EXO2
77 stories
The Friendship (completed) by E_Lilac_xo
E_Lilac_xo
  • WpView
    Reads 3,305
  • WpVote
    Votes 647
  • WpPart
    Parts 12
یه دوستانه اکلیلی پر از فراز و نشیب از یه دوستی قدیمی پر از ناگفته‌ها و احساسات قدیمی #The_friendship Genre: Romance, daily life, fluff, اکلیلی🤷‍♀ Couple: Chanbaek/Baekyeol, MoongRu
MewTation (completed) by E_Lilac_xo
E_Lilac_xo
  • WpView
    Reads 2,476
  • WpVote
    Votes 483
  • WpPart
    Parts 11
𖥨⨾MewTation🐾་ ˖ 𖥨⨾Couple: ChanBaek 𖥨⨾Genre: Fluff, Romance Writer: lilacXO !๑──ʚɞ──๑ وقتی برای فرار از بقیه، تبدیل به بازیچه یکی دیگه میشی... ولی پیشی کوچولو، یه جایی حس میکنه باید خودش باشه !๑──ʚɞ──๑
I'm (not) a father (Completed) by E_Lilac_xo
E_Lilac_xo
  • WpView
    Reads 15,034
  • WpVote
    Votes 2,670
  • WpPart
    Parts 12
خیلی سخته پدر باشی، عاشق بچه ت باشی، ولی بخاطر از دست ندادنش، بگی من پدر نیستم! یه مینی فیک یا شاید چند شاتی، برای تولد قشنگ ترین نویسنده اشنام، لین بانی، نویسنده زیما!
chocolate and ice by shr_ksL
shr_ksL
  • WpView
    Reads 193,110
  • WpVote
    Votes 32,444
  • WpPart
    Parts 70
♧اسم فیکشن: شکلات و یخ ♤ژانر: رومنس، اکشن، انگست، رازآلود، اسمات ♧کاپل: کایهون/سکای ورس ، چانبک (هردو اصلی) ♤ فصل اول کامل. قرار بود فقط یه جیب زدن ساده از یه مرد خوشتیپ توی کلابی که کار میکنه باشه، نفهمید چی شد که از جیب زدن به چشیدن یه شکلات جهنمی رسید؟ شکلات ممنوعه ای که شاید تاوان مزه کردنش، زیر رو شدن زندگیش بود.. ....... بکهیون ، برادر کوچیک تر و دردساز سهون ، میدونست نباید عاشق چانیول بشه اینجا قصه های پری نبود که شاهزاده و گدا بتونن کنارهم خوشحال زندگی کنن اما دست خودش هم نبود که دلش با دیدن شاهزاده ی این روزای زندگیش ، تند تر می تپید..!
You (Complete) by E_Lilac_xo
E_Lilac_xo
  • WpView
    Reads 19,190
  • WpVote
    Votes 3,529
  • WpPart
    Parts 34
خیلی ها تو زندگیشون، با اولین عشقشون ازدواج کردن ... یا شاید خاطرات خوشی رو از اولین عشقشون داشتن، ولی برای من، عشق اول فقط و فقط درد بود و خاطرات تلخ ... خاطراتی که توی تمام این ۱۰ سال آرزو میکردم یادم بره ولی نمی‌رفت ... من فقط میخواستم زندگی کنم، چیزی که فکر میکردم هیچ وقت نمیتونستم، تا «تو» رو دیدم. «تو» تمام زندگی من رو تغییر دادی. کاپل: چانبک ژانر: انگست، رمنس، زندگی روزمره، فلاف، هپی اند، NC +20، اسمات این داستان سه فصل داره. فصل اول، به شدت تلخ و انگسته... در آخر فصل سعی میکنم یه خلاصه کوتاه، ازش بگم تا اگر نمی‌تونید انگست بخونید، بتونید ادامه فیک رو بخونید. رتبه ۴ #baekhyun رتبه ۱ #exofiction و #اکسوفیکشن رتبه ۷ #بکیول
JOB Ad by Melody7979
Melody7979
  • WpView
    Reads 239
  • WpVote
    Votes 34
  • WpPart
    Parts 1
Couple:SUHO & YOU +تو یه جاسوس بیشتر نیستی -ولی... ژانر:وانشات،جاسوسی،عاشقانه،دخترپسری ۱۳۹۹/۸/۲۶
﹏•❊↬ daisy ↫❊•﹏ by feather_land
feather_land
  • WpView
    Reads 1,904
  • WpVote
    Votes 591
  • WpPart
    Parts 15
←فیکشن: دِیزی 🌼 ←کرکترها: کیونگسو. تو ←محدودیت سنی: +18 ‡خلاصه‡ صاحب کلاب بیلیارد "black 8" و بیلیارد باز معروف شیکاگو که حتی بهترین بیلیارد بازهای شهر هم تحسینش میکردن، کسی نبود جز دو کیونگسو و هر کسی فقط چند دقیقه دور و برش میپلکید میتونست بفهمه با چه پلی بوی عوضی و مادرفاکری طرفه. اما با وجود همه ی اینها، تو که ادعات میشد ملکه ی بیلیاردی، تا حالا اسمش رو توی خوابت هم نشنیده بودی و قرار بود با پا گذاشتن به کلابش خودتو توی یه دردسر بزرگ بندازی. یه دردسر واقعی!
Survivor by sharlot__20
sharlot__20
  • WpView
    Reads 48,081
  • WpVote
    Votes 12,088
  • WpPart
    Parts 78
زمزمه ی متأثر مردم همه جا پیچیده بود. نمیشد توی بازار قدم زد و چیزی راجع به نوه ی بزرگ لرد نشنید! نمی شد لبخند زد...حتی نمی شد اخم کرد... تنها چیزی که توی چشم مردم دیده میشد تأسف بود و تأسف! از اون پسرک نجیب با نگاه معصومانه اش هیچ چیز جز یه خرابه باقی نمونده بود. هیچکس فکرش رو نمی‌کرد تموم اون توهم ها و گریه های پسر واقعیت داشته باشه! اما هنوز دیر نشده بود! با اینکه هنوز هم صدای جیغ و التماس های اون پسر توی کاخ میپیچید اما کلیسا اعلام کرده بود که همه چی رو تحت کنترل داره..‌ و هیچکس خبری از اون پسر نداشت.... کای توی بلند ترین برج قصر زنجیر شده بود... می سوخت، شکنجه میشد و فریاد می‌زد...و در پایان هر روز به سختی به گوشه ی تنگ اتاق می خزید، نوک انگشت های سوخته اش رو برای تسکین درد فوت میکرد و با بغض زمزمه میکرد _من دیگه... نمیتونم.... سهون! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ⊹⊱Couple: sekai ⊹⊱Ganer:Romance, Smut+18 , omegavers
ғᴀʟʟᴇɴ ᴀɴɢᴇʟ's ʟᴏᴠᴇʀ  s² by Vaniiished
Vaniiished
  • WpView
    Reads 314
  • WpVote
    Votes 234
  • WpPart
    Parts 5
"فصل‌دومِ فیکشنِ روزی که شیطان عاشق شد" بکهیون بعد از قتل همسرش چانیول به دست‌های خودش، تصمیم بزرگی گرفت. وقتی که با حقیقت انجیل تقلبی مواجه شده بود، با قدرت جدید به دست اومده‌اش چیکار می‌کرد؟ بکهیون دوست داشت انتقامش رو از خدا بگیره. خدایی که مهربون بود اما ظاهرا اون بالا نشسته بود و فقط می‌نوشت! چی می‌شد اگه زمین خالی از انسان می‌شد؟ برای بکهیونی که هیولایی رها شده در جهان بود، بهترین سرگرمی ممکن بود! بکهیون بعد از ریختن شبنم‌های پرپر شده به روی جسد غرق در خواب چانیول در تابوت سفیدش، تاریخی رو برای خودش مشخص کرد. ۱۶ ژانویه ۲۰۳۲، روز پایان زمین! - زمین خالی از انسانه، اون همه‌اشون رو خورده.. - چرا دروغ میگی چانی؟ تو هنوز زنده‌ای! -پس همه چیز در مورد مرگ به دست معشوقه بود.. - من حتی قبل از اینکه وجود داشته باشی عاشقت بودم بکهیون.. - اون جهنم رو برای تو به من فروخت.. ‼️قبل از خوندن مقدمه، حواستون باشه که این فیکشن، فصل دوم فیکشن "روزی که شیطان عاشق شد" هست! اگر اون یکی فیکشن رو نخوندید پس این رو شروع نکنید دیگه..‼️ ༄⸸ ▪︎ɢᴇɴʀᴇ : ᴅᴀʀᴋғᴀɴᴛᴀsʏ . ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ . sᴜᴘᴇʀɴᴀᴛᴜʀᴀʟ . sᴍᴜᴛ . Tʜʀɪʟʟᴇʀ ▪︎ᴛᴇʟ ɪᴅ : ʟᴜᴄɪғᴇʀsᴍᴀɪʟs -روزهای آپ : دوشنبه/پنجشنبه-
𝕎ℝ𝕆ℕ𝔾 by Ninammfr
Ninammfr
  • WpView
    Reads 7,059
  • WpVote
    Votes 1,433
  • WpPart
    Parts 28
سودام دختریه که توسط جانگ لی عضو مافیای مواد به فرزند خواندگی گرفته میشه.. یه مواد سازه ساده که به کوچکترین اشتباه ممکنه خودشو به کشتن بده.. سودام یک اشتباه می‌کنه..یک اشتباهی که حکم خودش و پدر خوانده اشو صادر می‌کنه فرار تنها راه زنده موندنه..اما سودام تا کی می‌تونه از مرگ فرار کنه؟ #completed