[ 𝐨𝐧 𝐠𝐨𝐢𝐧𝐠 ] انگار شعله‌های جهنم خاموش شده بود؛ سوز سرما به صورتش سیلی میزد و تنش رو میلرزوند. هر چه جلوتر میرفت به درستی مسیرش بیشتر شک میکرد. هیچ اثری از تابلوی راهنما نبود. تنها چیزی که قدم‌هاش رو متوقف نمیکرد، رد لاستیک‌هایی بود که هنوز ادامه داشت. بعد از مدتی راه رفتن مقابل دری فلزی با خزه‌ها و پیچک‌های سرخی که به ذهنش هم نمیرسید با خون رشد کردند، رسید. چشم‌های تهیونگ با دیدن عمارت روبه‌روش گرد شد. نمای عمارت شبیه تکه ابر سیاهی بود که خودش رو توی آسمون لاجوردی جا کرده. همه چیز عجیب بنظر میومد و این تردیدش رو بیشتر میکرد. گزینه‌های زیادی برای انتخاب نداشت. در رو کمی هل داد. دری که بنظر میومد از قبل باز بوده به راحتی باز شد. تهیونگ فکر میکرد انتظار هر چیزی رو داره، حتی خفاش‌ها اما منظورش از هر چیزی یه عمارت مجلل با ارباب خوناشامی که زندگیش رو تغییر میده نبود. «فکر میکنم باید بادم زمینی صدات بزنم.» «چرا؟!» «چون بهش حساسیت دارم.» ᭧ 𝐓𝐚𝐞𝐣𝐢𝐧 | 𝐉𝐢𝐧𝐭𝐚𝐞 | 𝐉𝐢𝐧𝐦𝐢𝐧 ᭧ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐕𝐚𝐦𝐩𝐢𝐫𝐞 | 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞 | 𝐀𝐧𝐠𝐬𝐭 | 𝐒𝐦𝐮𝐭 ᭧ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐈𝐇𝐎𝐌_𝐙 ᭧ 𝐁𝐨𝐫𝐧:【2021/9/18】

خلاصه « سوکجین اولین پسر امپراتور جئون‌ بعد از سال‌ها مبارزه و زندگی در میدان‌های جنگ بالاخره به قصر برمی‌گرده تا در مراسم ازدواج برادر کوچک‌ترش، جونگ‌کوک با پسرعمه‌اشون، تهیونگ شرکت کنه؛ این بهترین اتفاق در زندگی سوکجین بود البته تا... تا قبل از اینکه برادرش در یکی از شورش،جنگ‌ها کشته بشه و قبل از آخرین نفس‌هاش از سوکجین بخواد که مواظب همسرش باشه اما همه‌چیز به همین سادگی و آرامش پیش نمیره؛ نه وقتی که خبر حاملگی تهیونگ و هم‌خوابگی این امگا با برادر شوهرش تو قصر می‌پیچه و... پارت‌گذاری: دوشنبه‌ها Couples: taejin, yoonmin [ seokjin, jimin top & alpha ] Genre: drama, omegaverse, mpreg Author: Apollo

Denial: انکار یه نوع مکانیزم دفاعی. «وقتی نمیخوام خود واقعیم رو بپذیرم تو رو زیر سوال میبرم، چون تو همیشه با من مهربون بودی.»

- جسارت منو بپذیرید، اما شما دیگه کدوم خری هستید ! • - اون باید مجازات بشه، خیلی سریع.. ! • - این فقط یه خواب احمقانه‌س..همین.. ! • - تو به گذشته اومدی تا معشوقه‌ی واقعیت رو پیدا کنی ! ⌯┈──┈┈⋆┈┈──┈⌯ تابحال شده به سفر در زمان فکر کنید؟⁦⏳ تابحال فکر کردید که شاید، .... که ممکنه حقیقت داشته باشه؟🎴 برای من، فقط یه قضیه‌ی احمقانه و دور از انتظار بود که مدام به تمسخر میگرفتمش اما؛ درست لحظه‌ای که فکرشم نمیکردم توی گذشته بودم !⛩ ⌯داشتم ثابت میکردم که طرز لباس پوشیدنم عادیه..👘 ⌯داشتم ثابت میکردم که مجرم نیستم تا بتونم از زندان بیام بیرون⛓ -نمیدونستم چطور..نمیدونستم چرا..فقط، یه چیز رو فهمیده بودم " من به گذشته اومده بودم تا معشوقه‌ی واقعی‌م رو پیدا کنم ! " ═───•⊱❃⊰•───═ #/taejin🥈 -𝘯𝘢𝘮𝘦" 𝑭𝒐𝒓𝒆 𝑻𝒊𝒎𝒆 -𝘮𝘢𝘪𝘯 𝘤𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦" 𝑻𝒂𝒆𝒋𝒊𝒏 -𝘴𝘶𝘣 𝘤𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦" 𝑺𝒐𝒑𝒆, 𝑲𝒐𝒐𝒌𝒎𝒊𝒏 -𝘨𝘦𝘯𝘳𝘦" 𝒇𝒂𝒏𝒕𝒂𝒔𝒚, 𝒉𝒊𝒔𝒕𝒐𝒓𝒚𝒄𝒂𝒍, 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆, 𝒔𝒎𝒖𝒕 -𝘸𝘳𝘪𝘵𝘦𝘳" 𝑱𝒆𝒘𝒆𝒍

دو نفر متفاوت از دو سرزمین مختلف بودیم. دو نفر متفاوت با شخصیت های متضاد هم بودیم دو نفری که هیچ ویژگی مشترکی باهام نداشتن به جز این که هر دو تا قربانی بازی سرنوشت بودن. ما قربانی سرنوشت شدیم و سرنوشت با این که حتی توی یه سرزمین هم زندگی نمی‌کردیم، ما رو جلوی هم گذاشت و من با دیدن چشم های جادویی تو، شنیدن صدای بهشتی تو حس کردم خونه ای خودم پیدا کردم؛ کیم سوکجین تو خونه ای من، خانواده‌ای من، عشق من، پری شیطون داستان زندگی منی هستی؛ هر جایی بری و هر جایی هم باشی آخرش به سمت من برمی‌گردی چون تو مال منی... شاهزاده کیم تهیونگ

کاپل اصلی تهجین (ورس)، جینکوک فرند شیپ ژانر سوپر نچرال ، جهان موازی ، تخیلی ، اسمات🔞

_ بقیه هرچی میخوان میتونند صدام بزنند... سنگدل، بی رحم، هوسران... ولی حتی منم خط قرمزایی دارم و همون خط قرمز لعنتی، اجازه نمیده برای داشتنش تلاش کنم... میتونم دوست داشته باشمش... ولی نمیتونم داشته باشمش... یه تهجین استوری دیگه😉❤️ پایان یافته❤️

_تو خوش‌شانسی که عاشقتیم. _وگرنه تا الان هفت فوت زیر زمین بودی‌. @spidervictory "چنل تلگرام" Name: ارباب ماه Couple:VTAEJIN

سرگذشت نویسنده ای سی و هشت ساله که درگیر عشقی با فاصله سنی بیست سال شده ولی آیا جین هجده ساله به قصد عاشق بودن وارد رابطه با نویسنده شده یا ..؟ کاپل : تهجین کاپل فرعی: سپ

࿐ 𝐕'𝐬𝐞𝐜𝐫𝐞𝐭 راز وی🌼 ~| کامل شده |~ 𝐽𝑖𝑛𝑡𝑎𝑒 𝐴𝑛𝑔𝑒𝑠𝑡 , 𝑆𝑚𝑎𝑡 , 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒 , 𝑅𝑒𝑎𝑙 𝑙𝑖𝑓𝑒 -همه‌ی ما به ادم های اشتباهی اعتماد میکنیم! این راز منه :) ... -1 # 𝑎𝑛𝑔𝑒𝑠𝑡 -1 #𝑡𝑎𝑒𝑗𝑖𝑛 -2 #𝑎𝑛𝑔𝑒𝑠𝑡 -2 #𝑡𝑎𝑒𝑗𝑖𝑛 -2 #𝑡𝑎𝑒𝑗𝑖𝑛 -2 #𝑏𝑜𝑦'𝑠