Select All
  • Humiliate Me | تحقير
    29.9K 462 38

    با هر ضربه‌ای که به پشتم میزد و بی‌رحمانه اسپنکم می‌کرد ، مقاومتم رو بیشتر میکردم که کمتر بلرزم. درست مثل یه خواب عجیب و غریب که آدم یکهو به خودش میاد و میبینه وسطِ خوابه ، بی‌حرکت تسلیم شرایط شده بودم. زانوهای سفتش رو زیر شکمم احساس میکردم ؛ پاهام به شدت تیر میکشید و مطمئن بودم که باسنم کاملا سرخ شده ، شاید هم کبود و...

    Mature