زیر برف مونده. دستهای دختر مو قرمز از کنار زدن برفهای بیشمار، زمخت و سوخته شدند. هیچکس...
(Ironstrange) -خلاصه: مدت زیادی از مرگ تونی استارک گذشته... و ماجراهای زیادی پیش اومده... بعد از گذشت این اتفاقات 'استیفن استرنج' میبینه که واقعا نمیتونه بدون 'تونی استارک' به زندگی ادامه بده! پس تصمیم میگیره اونو به زندگی برگردونه... نویسنده: ماهور💜 وضعیت: تکمیل شده✅️ -مقدمه: من او را تنها با لمس تشخیص خواهم داد،...
*کامل شده * (اینم سفارشیه برای شخصی) Just close your eyes and imagine a time when the sea waves calm your heart and caress the warmth of the shore of your soul.
- چند روز دیگه میشه دو هفته که با هم زندگی میکنیم. شروع به حل پرونده کردیم. من راجع به پرونده ها مینویسم. مشکل پام برطرف شده و خانم هادسون وقتایی که تو نیستی بهم میگه حال تو هم بهتر شده! و من شنیدم وقتی لوکاس گفت که تو قبلا با مرد ها قرار میزاشتی. فکر میکنی شانس اینو داشته باشم که بیشتر بشناسمت؟ نه به عنوان یه همخون...
✔اسم:امرالد(زمرد) ✔مقدمه: عشق می تونه نابودت کنه...مجبورت می کنه کار هایی رو انجام بدی که هیچ وقت تصورش رو هم نمی کردی...استیون این رو با تجربه شخصیش و به بد ترین شکل ممکن می فهمه. ✔شیپ اصلی:استرنج فراست ✔شیپ فرعی:آیرون فراست، استاکی، آیرون ویدو ✔شخصیت ها:استیون استرنج، لوکی لافیسان، ثور اودینسان، تونی استارک، کلینت ب...